knock the bottom out of

جمله های نمونه

1. She knocked the bottom out of our argument.
[ترجمه میرزایی] او جر و بحث ما را به هم زد
|
[ترجمه گوگل]او ته بحث ما را شکست
[ترجمه ترگمان] اون ته argument رو پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bad news knocked the bottom out of market prices.
[ترجمه گوگل]خبر بد، قیمت های بازار را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]خبر بد، پایین بودن قیمت بازار را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the next speaker produced all those facts, he knocked the bottom out of my arguments.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سخنران بعدی تمام آن حقایق را بیان کرد، او از استدلال های من بیرون زد
[ترجمه ترگمان]وقتی که سخنران بعدی همه این حقایق را به نمایش گذاشت، او از بحث من سر در زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rise in mortgage rates really knocked the bottom out of the housing market.
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ وام مسکن واقعاً کف بازار مسکن را از بین برد
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ وام مسکن در واقع پایین بازار مسکن را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A recession would knock the bottom out of corporate profits.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی می تواند سود شرکت ها را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]یک رکود اقتصادی، سود شرکت را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Knock the bottom out of this box, please.
[ترجمه گوگل]لطفا ته این جعبه را بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان] ته این جعبه رو هم بزن، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His theory seemed to knock the bottom out of the existing hypothesis.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که نظریه او از فرضیه موجود خارج می‌شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تیوری او پایین را از فرضیه موجود حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A sudden drop in supplies of certain chemicals could knock the bottom out of the engineering industry.
[ترجمه گوگل]کاهش ناگهانی ذخایر برخی از مواد شیمیایی می تواند صنعت مهندسی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]یک کاهش ناگهانی در تامین مواد شیمیایی ویژه ای می تواند به ته صنعت مهندسی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• destroy the foundation of; thwart, frustrate, make difficult

پیشنهاد کاربران

این اصطلاح به معنی از بین بردن یا به هم زدن است که سبب ناکامی و شکست میشود
To make something such as a market or�industry , etc , �fail�suddenly
📍A sudden drop in supplies of certain chemicals could knock the bottom out of the engineering industry
...
[مشاهده متن کامل]

کاهش ناگهانی ذخایر برخی از مواد شیمیایی می تواند صنعت مهندسی را از بین ببرد
📍The new regulations knocked the bottom out of our sales projections
مقررات جدید باعث به هم زدن پیش بینی های فروش ما شد

بپرس