پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٠,٩١٢)

بازدید
١١,٥٤٥
تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 - ( بالا بردن یا بلند کردن جسمی ) : در معنای فیزیکی، jack up یعنی بالا بردن چیزی با استفاده از جک ( مثل جک خودرو ) یا هر وسیله ی مکانیکی. مثال: H ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مثل نخود و هویج / عالی با هم جور بودن / مثل دو تایی جدا نشدنی بودن به صورت محاوره ای یعنی دو چیز یا دو نفر که خیلی خوب و طبیعی با هم جور می شوند و ک ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 - ( معنای اصلی و تحت اللفظی ) : Fellow traveler به معنای کسی است که با شما در یک سفر یا مسیر حرکت می کند؛ همسفر. مثال: We met some fellow traveler ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 - ( اسم ) : شریک جرم یا همدست کسی که با دیگری در انجام یک کار غیرقانونی یا توطئه همکاری می کند. معمولاً بار منفی دارد. مثال: The police arrested h ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 افشاگر / پرده بردار / کسی که حقیقت را آشکار می کند / کاشف چهره ی پنهان 1 - ( کاربرد عمومی و رسانه ای ) : فردی که چهره ی واقعی یا حقیقت پنهان کسی ی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹یابنده / ردیاب / مکان یاب / افشاگر موقعیت 1 - ( کاربرد عمومی و فنی ) : به معنای فرد، ابزار یا سیستمی که موقعیت یا مکان چیزی را مشخص می کند. مثال: T ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ردیاب حرفه ای / کارآگاه خبره / سگ جست وجوگر / افشاگر پیگیر 1 - ( کاربرد تاریخی – سگ شکاری ) : در اصل به نوعی سگ شکاری اسکاتلندی گفته می شد که توان ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 افشاگر / کسی که پرده از چیزی برمی دارد / کسی که چیزی را آشکار می کند. 1 - ( کاربرد عمومی و رسانه ای ) : کسی که اطلاعات پنهان، رفتار ناپسند، یا حق ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( معنای استعاری – روانی و اجتماعی ) : این عبارت به صورت مجازی برای توصیف شرایط یا محیطی استفاده می شود که باعث استرس زیاد، اضطراب، فشار روحی یا دشوار ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

**همه چیز را هم زمان مدیریت کردن** / **بیش از حد کارها را به موازات پیش بردن** / **چند کار را همزمان انجام دادن و گیج شدن** با یک دست چند تا هندوانه ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

**بسیار مضطرب** / **آشفتۀ شدید** / **غیرعادی هیجان زده یا نگران** / **بیش از حد احساساتی** 1. ** ( وضعیت احساسی ) :** *Overwrought* به معنای **حالت ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

این واژه معمولاً در متون دینی، فرهنگی یا تاریخی برای توصیف احترام و تکریم نسبت به مقدسات، قدیسان، بزرگان یا ایده های والا به کار می رود. تفاوت آن با ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

**خداگونه کردن** / **پرستیدن** / **معبود قرار دادن** 1. ** ( معنای اصلی ) :** *To deify* به معنای **تبدیل کردن کسی یا چیزی به خدا یا معبود** است. ی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

**ایستادگی در میدان** / **در میدان ماندن** / **میدان را حفظ کردن** / **دست نکشیدن از رقابت** 1. ** ( نظامی و تاریخی ) :** در انگلیسی قدیم و متون ت ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

**حرکت نامنظم و ناگهانی** / **رفتار پریشان و پرشیب** / **ناکامل و تند و سریع** 1. ** ( حرکتی و رفتاری ) :** چیزی که *herky - jerky* توصیف می کند، ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

( کاربرد استعاری و اقتصادی ) : به معنای هجوم ناگهانی افراد یا شرکت ها به یک بازار یا فرصت سودآور جدید، مثل فناوری، ارز دیجیتال، یا اینترنت. مثال: Th ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: She slept through the alarm and missed her flight. زنگ ساعت را خواب بود و پروازش را از دست داد. I can’t believe you slept through that ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

