threadbare

/ˈθredˌber//ˈθredbeə/

معنی: مندرس، نخ نما
معانی دیگر: کهنه، مبتذل، عاری از لطف یا تازگی، پیش پا افتاده، در مورد پارچه ن  نما

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of fabric, so worn that the individual threads can be seen.
مترادف: frayed, worn
مشابه: raveled, shabby

- The poor man was shivering in his threadbare clothing.
[ترجمه گوگل] مرد فقیر در لباس نخی خود می لرزید
[ترجمه ترگمان] مرد بیچاره می لرزید و از لباس threadbare می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: shabby, as a garment or a person's appearance or manner of living.
مترادف: disheveled, moth-eaten, poor, shabby, worn-out
مشابه: seedy, slovenly

- His mother was shocked to see his threadbare apartment.
[ترجمه گوگل] مادرش با دیدن آپارتمان نخ نما شده اش شوکه شد
[ترجمه ترگمان] مادرش از دیدن آپارتمان his یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: trite and not persuasive or interesting.
مترادف: banal, hackneyed, moth-eaten, trite, uninteresting, worn
مشابه: bromidic, clich�d, dull, hack, insipid, jejune, old, overused, shopworn, stale, stock

- The novel's threadbare plot was criticized by many reviewers.
[ترجمه گوگل] طرح نخ نما شده رمان مورد انتقاد بسیاری از منتقدان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] از سوی بسیاری از منتقدان، طرح نخ نما وب مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a threadbare argument
استدلال پیش پا افتاده

2. a threadbare carpet
یک قالیچه ی نخ نما

3. Pride may lurk under a threadbare cloak.
[ترجمه گوگل]غرور ممکن است در زیر شنل نخی کمین کند
[ترجمه ترگمان]غرور ممکن است زیر شنل نامریی پنهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The coat is worn threadbare.
[ترجمه گوگل]کت با نخ پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]نیم تنه کهنه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The carpets had worn rather threadbare.
[ترجمه گوگل]فرش ها نسبتاً نخی پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]فرش ها اندکی نخ نما شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She sat cross-legged on a square of threadbare carpet.
[ترجمه گوگل]پای ضربدری روی یک فرش مربع نخی نشسته بود
[ترجمه ترگمان]او چهارزانو روی یک تکه فرش کهنه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sheets lay tangled, hanging down on the threadbare carpet.
[ترجمه گوگل]ملحفه ها به هم ریخته بودند و روی فرش نخی آویزان بودند
[ترجمه ترگمان]ملافه ها پیچیده بودند و روی فرش کهنه آویزان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As Britain's imperial pretensions became threadbare most of us made the break and entered the post-imperial world.
[ترجمه گوگل]همانطور که ادعاهای امپریالیستی بریتانیا نخ نما شد، اکثر ما شکست خوردیم و وارد دنیای پسا امپراتوری شدیم
[ترجمه ترگمان]چون ادعای امپراتوری بریتانیا بیشتر از همه ما را از هم جدا کرد و وارد کاخ امپراطوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I preferred threadbare hand-me-downs to clothes that exuded boredom from every seam.
[ترجمه گوگل]من لباس‌های نخ‌دار را به لباس‌هایی ترجیح می‌دهم که از هر درزی خسته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]من دست threadbare را ترجیح می دادم برای لباس هایی که از هر seam تراوش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It floated down to the threadbare navy-blue carpet, some settling on the bedroom slippers she wore.
[ترجمه گوگل]تا فرش سرمه‌ای مایل به نخی شناور شد و مقداری روی دمپایی اتاق خواب او نشست
[ترجمه ترگمان]روی فرش کهنه و نخ نما شده بود و چند تا کفش راحتی که پوشیده بود روی فرش اتاق نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Honor had written to ask for some threadbare rugs to be replaced.
[ترجمه گوگل]آنر برای تعویض چند قالیچه نخ نما نوشته بود
[ترجمه ترگمان]عالی جناب به او نوشته بود که چند تا فرش کهنه عوض کنند تا جای خود را عوض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Despite her bleak background and threadbare, Dickensian sartorial habits, she certainly transmits an aura of elegance and gentility.
[ترجمه گوگل]علیرغم پیشینه تیره و تار و عادات طنزآمیز دیکنزی، او مطمئنا هاله ای از ظرافت و مهربانی را منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس ساده و نخ نما her را بر تن داشت، بی شک روح و اصالت و اصالت خانوادگی را به نمایش می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She stood shivering in her threadbare dress.
[ترجمه گوگل]در لباس نخی اش ایستاده بود و می لرزید
[ترجمه ترگمان]در لباس threadbare می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a clean but threadbare rug on the floor beside the bed.
[ترجمه گوگل]یک فرش تمیز اما نخی روی زمین کنار تخت بود
[ترجمه ترگمان]روی زمین کنار تخت یک قالیچه کهنه و نخ نما شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مندرس (صفت)
worn, worn-out, run-down, threadbare

نخ نما (صفت)
shabby, threadbare, tacky

تخصصی

[نساجی] پارچه نخ نما - پارچه کهنه - نخ نما و کهنه

انگلیسی به انگلیسی

• worn, ragged, frayed, shabby
threadbare clothes, carpets, and so on are old and have become thin and nearly worn out.
if something such as an argument or method of doing things is threadbare, it no longer has much force or effect, and people are not convinced by it.

پیشنهاد کاربران

بپرس