cabdriver

/ˈkæbˌdraɪvər//ˈkæbˌdraɪvə/

معنی: راننده تاکسی، درشکه چی
معانی دیگر: راننده ی تاکسی، تاکسیران (cabbie و cabby هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the driver of a taxicab or horse-drawn carriage for public hire.

جمله های نمونه

1. The cabdriver took them on a circuitous route to the police station.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی آنها را در مسیری چرخشی به اداره پلیس برد
[ترجمه ترگمان]The آن ها را به یک مسیر غیر مستقیم به پاسگاه پلیس بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cabdrivers had run away, the cowards.
[ترجمه گوگل]تاکسی سوارها فرار کرده بودند، ترسوها
[ترجمه ترگمان]The فرار کرده بودند، ترسوها فرار کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cab-driver couldn't resist one last wisecrack.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی نتوانست در برابر آخرین ضربه عاقلانه مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی نمی توانست در مقابل آخرین wisecrack مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One was a stabbing spree in which 12 cabdrivers got knifed in one week by a lone assailant.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها حمله با چاقو بود که در آن 12 راننده تاکسی در یک هفته توسط یک مهاجم تنها با چاقو کشته شدند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها در عرض یک هفته توسط یک مهاجم تنها چاقو خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They enjoy their lifestyle, and so does cabdriver Jesus.
[ترجمه گوگل]آنها از سبک زندگی خود لذت می برند، و همینطور عیسی سوار تاکسی
[ترجمه ترگمان]آن ها از سبک زندگی خود لذت می برند و یا عیسی مسیح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The woman tells the cabdriver the next address, some place a little farther uptown, and the cab swings into traffic.
[ترجمه گوگل]زن آدرس بعدی را به راننده تاکسی می گوید، جایی کمی دورتر از شهر، و تاکسی به سمت ترافیک حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]زن به راننده تاکسی، آدرس بعدی، جایی که کمی دورتر از شهر است می گوید و تاکسی به ترافیک می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Joel Lewis, 7 a cabdriver in Nassau, was at the airport when Mr. Harris-Moore was brought in by police airplane from Eleuthera.
[ترجمه گوگل]جوئل لوئیس، 7 ساله، یک راننده تاکسی در ناسائو، در فرودگاه بود که آقای هریس مور را با هواپیمای پلیس از Eleuthera آوردند
[ترجمه ترگمان]جوئل لوئیس ۷ ساله در ناسائو، زمانی که اقای هریس - مور توسط هواپیمای پلیس از Eleuthera وارد فرودگاه شد در فرودگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I think everyone should go to college and get a degree and then spend six months as a bartender and six months as a cabdriver. Then they would really be educated.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم همه باید به دانشگاه بروند و مدرک بگیرند و سپس شش ماه را به عنوان بارمن و شش ماه را به عنوان راننده تاکسی بگذرانند آن وقت آنها واقعاً تحصیل می کردند
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم همه باید به کالج بروند و مدرک بگیرند و بعد شش ماه را به عنوان متصدی بار و شش ماه به عنوان یک cabdriver خرج کنند بعد آن ها واقعا تحصیل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had married an intellectual; now she lived with a cabdriver.
[ترجمه گوگل]او با یک روشنفکر ازدواج کرده بود حالا او با یک راننده تاکسی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او با یک روشنفکر ازدواج کرده بود، حالا با یک راننده تاکسی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One night I shared dinner with a few hotel guests, a local cabdriver, and his sister.
[ترجمه گوگل]یک شب با چند مهمان هتل، یک راننده تاکسی محلی و خواهرش شام خوردم
[ترجمه ترگمان]یک شب من با چند میهمان هتل، یک cabdriver محلی و خواهرش شام خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't you listen to Powell on Voice of America radio?" the cabdriver".
[ترجمه گوگل]آیا به پاول در رادیو صدای آمریکا گوش نمی‌دهی؟» تاکسی‌ران
[ترجمه ترگمان]آیا به پاول در مورد صدای رادیو آمریکا گوش نمی دهید؟ \" the \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His wife and I took him in the cab to Lenox Hill Hospital, and while we were trying to get emergency treatment for him the cabdriver was screaming at us for his fare .
[ترجمه گوگل]من و همسرش او را در تاکسی به بیمارستان لنوکس هیل بردیم، و در حالی که می‌خواستیم برای او درمان اضطراری داشته باشیم، راننده تاکسی برای کرایه‌اش بر سر ما فریاد می‌زد
[ترجمه ترگمان]زنش و من او را سوار تاکسی کردیم به بیمارستان lenox هیل، و در حالی که ما سعی می کردیم برای او یک درمان ضروری برای او تهیه کنیم، راننده تاکسی داشت برای او داد می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wondered whether Jianguo, or someone like him, could be the kind of leader that people like this aggrieved cabdriver were waiting for.
[ترجمه گوگل]به این فکر می کردم که آیا جیانگو یا کسی مثل او می تواند رهبری باشد که مردمی مانند این تاکسی سوار رنجیده منتظرش بودند
[ترجمه ترگمان]در عجب بودم که آیا Jianguo یا کسی مثل او می تواند این نوع رهبری باشد که افرادی مثل این cabdriver افسرده منتظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راننده تاکسی (اسم)
cabby, cabman, cabdriver, taximan, taxist

درشکه چی (اسم)
cabdriver, coachman, phaeton, hackie

انگلیسی به انگلیسی

• one who drives a taxi, cabby
person who drives a taxicab
a cab driver is someone who drives a taxi for a living.

پیشنهاد کاربران

بپرس