minion

/ˈmɪnjən//ˈmɪnɪən/

معنی: خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس
معانی دیگر: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) معشوقه، رجوع شود به: minyan، معشوق

جمله های نمونه

1. minion of the people
محبوب مردم

2. Can you send one of your minions to collect this file?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یکی از مینیون های خود را برای جمع آوری این فایل بفرستید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یکی از نوچه هات رو برای جمع آوری این پرونده بفرستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She delegated the job to one of her minions.
[ترجمه گوگل]او این کار را به یکی از عوامل خود محول کرد
[ترجمه ترگمان]اون کار رو به یکی از minions محول کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While I was waiting to see him, a minion brought me some tea.
[ترجمه گوگل]در حالی که منتظر دیدن او بودم، یک مینیون برایم چای آورد
[ترجمه ترگمان]وقتی منتظر بودم که او را ببینم، یک خدمتکار برای من چای آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whenever the director needed more information, his minions were sent scurrying in all directions to obtain it.
[ترجمه گوگل]هر زمان که کارگردان به اطلاعات بیشتری نیاز داشت، عوامل او برای به دست آوردن آن به همه جهات می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]هر وقت که مدیر به اطلاعات بیشتری نیاز داشت، minions او با عجله به همه طرف فرستاده می شدند تا آن را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phil Minion has turned his 1969 Plymouth Valiant into a Pigtown rowhouse on wheels.
[ترجمه گوگل]فیل مینیون Plymouth Valiant خود در سال 1969 را به یک خانه چرخ دار در Pigtown تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]فیل Minion (فیل Minion)در سال ۱۹۶۹ پلیموت را به یک ماشین Pigtown روی چرخ تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The minions of the four Great Powers ride forth, clad in black and bronze.
[ترجمه گوگل]عوامل چهار قدرت بزرگ با لباس مشکی و برنزی سوار می شوند
[ترجمه ترگمان]minions چهار نیروی بزرگ سوار بر اسب سیاه و برنز به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, Satan and his minions are still all around us, full of fight.
[ترجمه گوگل]البته، شیطان و یارانش هنوز در اطراف ما هستند، پر از جنگ
[ترجمه ترگمان]البته شیطان و his هنوز اطرافمان هستند، پر از مبارزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All the minions in the outer office take their eyes off their VDUs, and follow my limping progress up the room.
[ترجمه گوگل]همه مینیون‌های دفتر بیرونی چشم از VDU خود برمی‌دارند و پیشرفت لنگان من را در اتاق دنبال می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تمام the که در دفتر بیرونی هستند، چشمانشان را از VDUs بیرون می کشند و limping من را دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All offered up sacrifices to the minion of fortune.
[ترجمه گوگل]همه قربانیان را به جوان ثروتمند تقدیم کردند
[ترجمه ترگمان] همه اینا واسه اون خدمتکار قربانی فداکاری کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At worst some egregious minion had conducted a childish private enterprise.
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، یکی از عوامل هولناک یک شرکت خصوصی کودکانه راه اندازی کرده بود
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این خدمتکار مرتکب یک عملیات خصوصی بچگانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His impressive pose and towering Infernal minion don't fool me though.
[ترجمه گوگل]هر چند ژست چشمگیر و مینیون جهنمی او من را گول نمی زند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این پیشکار سنگدل و impressive منو گول نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Maybe that's because she's a minion of the anti - Christ.
[ترجمه گوگل]شاید به این دلیل است که او یکی از عوامل ضد مسیح است
[ترجمه ترگمان]شاید به خاطر این باشه که اون یه خدمتکار ضد مسیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Undead Minion Once living humans, these wretched souls now reside in the depths of Hell.
[ترجمه گوگل]مینیون ارواح که زمانی انسان های زنده بودند، این روح های بدبخت اکنون در اعماق جهنم زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]این جان های بی نوا که گاه در اعماق جهنم زندگی می کنند، در اعماق جهنم زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاصگی (اسم)
favorite, favourite, repository, confidant, minion

عزیز دردانه (اسم)
favorite, favourite, minion

شخص یا جانور سوگلی (اسم)
minion

نوکر یا وابسته چاپلوس (اسم)
minion

انگلیسی به انگلیسی

• slavish servant; devoted slave; master's favorite
a minion is a person who has a very unimportant job, especially one who carries out someone else's orders; a formal word.

پیشنهاد کاربران

noun
[count] : someone who is not powerful or important and who obeys the orders of a powerful leader or boss
◀️ one of the boss's minions
تا حالا پرسیده اید نام پویانمایی مینیون ها که موجودات زرد رنگ، کم هوش و خیلی بامزه ای هستند از کجا آمده و به چه معناست؟ در تعریف مینیون آمده به فردیکه قدرتمند و مهم نیست و از دستورات رئیسش تبعیت میکنه. در واقع minion یغنی نوچه یا پادو
...
[مشاهده متن کامل]

در این انیمیشن که یکی از محبوب ترین انیمیشن های زندگی خود من هم هست شاهد این هستیم که این زردالوها رفتار و ویژگی هایی دقیقاً با این تعریف دارن و از GRU که رئیسشون هست همه جوره پیروی میکنند

اژدها ابی ناز
minion:
نوچه، نوکر، پادو، معمولا جثه ی ریزتری نسبت به اربابشون دارن؛فسقلی، وروجک، شیطونک
نوکر
نوچه، پادو
گوگولی مگولی!
جِزقِله ، جزقلی ، فِسقِلی ، جِقِله ، جقلی ، شیطونک

بپرس