1 - ( بازگشت سریع – کاربرد عمومی و اقتصادی ) : به معنای بازگشت ناگهانی به وضعیت قبلی پس از افت یا بحران؛ مثلاً در بازار، سلامتی یا احساسات. مثال: The ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: Who the hell do you think you are? فکر کردی کی هستی واقعاً؟! Who the hell called me at 3 a. m. ? کی به همین لعنتی ساعت ۳ صبح زنگ زده؟! ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: He had to present himself as more of a lovable reprobate than a spirit of corruption. مجبور بود خودش را بیشتر به عنوان یک آدم بی اخلاق د ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 : جا انداختن استخوان / تنظیم شکستگی یا دررفتگی / درمان دستی استخوان 🔹 مثال ها: He went to a traditional bone setter after injuring his ankle. بع ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹بی قید و شرط / بی تردید / با تمام وجود / بدون هیچ محدودیتی ( کاربرد حقوقی و دیپلماتیک ) : در قراردادها یا بیانیه ها، این اصطلاح نشان دهنده ی پذیرش ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: By all accounts, she was a brilliant teacher. طبق گفته ی همه، او معلمی درخشان بود. The film, by all accounts, is a masterpiece. این فی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بی تردید / قطعاً / به طور مسلم / در هر صورت ممکن 🔹 مثال ها: By all odds, he should have won the award. بی تردید باید جایزه را می برد. This str ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مترادف ها | certainly � definitely � of course � without a doubt � absolutely 🔹 مثال ها: “Can I join you for dinner?” “By all means!” �می تونم ب ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: You can bet your bottom dollar it’ll rain the day I forget my umbrella. مطمئن باش همون روزی که چترم رو فراموش کنم بارون میاد! I bet my ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

( کاربرد ورزشی – منشأ اصطلاح ) : این اصطلاح از مسابقات اسب دوانی گرفته شده، جایی که سوارکار وقتی مطمئن از پیروزی بود، دست هایش را پایین می آورد و دیگ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

/ɪnˈduː. bɪ. t̬ə. bli/ — ایندوبیتِبلی 1 - ( کاربرد رسمی و ادبی ) : به معنای بی تردید، بدون شک، به طور قطعی. مثال: Indubitably, this decision will aff ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عامل اصلی محرک / محرک کلیدی / نیروی محرکه ی اصلی / علت اصلی وقوع یک پدیده 🔹 مثال ها: Technology is the main driver of innovation. فناوری محرک اص ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 - ( کاربرد استعاری و عامیانه ) : در زبان غیررسمی، meat می تونه به معنای بخش اصلی، مهم ترین قسمت، یا مغز یک بحث یا موضوع باشه. مثال: Let’s get to th ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 - ( کاربرد عمومی و ادبی ) : به معنای مهم ترین بخش یا معنای کلی یک متن، سخنرانی یا گفتگو. مثال: I didn’t catch every word, but I got the gist. همه ی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 نکته ی کلیدی / اصل موضوع / لب مطلب / گره ی اصلی مشکل 1 - ( کاربرد عمومی و ادبی ) : به معنای مهم ترین یا حیاتی ترین بخش یک مسئله، بحث یا مشکل. مثال ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 جزر / افت و کاهش / پس روی / ضعف تدریجی 1 - ( اسم – کاربرد طبیعی ) : به معنای حرکت آب دریا به سمت عقب یا پایین آمدن سطح آب در هنگام جزر. مثال: The ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 زنده تر کردن / جذاب تر کردن / رنگ و لعاب دادن / هیجان افزایی کردن 1 - ( کاربرد عمومی و بصری ) : به معنای افزودن جذابیت، رنگ، یا انرژی به چیزی برای ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 انرژی دادن به چیزی / هیجان انگیزتر کردن / شارژ کردن یا تقویت کردن 1 - ( کاربرد عمومی و رسانه ای ) : به معنای اضافه کردن انرژی، هیجان یا جذابیت به ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 زرق وبرق دادن به چیزی / شاخ و برگ دادن به ظاهر / تزیین کردن به صورت اغراق آمیز 1 - ( کاربرد عمومی و بصری ) : به معنای آراستن یا تزیین کردن چیزی یا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

