پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٠٠)

بازدید
٢,١٤٣
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : ۱ _ کاروان ( گروهی از افراد سوار بر حیوانات یا وسایل نقلیه که برای ایمنی با هم سفر می کنند، به ویژه در صحرا ) a group of people on animals or ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

روش های گوناگون capital punishment یا همان مجازات اعدام به شرح تصویر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارخانه کنسرو سازی Factory where food is put in cans

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی آبنبات چوبی ( به شکل عصا ) a hard sweet on a stick with one curved end

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکلات مغزدار a type of confectionery that is made from a mixture of chocolate and other ingredients such as nuts, caramel, nougat or fruit

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جا شمعی Holder for a candle

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۱ _ چهارمین صورت فلکی در منطقه البروج Fourth sign of the Zodiac , represented by a crab ۲ _ به کسی که بین ۲۱ ام ماه ژوئن و ۲۲ ام ماه ...

پیشنهاد
٠

Cut to the end برو سر اصل مطلب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور مشخصی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

اردونشین

پیشنهاد
٠

تا یه حدی / جایی درسته اما . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گربه ای که خز بدنش شامل رنگ های سفید ، مشکی و نارنجی است a cat with fur of the colors black, white and orange

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ کیفیت، سطح یا درجه توانایی ها، شخصیت یا عملکرد یک فرد در یک زمینه یا فعالیت خاص the quality, level, or degree of someone's abilities, character, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ _ گوساله the young offspring of a cow or bull, typically less than one year old ۲ _ عضله پشت ساق پا the muscular part at the back of the leg betwee ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف Computer - Assited Learning یادگیری به کمک کامپیوتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متقاعد کردن کسی به انجام کاری از طریق تمجیدهای غیر صادقانه، وعده ها، و غیره اغلب به شیوه ای مداوم to persuade someone to do something through insince ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

( تله کابین ) وسیله نقلیه ای که روی ریل حرکت می کند و توسط یک کابل متحرک کشیده می شود که معمولاً برای حمل و نقل به بالای تپه ها یا کوه ها استفاده می ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم : ۱ _ تاکسی Taxi ۲ _ جای راننده کامیون ، لوکوموتیو ، اتوبوس و . . . the part of a truck, bus, or train where the driver sits ۳ _ درشکه دوچرخه in ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل مرده He's as good as dead اون مثل مُردس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاده فرعی ، بیراهه ( جاده ای که زیاد مورد استفاده عموم قرار نمیگیرد ) Smaller road or path which is not much used or known

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ جاده کمربندی ۲ _ از راه فرعی رفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐨𝐰𝐧 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐥𝐞 ( 𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐨𝐳𝐞, 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐞𝐫 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐯𝐞𝐫𝐚𝐠𝐞 بطری مشروبت رو همراهت بیار 2⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 � ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ _ نزدیک ، کنار beside ; near : Sit by me ۲ _ از طریق through ; using : enter by the door ۳ _ تا قبل از ، پیش از before : Do it by tomorrow ۴ _ توسط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شعار روز a word or phrase that becomes popular or fashionable in a particular field or context, often used to impress or persuade others rather than ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برو رد کارت ، دور شو ، گمشو ، نبینمت و . . . go away 🔍 این یک حدسه اما می تونه درست باشه ! اگر دقت کنید واژه buzz به معنای وز وز زنبور است و وقتی ی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ مانع ، پشت بند ( دیوار ) a protruding structure that supports a building or wall and is made out of bricks or stones ۲ _ تقویت کردن ، ایمن کردن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : ۱ _ تافی یا آبنبات کره ای a hard brown sweet made from sugar and butter boiled together ۲ _ سس یا شربتی که از شکر قهوه ای، کره و طعم دهنده ها ت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : پروانه 🦋 a flying insect with a long, thin body and large, typically brightly colored wings فعل : ۱ _ لاس زدن ، عشقبازی کردن ، دلبری کردن talk ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل آلاله a wild plant with cup - shaped flowers that are small, bright, and yellow

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تملق کردن ، چاپلوسی کردن ، پاچه خواری کردن Praise too much synonyms : flatter , fawn , adulate

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فعل : با کله یا شاخ زدن Push with the head or horns اسم : ۱ _ مایه خنده ، مسخره A person at whom ridicule, jest, or contempt is directed ۲ _ ته چیزی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc