پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
دستگاه باد بزن
گزارش جز به جز و لحظه به لحظه
دقت کنید که omission صحیح است ‼️‼️
🖇 تفاوت continually و continuously هر دو واژه معنای مشابه ای دارن ( پیوسته ، بطور مداوم ، دائما ) اما تفاوتشون در اینه که continually وقتی به کار م ...
🖇 تفاوت continually و continuously هر دو واژه معنای مشابه ای دارن ( پیوسته ، بطور مداوم ، دائما ) اما تفاوتشون در اینه که continually وقتی به کار م ...
کشتن ( با تفنگ ) ، مغز کسی را ترکاندن Kill someone by a shot through the head
از خشم منفجر شدن explode with anger Also : blow one's stack
از خشم منفجر شدن explode with anger Also : blow one's top
غیر رسمی : خود ستایی کردن ، از خود تعریف کردن Also : blow one's own trumpet
خود ، خویش
Thick soft paper used to dry wet ink after writing
اسم : لکه بزرگ فعل : لکه دار کردن
لکه دار ، لکه ای ، لکه مانند
اتاق کنفرانس ، اتاق گفتگو A meeting space within an office where employees can gather to discuss projects or hold meetings
ناپدید کردن ، محو کردن ، پوشاندن Clouds blotted out the sun
لانگمن دیکشنری : ۱ _ لکه ( مخصوصا جوهر ) Spot , esp of ink ۲ _ ننگ Shameful fault ۳ _ آلایش ، چیز کثیف ، چرک Something ugly ۴_ لکه دار کردن Make blo ...
این ها مترادف هم هستن 👇 scream / shout blue murder = scream / shout bloody murder ◾ It means " complain very loudly "
این ها مترادف هم هستن 👇 scream / shout blue murder = scream / shout bloody murder ◾ It means " complain very loudly "
خونخوار ، خونریز
فرا ملی ، سراسری
لکه خون
لانگمن دیکشنری : خون و خونریزی
گروه خونی
برادر خونی
باهام درد و دل کن
لانگمن دیکشنری : ۰ _ بلوک ( ساختمان ) ۱ _ قطعه ، قالب Solid piece of material : a block of wood or ice ۲ _ ( عامیانه ) کله ، سر Head ; I'll knock yo ...
( مربوط به تاریخ ایرلند ) جریمه ای که به عنوان غرامت برای جنایات خشونت آمیز پرداخت می شود 📍همچنین ERIC مخفف European Research Infrastructure Consor ...
۱ _ چشم بند های اسب Leather pieces fixed to prevent a horse from seeing side ways ۲ _ چراغ چشمک زن Flashing lights on a car showing which way it will ...
۱ _ چشم بند های اسب Leather pieces fixed to prevent a horse from seeing side ways ۲ _ چراغ چشمک زن Flashing lights on a car showing which way it will ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ نقطه کور Part of an area that cannot easily be seen ۲ _ چیزی که انسان هرگز قادر به درک و فهم آن نیست Something one is never able ...
به شدت مست ، به شدت نوشیده Extremely drunk
۱ _ کوچه بن بست Narrow street with no way out ۲ _ بن بست ( روشی برای انجام کاری که به نظر می رسد نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد، اما در واقع چنین نیست ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ نابینا / کور ، نابینا / کور کردن Unable to see / Make someone unable to see or understand ۲ _ بی تمایل در تشخیص دادن Unwilling t ...
The temptation to steal is greater than ever before ___ especially in large shops وسوسه به دزدی کردن به خصوص در مغازه های بزرگ بیشتر از همیشه است
به این معنی است که کسی احساس همدردی زیادی برای شخص دیگری دارد زیرا آنها رنج می برند You looked so sad when you walked up the aisle at the funeral. My ...
خونریزی کردن ، خون گرفتن ، خون کشیدن
بع بع ( کردن ) گوسفند یا بز ، یا بزغاله و . . . ، ناله کردن 🔘 دوستان واژه baa هم به معنای بع بع کردنه اما فقط صدای مختص گوسفنده
یکی حذف شد یکی از میان رفت یکی انجام شد
سنگین خواب
Uh , running into danger ? Not my speed But research ? I'm so there آه ، دویدن توی خطر ؟ به کامم نمیچسبه / خواسته من نیست اما تحقیق ؟ من میام .
داغون ، داغون شده ، داغون کرد
در مورد چشم ها : خسته و قرمز ، تیره و تار Red and tired
bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران
bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران
bleach = سفید کننده ، سفید کردن یا شدن bleachers = سکو های ارزان تماشاگران
لانگمن دیکشنری : اسم : ۱ _ شعله Bright flame ۲ _ آتش بزرگ خطرناک Big dangerous fire فعل : ۱ _ شعله ور شدن ، سوزاندن ، درخشیدن ۲ _ جار زدن ، پراکنده ...
𝙾𝚗 / 𝙰𝚝 𝚏𝚞𝚕𝚕 𝚋𝚕𝚊𝚜𝚝 means 𝗮𝘀 hard / much / powerfully / loudly / strongly / quickly 𝗮𝘀 possible توجه داشته باشید که باید با توجه به م ...
تا حد ممکن ، به شدت
لانگمن دیکشنری : ۱ _ جریان باد قوی Strong air movement ۲ _ هجوم هوا از یک انفجار ( موج انفجار ) Rush of air from an explosion ۳ _ صدای سازهای بادی ب ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ صدای گوشخراش a loud strident noise ۲ _ صدای گوشخراش ایجاد کردن ( توسط شیپور ) Make the loud noise of a horn