/əˈmiːliəreɪt/ — اَمیلیُریِیت 🔹 بهبود بخشیدن / اصلاح کردن / تسهیل کردن شرایط دشوار 1 - ( کاربرد عمومی ) : به معنای بهتر کردن یک وضعیت ناخوشایند یا د ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

**روایت جهانی** / **داستان سرایی در سطح جهان** / **گفتمان جهانی** 1. ** ( معنای کلی ) :** *“Narrative worldwide”* به معنای **داستان ها، روایت ها یا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 نیش دار و تند ( در بیان یا طنز ) / ماده ی تثبیت کننده ی رنگ / خورنده و اسیدی ( در شیمی ) 1 - ( صفت – کاربرد ادبی و اجتماعی ) : به معنای تیز، نیش ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پیش نویس تهیه کردن / طرح اولیه نوشتن / پیشنویس تنظیم کردن 1 - ( کاربرد عمومی ) : به معنای نوشتن یا تهیه ی نسخه ی اولیه از یک سند، طرح، یا پیشنهاد. ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 احتمال از دست دادن چیزی داشتن / در معرض زیان بودن / در خطر از دست دادن قرار داشتن 1 - ( کاربرد عمومی ) : به معنای داشتن احتمال بالا برای از دست دا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در برخی منابع، Wet Willie ممکن است به معانی دیگر یا اصطلاحات عامیانه جنسی نیز اشاره کند، اما رایج ترین و شناخته شده ترین معنی همان شوخی با انگشت خیس ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 زمینه سنجی کردن / نبض گرفتن از اطرافیان / به طور غیرمستقیم نظرخواهی کردن 🔸 تعریف ها: 1 - ( کاربرد عمومی ) : به معنای بررسی غیررسمی و محتاطانه ی ن ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 **واژه:** **هوف علی** * ( عبارت – عربی عامیانه/ادبی ) * 🔹 **معادل فارسی پیشنهادی:** **آه علی!** / **ای علی!** / **فریاد یا ندای کمک به علی ( ع ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 **واژه:** **محاجر** * ( اسم – عربی ) * 🔹 **تلفظ:** /ma. ha. jer/ ( مفرد: مَحْجَر ) 🔹 **معادل فارسی پیشنهادی:** **جمع "محجر"**؛ بسته به ب ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 شاخص فلاکت / شاخص رنج اقتصادی / نشانگر دشواری معیشتی 🔸 تعریف ها: ( اقتصاد کلان ) : شاخص فلاکت یک معیار ساده برای سنجش وضعیت اقتصادی مردم است که ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 شاخص فلاکت / شاخص رنج اقتصادی / نشانگر دشواری معیشتی 🔸 تعریف ها: ( اقتصاد کلان ) : شاخص فلاکت یک معیار ساده برای سنجش وضعیت اقتصادی مردم است که ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 نور افشانی در اطراف / درخشیدن پیرامون / پرتو افکندن به اطراف ( کاربرد استعاری و مذهبی ) : در متون مذهبی یا ادبی، این عبارت نماد حضور الهی، تجلی م ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 مثال ها: The explosion made everyone jump out of their skin. انفجار باعث شد همه از جا بپرند. She jumped out of her skin when the cat suddenly l ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 در مخمصه بودن / در شرایط دشوار گیر افتادن / در تنگنا بودن 🔹 مثال ها: She was in a tight place when both her friends expected her loyalty. او در ...