پیشنهادهای k lover (٨٣)
( طب سوزنی چینی ) گذرگاه های انرژی در بدن که در طب سوزنی، سوزن های مخصوص به این نقاط وارد میشوند.
نادیده گرفتن، اهمیت ندادن to refuse to consider sth or to treat it as important
دودل، مردد ( مثلا چیزی را هم زمان دوست داشتن و نداشتن )
بازوبند پارچه ای ( حاوی تیوب هوا ) برای سنجش فشار خون
تعدیل کردن اثر چیزی، به خصوص تعدیل کردن اثرات منفی
رایحه درمانی
فرآوری شده
نوار بهداشتی
لاماز روشی برای مدیریت درد زایمان است و شامل استفاده از تکنیک های تنفسی مادر برای کنترل و کاهش درد در هنگام زایمان طبیعی می باشد.
روزمره
تشدید شدن، شعله ور شدن، ( بیماری ) عود کردن، طغیان کردن
شوربختانه
رژ گونه
ناگهانی
گرفتگی و انقباض رحم در دوران بارداری و قبل از رسیدن به تاریخ زایمان کاملاً طبیعی و بی خطر است. این تمرینی است که رحم برای روز زایمان خود را آماده می ...
معادل فارسی دقیقی وجود ندارد و ترجمه تحت الفظی آن مرکز مراقب های روزانه است. ولی در صورتی که منظور محلی برای نگهداری از نوزادان است میتوان آن را معاد ...
صحرا، زمین مسطح خشک و بی آب و علف
مردانگی
1 - تُن، مثلا تُنِ قرمزی Her hair color has reddish tinge. 2_ رد، مثلا رد رژلب Did you noticed the tinge of lipstick on his face?
ببینید وقتی حالت سوالی داشته باشه یه جورایی همون what هست، با این تفاوت که گوینده یه جورایی اعصاب نداره! مثلا what are you saying یعنی چی میگی ولی wh ...
به هر حال
کار خفن
وقتی در حوزه فیلم و بازیگران مورد استفاده قرار بگیرد به معنای در نقشِ میباشد، مثلا Shahrzad series star, shahab Hosseini alias ghobad که یعنی ستاره م ...
از همه جا بی خبر
از خنده روده بر شدن، یا دیگران را از خنده روده بر کردن
بازی وسطی
طفلی، طفلک
با کسی پریدن!
در مورد انسان اگه به کار بره میتونه به معنی آدم با علم، اندیشه و درک ناچیز باشه اگه در مورد کتاب، برنامه های تلوزیونی، فیلم و غیره باشه میتونه به معن ...
عرصه را برای کسی تنگ کردن
( در مورد احساسات و حالات ) فوران، برای مثال paroxysm of anger
آب و تاب دادن موضوعی برای اینکه تا حد ممکن عجیب، شوکه کننده و مهیج به نظر برسد.
بی رمق
دل نازک
مجذوب کردن
شرمنده
قضاوت
زورگویانه
( پول، عشق، توجه و. . . را ) به میزان زیاد نثار کسی کردن، به پای کسی ریختن
هرازگاهی
لغو کردن یا صرف نظر کردن از انجام کار یا برنامه ای که از پیش داشتیم
( برای به دست آوردن چیزی با کسی ) رقابت کردن
( اعتبار، نام نیک و. . . شخصی را ) زیر سوال بردن
سد راه شدن
مزاح آمیز
در حال گذار
اشک ریختن
( با گذاشتن تاثیر زیاد بر شما ) میخکوب کننده، مات و مبهوت کننده
در واقع
ژرفنگر