پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٠,٩٦٨)

بازدید
١١,٦٩٨
تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: سطح کار را بالا بردن / شدت چیزی را افزایش دادن / یک درجه بهتر یا قوی تر کردن / ارتقاء دادن یک وضعیت 🔹 مثال ها: This sauce i ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

1 - تعیین تعهد قوی تر به یک تصمیم یا باور، به ویژه هنگام مواجهه با مشکلات یا انتقادها: یعنی وقتی فردی به جای عقب نشینی یا تغییر نظر، بر تصمیم یا عقید ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عبارت Golden Goose به معنای شخص، چیز یا سازمانی است که توانایی دارد برای مدت طولانی درآمد یا سود زیاد تولید کند. این اصطلاح برگرفته از داستان قدیمی غ ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 چاشنی مخفی / عنصر پنهان / راز خوشمزگی / ادویه ی جادویی 1 - ( آشپزی ) : ماده ای خاص یا غیرمنتظره که به غذا طعم منحصربه فرد یا حس خاصی می ده، ولی مع ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: لذت بردن زیاد از / ذوق کردن / سر کیف آمدن با / خیلی خوش آمدن از 🔹 مثال ها: Kids get a kick out of playing in the mud. کودک ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: کم کم علاقه مند شدن به / آرام آرام پذیرفتن / گرم گرفتن با کسی یا چیزی / به تدریج با موضوعی کنار آمدن oppose 🔹 نمونه جملات: ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

1 - علاقه مند شدن یا شروع به دوست داشتن چیزی یا کسی: وقتی می گوییم کسی take to چیزی، یعنی آن شخص به سرعت آن را دوست دارد یا به آن علاقه مند می شود. م ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: همگام شدن با شرایط / سازگار شدن / انعطاف نشان دادن / جریان را پذیرفتن / همراه شدن با کسی یا چیزی ( عدم مقاومت و انعطاف پذیر ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: طرفدار بودنِ / حمایت کردن از / در مخالفت با چیزی بودن ( بسته به زمینه ) / دچار شدن به ( در برخی کاربردهای دیگر ) 🔹 مثال ها ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( افسردگی یا ناراحتی ) : گاهی در قالب get someone down به معنای افسرده یا ناامید کردن کسی به کار می رود. Don’t let the bad news get you down. نگذار ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تعویض کانال / کوک شدن روی موج دیگر / سوئیچ کردن روی فرکانس دیگر / روی چیزی جدید تنظیم شدن 🔹 مثال ها: Please tune over to c ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: کاهش دادن شدت / ساکت کردن / ملایم تر کردن / کوک پایین تر ( برای ساز موسیقی ) 🔹 مثال ها: Can you please tune down your voi ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: آگاه شدن / پی بردن / دریافت اطلاعات مهم درباره چیزی 🔹 مثال ها: He finally clued into what was really going on at work. او ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: به تدریج در چیزی محو شدن / تدریجاً به داخل رفتن / غرق شدن در / کم رنگ شدن در ( استعاری – در زندگی یا تجربه های شخصی ) : می ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: بی توجه شدن / گوش ندادن / حواس پرت شدن / ترک کردن تمرکز 🔹 مثال ها: He tuned out during the meeting because he found the to ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تمرکز کردن / دقیق شدن روی چیزی / متمرکز شدن 🔹 مثال ها: The sniper zoned in on his target with perfect accuracy. تک تیراند ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: متعهد شدن به / چسبیدن به / تمرکز کامل بر / گرو گرفتن/قفل کردن روی 🔹 مثال ها: We need to lock into a plan before moving for ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: دریافت درست / ارتباط برقرار کردن با / ورود به چیزی با فهم و دقت / هم راستا شدن با ( کاربرد در روانشناسی و روابط انسانی ) : ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: علاقه مند شدن به / جذب شدن به / رو آوردن به / شروع کردن به علاقه مند شدن به چیزی 🔹 مثال ها: She really turned on to jazz m ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی پیشنهادی: طرف بازنده بودن / بدبختی نصیب کسی شدن / اجحاف دیدن / ظلم کشیدن 🔹 مثال ها: He got the short end of the stick in the busines ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فعل ظلم کردن / اجحاف کردن / زیان رساندن به کسی 🔹 مثال ها: He was wronged by his business partners and lost a lot of money. او توسط شرکای تجاری خود ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کمی پول دادن / کمتر حساب کردن / کم فروشی کردن / نقص در پرداخت / اجحاف کردن 🔹 مثال ها: Be careful not to shortchange the customer when giving change ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گول زدن / وقت کسی را تلف کردن / بی جهت اذیت کردن 🔹 مثال ها: Stop jerking me around and tell me the truth. دست از گول زدن من بردار و حقیقت رو بگو. ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 رفتار ناعادلانه / بی انصافی محض / حق خوری آشکار / ظلم علنی 🔹 مثال های انگلیسی با ترجمه: She got a raw deal when they fired her without warning. ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 زیرآب کسی رو زدن / پشت پارو زدن / بدجور ضرر زدن به کسی / نامردی کردن 🔹 مثال ها: He really screwed me over on that deal. توی اون معامله واقعاً زی ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فنتِرِمین دارویی است محرک سیستم عصبی مرکزی که به صورت کوتاه مدت برای کاهش وزن در افراد مبتلا به چاقی یا اضافه وزن تجویز می شود. این دارو اشتها را کاه ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پنتالین یا پروپانتلین بروماید دارویی از دسته آنتی کولینرژیک ها ( آنتی موسکارینی ها ) است که به منظور کاهش اسپاسم عضلات صاف دستگاه گوارش استفاده می شو ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 همه چیز درست می شه / همه چیز روبه راه می شه / آخرش درست درمیاد ( فلسفی – روان شناسی مثبت ) : بیانی از اعتماد به فرایند زندگی و پذیرش اینکه با گذش ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 دلگرمی های لطیف / حس خوب نرم و گرم / نوازش احساسی ( روان شناسی مثبت ) : به عنوان تجربه ای از حمایت عاطفی و اتصال انسانی شناخته می شه—نقطه ی مقابل ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آرام گرفتن / ریلاکسی شدن / خفه کردن هیجانات / رها شدن از استرس ( روانشناسی و سبک زندگی ) : به فرآیندی اشاره دارد که طی آن فرد تنش ها، اضطراب ها و هی ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مثال؛ Don’t worry about the project, all is well. نگران پروژه نباش، همه چیز خوب است. After hearing the news, I was relieved to know all is well wi ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک عبارت رایج انگلیسی است که به معنی **تکیه کردن بر کسی برای حمایت، کمک یا آرامش** است. این اصطلاح هم در مکالمات روزمره و هم در ادبیات و موسیقی به کا ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**استراحت کردن، نشستن یا آرام گرفتن پس از یک دوره فعالیت یا فشار**. وقتی کسی می گوید �take a load off�، معمولاً دعوت می کند که �بنشین و راحت باش� یا ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **cough up** به معنای **دادن یا پرداخت کردن، به خصوص وقتی که به سختی یا ناخواسته انجام شود** به کار می رود. معمولاً درباره پول یا اطلاعات صحبت ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**Iron Paradise** نامی است که برای مجموعه های مختلفی از باشگاه ها و مراکز ورزشی به کار می رود که معمولاً فضاهایی تخصصی برای تمرینات قدرتی و تناسب اند ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**Up - skill** به معنی **افزایش مهارت ها یا توانمندی های حرفه ای یا فنی یک فرد** است. یعنی یادگیری مهارت های جدید یا ارتقای مهارت های فعلی برای بهبود ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تعاریف کلیدی: دوره آموزشی کوتاه مدت برای مرور و تثبیت موضوعات قبلی ( refresher course ) . چیزی که یادآوری می کند یا حافظه را تقویت می کند. همچنین ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

