تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی در مورد حسی که شخصی بهمون میده میخوایم صحبت کنیم "باریدن" میشه معنی کرد مثلا هوش و ذکاوت ازش میباره! دیگه خییلی عامیانه بخوای بگی میشه گفت هوش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کش مکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آدم خل وضع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فوران خشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

احمقانه !What a brainless thing to do

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مقروض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تِمین ( 태민 ) : نام یکی از اعضای گروه شاینی در کیپاپ ( kpop )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در مقابل چشمانِ. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پرتکاپو، پر جنب و جوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوتاه آمدن ( در برابر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

دستی به سر و روی ساختمان کشیدن ( مثل رنگ کردن، تمیز کردن و تعمیر کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به زور خود یا چیزی را جا دادن، چپاندن یا چپیدن در جایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تودار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شل شدن زانو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

خجالت زده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سرباز زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

صداقت و پایبندی به اصول اخلاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

مدیریتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوشه گیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( نور یا سایه ) انداختن ( روی چیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیماری طولانی مدت و یا بیماری ناشی از کهولت سن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

فنی حرفه ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

تفننی| recreational drug use

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

( قانون، مجازات، . . . ) اعمال کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

منطقی فکر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پیشگو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پر تب و تاب، دلهره آور، مثلا: She went through an agonizing few weeks waiting for the test result.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مهر آمیز، عاشقانه، مثلا: Affectionate attention An affectionate kiss

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

سوئیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ذوق زده شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خوش ذات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سود رساندن/سود بردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درآمد، پول، راه درآمد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ژرفنگر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در واقع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( با گذاشتن تاثیر زیاد بر شما ) میخکوب کننده، مات و مبهوت کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشک ریختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در حال گذار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مزاح آمیز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سد راه شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اعتبار، نام نیک و. . . شخصی را ) زیر سوال بردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( برای به دست آوردن چیزی با کسی ) رقابت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

لغو کردن یا صرف نظر کردن از انجام کار یا برنامه ای که از پیش داشتیم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

هرازگاهی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

( پول، عشق، توجه و. . . را ) به میزان زیاد نثار کسی کردن، به پای کسی ریختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

زورگویانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

قضاوت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

شرمنده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مجذوب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دل نازک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی رمق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

آب و تاب دادن موضوعی برای اینکه تا حد ممکن عجیب، شوکه کننده و مهیج به نظر برسد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( در مورد احساسات و حالات ) فوران، برای مثال paroxysm of anger

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عرصه را برای کسی تنگ کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در مورد انسان اگه به کار بره میتونه به معنی آدم با علم، اندیشه و درک ناچیز باشه اگه در مورد کتاب، برنامه های تلوزیونی، فیلم و غیره باشه میتونه به معن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

با کسی پریدن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

طفلی، طفلک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بازی وسطی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

از خنده روده بر شدن، یا دیگران را از خنده روده بر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

از همه جا بی خبر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

وقتی در حوزه فیلم و بازیگران مورد استفاده قرار بگیرد به معنای در نقشِ میباشد، مثلا Shahrzad series star, shahab Hosseini alias ghobad که یعنی ستاره م ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کار خفن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

به هر حال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤٠

ببینید وقتی حالت سوالی داشته باشه یه جورایی همون what هست، با این تفاوت که گوینده یه جورایی اعصاب نداره! مثلا what are you saying یعنی چی میگی ولی wh ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1 - تُن، مثلا تُنِ قرمزی Her hair color has reddish tinge. 2_ رد، مثلا رد رژلب Did you noticed the tinge of lipstick on his face?

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مردانگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

صحرا، زمین مسطح خشک و بی آب و علف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

معادل فارسی دقیقی وجود ندارد و ترجمه تحت الفظی آن مرکز مراقب های روزانه است. ولی در صورتی که منظور محلی برای نگهداری از نوزادان است میتوان آن را معاد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتگی و انقباض رحم در دوران بارداری و قبل از رسیدن به تاریخ زایمان کاملاً طبیعی و بی خطر است. این تمرینی است که رحم برای روز زایمان خود را آماده می ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

ناگهانی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

رژ گونه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شوربختانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تشدید شدن، شعله ور شدن، ( بیماری ) عود کردن، طغیان کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

روزمره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

لاماز روشی برای مدیریت درد زایمان است و شامل استفاده از تکنیک های تنفسی مادر برای کنترل و کاهش درد در هنگام زایمان طبیعی می باشد.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوار بهداشتی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

فرآوری شده

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

رایحه درمانی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

تعدیل کردن اثر چیزی، به خصوص تعدیل کردن اثرات منفی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

بازوبند پارچه ای ( حاوی تیوب هوا ) برای سنجش فشار خون

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

دودل، مردد ( مثلا چیزی را هم زمان دوست داشتن و نداشتن )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نادیده گرفتن، اهمیت ندادن to refuse to consider sth or to treat it as important

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

( طب سوزنی چینی ) گذرگاه های انرژی در بدن که در طب سوزنی، سوزن های مخصوص به این نقاط وارد میشوند.