پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٠,٩١٢)

بازدید
١١,٥٤٥
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بیست دلاری ( در اسلنگ مالی ) / اره دو تیغه ای ( در صنعت ) 🔸 تعریف ها: ( اسلنگ مالی – آمریکایی ) : در زبان عامیانه ی آمریکایی، Double Saw به اسک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: ( مالی – غیررسمی ) : در برخی محافل، اصطلاح Watermelon به اسکناس صد دلاری اشاره داره، به ویژه به خاطر رنگ سبز تیره ی پشت اسکناس که شبیه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 صد دلار / یه صد تایی 🔸 تعریف عامیانه: در زبان عامیانه، Century به عنوان اصطلاحی برای صد دلار آمریکا استفاده می شه. این واژه از معنای اصلی خودش ی ...

پیشنهاد
٠

🔹 استفراغ کردن در توالت / بالا آوردن با شدت و طنز 🔹 مثال ها: You're looking pale—do you need to talk to Ralph on the big white phone? رنگت پریده—ن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بالا آوردن / استفراغ کردن با شدت / تهوع انفجاری! 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Yarf به شکل طنزآمیز و غیررسمی برای توصیف عمل استفراغ کردن استفاده می شه، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 استفراغ کردن / بالا آوردن / تهوع شدید 🔸 تعریف ها: ( فعل – غیررسمی ) : به معنای استفراغ کردن، به ویژه در اثر مصرف زیاد الکل، بیماری یا دریازدگی م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بالا آوردن غذاها! / استفراغ کردن با شدت / خالی کردن معده به سبک انفجاری! 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Blow Groceries به شکل طنزآمیز برای توصیف عمل است ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹: لب هات رو جمع کن ( برای بوسه ) / آماده ی بوسه شو! / لب هات رو غنچه کن 🔸 تعریف ها: ( عاشقانه – عامیانه ) : جمع کردن لب ها به حالت بوسه، معمولاً ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 به سلامتی! / نوش جان! / پاینده باشی! 🔸 تعریف فرهنگی و کاربردی: واژه ی Kippis در زبان فنلاندی معادل اصطلاح انگلیسی "Cheers!" هست و هنگام: بالا بر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 خیلی دوستت دارم / عشق فراوون / با کلی محبت 🔸 تعریف کاربردی: عبارت Much love به صورت غیررسمی در انتهای مکالمه یا پیام استفاده می شه برای: ابراز ع ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 تو خیلی باحالی! / محشر و بی نظیری! / تو ته جذابیتی! نشون دهنده ی اینکه طرف مقابل به شدت خوش حال کننده، خفن، و درجه یکه 🔹 مترادف ها: You’re awesom ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👈عینک دودی / عینک آفتابی با لنز تیره / عینک دودگرفته 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Smoked Specs به صورت غیررسمی برای توصیف عینک هایی استفاده می شه که: ل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹گوشت دودی شده ی اسپک / ژامبون دودی آلپ نشین / کالباس سنتی دودی 🔸 تعریف و منشأ: Speck نوعی گوشت خوک نمکی و دودی شده ست که از ناحیه ی South Tyrol در ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹خواهر - رفیق / خواهر صمیمی / خواهر و بهترین دوست هم زمان 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Bestie Sister به خواهر یا خواهری گفته می شه که: نه تنها رابطه ی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پیرمرد / سالخورده خردمند / شخصیت پدرسالار سنتی 🔸 تعریف ها: ( لاتین کلاسیک ) : واژه ی Senex در زبان لاتین به معنای مرد سالخورده یا پیرمرد هست. ری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پیرمرد غرغرو / پیرمرد خرفت و کله شق / پیرمرد عجیب وغریب 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Old Goat معمولاً به مردی مسن اطلاق می شه که: رفتارهای عجیب، سرسخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: پیرمرد قدیمی نگر / آدم از مد افتاده / محافظه کار خشک 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Fogey به فردی اطلاق می شه که: نگرش های سنتی و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹پیرمرد عجیب وغریب / پیرمرد غرغرو / پیرمرد خرفت و بانمک 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Old Coot معمولاً به مردی مسن اطلاق می شه که: رفتارهای عجیب، غرغرو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹خانم نقره ای جذاب / زن سالخورده ی خوش تیپ / بانوی مو خاکستری دل ربا 🔸 تعریف عامیانه و فرهنگی: اصطلاح Silver Vixen به زنی اشاره داره که: - موهای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👈 روباه نقره ای / مرد جذاب مو خاکستری / پیرمرد خوش تیپ 🔸 تعریف ها: ( زیست شناسی ) : گونه ای از روباه قرمز با جهش رنگی که موهای سیاه با نوک سفید یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 شهروند سالمند / فرد بازنشسته / سالخورده محترم 🔸 تعریف ها: 1 - ( رسمی ) : فردی که به سن بازنشستگی رسیده—معمولاً ۶۰ یا ۶۵ سال به بالا—و ممکنه از مز ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹پیر کردن کسی / سال به عمر کسی اضافه کردن ( به صورت استعاری ) / فرسوده کردن از نظر ظاهری یا روحی 🔸 تعریف عامیانه و استعاری: این اصطلاح زمانی استفاد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پیرزن تپلی و بانمک / خانم تپل و سالخورده / پیرزن گرد و دوست داشتنی 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Flumpnugget در منابع اسلنگ مثل Urban Dictionary به صور ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اصطلاح: CCRC ( مخفف – Continuing Care Retirement Community ) 🔹جامعه بازنشستگی با مراقبت پیوسته / کمپ مراقبتی سالمندان با خدمات چندمرحله ای / مرک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹پوست و استخوان / فرد بسیار لاغر و نحیف / اسکلت متحرک 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Bag of Bones به فرد یا حیوانی اشاره داره که: بسیار لاغر و نحیفه است ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹شماره قدیمی نشریه / چیز یا فرد از مد افتاده / نسخه ی گذشته 🔸 تعریف ها: ( رسمی – نشریات ) : نسخه ای از روزنامه، مجله یا نشریه که مربوط به تاریخ گذ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 افت آبجویی / نعوظ ناتوانی ناشی از مصرف زیاد الکل / شل شدگی الکلی Brewer’s droop اصطلاحی عامیانه در زبان انگلیسی است که به ناتوانی موقت در حفظ یا ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 قرص آبی / ویگرا / داروی اختلال نعوظ 🔸 تعریف پزشکی و عامیانه: - در زمینه ی پزشکی، Blue Pill به صورت غیررسمی برای اشاره به داروی Viagra استفاده می ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 واژه: Otōsan / お父さん ( اسم – ژاپنی ) 🔹 پدر / بابا / پدر محترم 🔹 مثال های ژاپنی: お父さん、今日は早く帰ってくる? Otōsan, kyō wa hayaku kaette kuru? بابا، امرو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹پدر / بابا / والد مرد 🔸 تعریف ها: 1 - ( معنای اصلی ) : واژه ی Vater در زبان آلمانی به معنای پدر یا والد مرد هست. این واژه در مکالمات روزمره، اسناد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر خانواده / رئیس خانوار / پدرسالار 🔸 تعریف ها: ( معنای عمومی ) : مردی که رئیس یا سرپرست خانواده است—معمولاً پدر یا پدربزرگ. در این معنا، واژه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بابای خرس گونه / پدر محافظ / بابای پرابهت و مهربان 🔸 تعریف و کاربرد معنایی: 1 - در فضای خانوادگی: توصیف پدری که حامی، مراقب، و محافظ بچه هاست گ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بابا جون / پدربزرگ عزیز / بابای مهربون واژه ی Poppy به عنوان اصطلاحی محبت آمیز و کودکانه برای اشاره به پدر یا پدربزرگ استفاده می شه. این واژه معمو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر یک روزه / بابای آخر هفته ای / پدر غایب جز روزهای یکشنبه 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Sunday Dad به پدری گفته می شه که: فقط در روزهای یکشنبه یا آخ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ناپدری / بابای ناتنی / شوهر مادر 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی stepdude به صورت غیررسمی و دوستانه برای اشاره به مردی استفاده می شه که: با مادر فرد ازد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به پدری گفته می شود که به طور افراطی در مسیر حرفه ای هنری فرزندش دخالت می کند—مثل بازیگری، خوانندگی یا رقص. این اصطلاح معمولاً بار منفی دارد و نشان د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر / بابا / پیرمرد خونه 🔸 تعریف عامیانه: در زبان Cockney ( گویش عامیانه شرق لندن ) ، اصطلاحات قافیه دار ساخته می شن تا معنای اصلی رو پنهان کنن ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹دستگاه شکافنده / قاتل زنجیره ای / چیز فوق العاده / ترک خفن 🔹 مثال ها: That concert was a ripper! اون کنسرت واقعاً ترک خفنی بود! He’s a ripper on ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ریتم دار و مناسب رقص / پر جنب وجوش / موزیک شاد و پرانرژی 🔸 تعریف ها: ( در موسیقی ) : به آهنگی گفته می شه که ریتم تند، شاد و مناسب رقصیدن داره—نو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹آهنگ فوق العاده پرانرژی و جذاب / قطعه ی موسیقی ناب و هیجانی / ترکِ خفن 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی jamsauce به صورت غیررسمی برای توصیف آهنگی استفاده م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👈 گورگون / زن ترسناک و دلهره آور / موجود افسانه ای با موهای مارگونه 🔸 تعریف ها: ( اسطوره ای ) : در اسطوره های یونان، Gorgons سه خواهر افسانه ای بو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 فرد بسیار لاغر و استخوانی / نحیف و ژنده پوش ( معنای استعاری ) : فردی که بسیار لاغر، استخوانی، و گاه ژنده پوش به نظر می رسه—طوری که ظاهرش یادآور م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 جن شیطونک مکانیکی / موجود خیالی خرابکار / اشکال مرموز فنی 🔸 تعریف ها: ( موجود خیالی ) : موجود کوچولوی خیالی و شیطون که گفته می شه باعث خرابی های ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 موجود عجیب الخلقه / فرد یا چیز نازیبا و غیرعادی 🔸 تعریف عامیانه: در زبان غیررسمی، به ویژه در فضای اینترنت یا مکالمات طنز، mutant ممکنه برای توصیف ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹همه چیزش خوبه جز صورتش / بدچهره با اندام جذاب / ظاهر ناقص این اصطلاح معمولاً برای توصیف زنی استفاده می شه که اندام جذاب و دل پسند داره، اما صورتش ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 وحشتناک زشت / زشتِ زشت / زننده از نظر ظاهری 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی fugly ترکیبی از دو واژه ی fucking ugly هست و به صورت غیررسمی برای توصیف چیزی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹به شدت زشت / وحشتناک زشت / زشتِ زشت در واقع، واژه ی butt ( باسن ) در این ترکیب نقش تقویتی داره—یعنی: "زشت به اندازه ی باسن!" یا "زشت در حدی که آدم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹وعده ی کامل غذایی / غذای چندمرحله ای / پذیرایی چند دوره ای 🔸 تعریف کلی: اصطلاح Full Course Meal به وعده ای گفته می شه که شامل چند مرحله ی غذایی مت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹بی نقص! / عالیه! / شاهکار! ( با حرکت نمادین بوسه ی سر انگشتان ) 🔸 تعریف عامیانه: عبارت Chef’s Kiss هم به صورت ژست فیزیکی و هم به صورت بیان نوشتار ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 خوش طعم / دلپذیر / جذاب و وسوسه انگیز 🔸 تعریف ها: ( در مورد غذا ) : چیزی که بسیار خوش طعم، دلپذیر و اشتهابرانگیز باشه. مثال: a toothsome pie → پ ...