- **ظاهر و ویژگی های صورت یک فرد، به خصوص هنگامی که به عنوان نشانه ای از شخصیت یا خصوصیات درونی او در نظر گرفته شود. ** - **هنر یا سنت قضاوت درباره ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کاربردها: 1 - زیست شناسی: مطالعه شکل، ساختار و فرم اندام ها، ارگان ها و موجودات زنده است. مثلاً: فرم برگ ها، بدن جانوران، ساختار سلول ها. در زیس ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: The curvature of the road makes it difficult to drive fast. انحنای جاده رانندگی سریع را دشوار می کند. Circles have constant curvature ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مثال ها: He has a muscular physique. She didn't have the physique to be a dancer. An athletic physique is typically well - developed and proport ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**Symmetry** به معنای **تقارن** است؛ یعنی **توازن، هماهنگی یا برابری اجزا به گونه ای که یک شکل، الگو یا ساختار در دو طرف یک خط یا نقطه مرکز، یکسان یا ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**Deca** یک پیشوند عددی است که به معنای **ده ( 10 ) ** است و از ریشه یونانی δέκα ( d�ka ) گرفته شده است. در سامانه ی بین المللی یکاها ( SI ) ، **de ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گاهی در مکالمات غیررسمی و چت های آنلاین، به شکل کوتاه شده و دوستانه برای کلمه ی "OK" یا "Okay" استفاده می شود. مثلاً: A: "Can you do this?" B: "Kay! ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: The base is about five klicks from here. پایگاه حدود پنج کیلومتر از اینجا فاصله دارد. We hiked ten klicks into the mountains. ما ده ک ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

**رهبر یا پیشتاز یک گروه، تیم یا رقابت** . این عبارت معمولاً برای اشاره به کسی به کار می رود که در مسابقه، رقابت یا هر موقعیت جمعی دیگری در جایگاه او ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

به فردی اشاره دارد که **یک مقام بلندپایه، یک فرد مهم و با نفوذ یا کسی که خود را بزرگ و تأثیرگذار جلوه می دهد**. این عبارت معمولاً به صورت طنز یا تمس ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 بالا بردن سطح استاندارد / ارتقاء معیارها / افزایش سطح انتظار / بالا بردن نوار موفقیت 🔹 مثال ها: The new policy lifts the bar for environmental s ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح **lift joint** می تواند در حوزه های مختلف مهندسی و مکانیک معانی متفاوتی داشته باشد، اما در زمینه تحلیل سازه ها و نرم افزارهای مهندسی مانند CAD ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 لغو محدودیت ها / برداشتن انسداد یا تعطیلی / بازگشایی رسمی / رفع ممنوعیت یا انسداد 🔹 مثال ها: Israel was urged to lift the closure on Gaza. از اس ...