پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٠٠)

بازدید
٢,١٤٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه باد بزن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش جز به جز و لحظه به لحظه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

دقت کنید که omission صحیح است ‼️‼️

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🖇 تفاوت continually و continuously هر دو واژه معنای مشابه ای دارن ( پیوسته ، بطور مداوم ، دائما ) اما تفاوتشون در اینه که continually وقتی به کار م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🖇 تفاوت continually و continuously هر دو واژه معنای مشابه ای دارن ( پیوسته ، بطور مداوم ، دائما ) اما تفاوتشون در اینه که continually وقتی به کار م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشتن ( با تفنگ ) ، مغز کسی را ترکاندن Kill someone by a shot through the head

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خشم منفجر شدن explode with anger Also : blow one's stack

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خشم منفجر شدن explode with anger Also : blow one's top

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر رسمی : خود ستایی کردن ، از خود تعریف کردن Also : blow one's own trumpet

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود ، خویش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Thick soft paper used to dry wet ink after writing

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : لکه بزرگ فعل : لکه دار کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لکه دار ، لکه ای ، لکه مانند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتاق کنفرانس ، اتاق گفتگو A meeting space within an office where employees can gather to discuss projects or hold meetings

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناپدید کردن ، محو کردن ، پوشاندن Clouds blotted out the sun

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : ۱ _ لکه ( مخصوصا جوهر ) Spot , esp of ink ۲ _ ننگ Shameful fault ۳ _ آلایش ، چیز کثیف ، چرک Something ugly ۴_ لکه دار کردن Make blo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این ها مترادف هم هستن 👇 scream / shout blue murder = scream / shout bloody murder ◾ It means " complain very loudly "

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ها مترادف هم هستن 👇 scream / shout blue murder = scream / shout bloody murder ◾ It means " complain very loudly "

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خونخوار ، خونریز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرا ملی ، سراسری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لکه خون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : خون و خونریزی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه خونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برادر خونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باهام درد و دل کن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۰ _ بلوک ( ساختمان ) ۱ _ قطعه ، قالب Solid piece of material : a block of wood or ice ۲ _ ( عامیانه ) کله ، سر Head ; I'll knock yo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مربوط به تاریخ ایرلند ) جریمه ای که به عنوان غرامت برای جنایات خشونت آمیز پرداخت می شود 📍همچنین ERIC مخفف European Research Infrastructure Consor ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ چشم بند های اسب Leather pieces fixed to prevent a horse from seeing side ways ۲ _ چراغ چشمک زن Flashing lights on a car showing which way it will ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ چشم بند های اسب Leather pieces fixed to prevent a horse from seeing side ways ۲ _ چراغ چشمک زن Flashing lights on a car showing which way it will ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : ۱ _ نقطه کور Part of an area that cannot easily be seen ۲ _ چیزی که انسان هرگز قادر به درک و فهم آن نیست Something one is never able ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت مست ، به شدت نوشیده Extremely drunk

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ کوچه بن بست Narrow street with no way out ۲ _ بن بست ( روشی برای انجام کاری که به نظر می رسد نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد، اما در واقع چنین نیست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لانگمن دیکشنری : ۱ _ نابینا / کور ، نابینا / کور کردن Unable to see / Make someone unable to see or understand ۲ _ بی تمایل در تشخیص دادن Unwilling t ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

The temptation to steal is greater than ever before ___ especially in large shops وسوسه به دزدی کردن به خصوص در مغازه های بزرگ بیشتر از همیشه است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به این معنی است که کسی احساس همدردی زیادی برای شخص دیگری دارد زیرا آنها رنج می برند You looked so sad when you walked up the aisle at the funeral. My ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خونریزی کردن ، خون گرفتن ، خون کشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بع بع ( کردن ) گوسفند یا بز ، یا بزغاله و . . . ، ناله کردن 🔘 دوستان واژه baa هم به معنای بع بع کردنه اما فقط صدای مختص گوسفنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی حذف شد یکی از میان رفت یکی انجام شد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگین خواب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Uh , running into danger ? Not my speed But research ? I'm so there آه ، دویدن توی خطر ؟ به کامم نمیچسبه / خواسته من نیست اما تحقیق ؟ من میام .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داغون ، داغون شده ، داغون کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد چشم ها : خسته و قرمز ، تیره و تار Red and tired

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : اسم : ۱ _ شعله Bright flame ۲ _ آتش بزرگ خطرناک Big dangerous fire فعل : ۱ _ شعله ور شدن ، سوزاندن ، درخشیدن ۲ _ جار زدن ، پراکنده ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

𝙾𝚗 / 𝙰𝚝 𝚏𝚞𝚕𝚕 𝚋𝚕𝚊𝚜𝚝 means 𝗮𝘀 hard / much / powerfully / loudly / strongly / quickly 𝗮𝘀 possible توجه داشته باشید که باید با توجه به م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا حد ممکن ، به شدت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : ۱ _ جریان باد قوی Strong air movement ۲ _ هجوم هوا از یک انفجار ( موج انفجار ) Rush of air from an explosion ۳ _ صدای سازهای بادی ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لانگمن دیکشنری : ۱ _ صدای گوشخراش a loud strident noise ۲ _ صدای گوشخراش ایجاد کردن ( توسط شیپور ) Make the loud noise of a horn