پیشنهادهای ایمان (٥٦٧)
خانم مریم فتحی جمله ای را قرار دادند که معنی فارسیش را اشتباه نوشتند. what on earth are you doing? جمله انگلیسی بالا یعنی : آخه داری چیکار میکنی یا ...
how on the earth have you come this long way on foot ؟ معنی:آخه این مسیر طولانی را چطور با پای پیاده اومدی؟!! ( از روی تعجب ) why on the earth did ...
با آرامش و آهسته قدم زدن را میگند stroll
عامل، دست اندرکار مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )
عوامل، دست اندرکاران مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )
تحت تملک، تحت مالکیت، تحت اختیار
یعنی پوپولیستی بودن. یعنی طبق حرف مردم عادی، رفتار کردن یا حرف زدن. مثلا خیلی از مردم عادی معتقدند زمان محمدرضا شاه اوضاع اقتصادی خوب بود و گرونی نب ...
deep state دولت در سایه، دولت مخفی
در حالت فعلی و به زبان عامیانه یا همون slang، به معنی انجام رابطه جنسی است
به اندازه مثال: nothing is powerful as a changed mind هیچ چیز به اندازه یک ذهن تغییریافته، قدرتمند نیست.
طبق تجربه شما
باغچه جعبه ای
لحاظ کردن، مد نظر قرار دادن، به حساب آوردن، دخالت دادن، دخیل دانستن
زمینی که روی آن ساختمان ساخته می شود
ماده درزگیری ( بتونه درزگیری، ماستیک )
جلسه هیئت رئیسه ( که غیر علنی برگزار می شود )
تند و تیز، شدید، پر آب و تاب
بدون فوت وقت، عاجلا، بلافاصله
اولا، اول اینکه
بازه زمانی، محدوده زمانی
در واقع به مفهوم دفترچه راهنمای تیم فروش هستش. یعنی شیوه نامه اجرایی مخصوص تیم فروش
شکست خوردن، باختن، فرصت را از دست دادن، محروم شدن، بی بهره ماندن
محقق کردن، تحقق بخشیدن
در دنیایی ایده ال یا در دنیایی بی نقص
در برخی متون میشه از واژه قبلی به عنوان معادل استفاده کرد مثال: historical data یعنی داده های قبلی توجه: historic با historical فرق میکنه. اشتباه نگی ...
به تصویر کشیدن، نشان دادن
sales professionals کارشناسان فروش ( کارشناسان تیم فروش )
وارد میدان شدن، پا به عرصه گذاشتن
تسهیل کردن، میسر کردن، امکان دادن، زمینه سازی کردن، مقدمه سازی کردن، بسترسازی کردن
مجزا، منفک، غیرمتحد
قاطع، محکم، جدی و تاثیرگذار
وسط آوردن، به میدان آوردن bring your money and expertise to the table پول و تخصصت را بیار میدون ( پول و تخصصت را بیار وسط )
در متون اقتصادی و بازاریابی، معنی فروش هم میده: contribution margin یعنی حاشیه فروش
کیفیت یابی، کیفیت سنجی، سنجش کیفیت، کیفیت را تعیین کردن
تک تک، یک به یک، همه روزها مثلا each and every day یعنی تک تک روزها، همه روزها
شخصی سازی شده،
قابل قبول، کافی، مناسب، شایسته
Image of brand محبوبیت برند
طفره رفتن، خودداری کردن،
برای شروع، در بدو امر، در شروع، در ابتدا
برپایی، برپا کردن
اعلی حضرت، عالیجناب
یکی از معانی اون مربوط به وبسایتی میشه که وقتی واردش میشید، فهرستی از وبسایت های دیگه در اون قرار داره. مثلا اگه وارد وبسایت رسمی امارت دبی بشید، فهر ...
گواهی عدم مخالفت هم میشه معنا کرد
گواهی عدم اعتراض
برای لاگین کردن ( log in ) و ورود به حساب کاربری در وبسایتها، به نام کاربری و کلمه عبور میگند credentials که معادل همون چیزی هست که آقای حسین نجم نوش ...
شرکت مثال: the name of branch office opened in the UAE must be identical to the name of mother facility abroad نام شعبه ای که در امارات تاسیس میشود، ...
Ministry یعنی وزارتخانه، ولی department یعنی اداره.
1 - مخفف not applicable یعنی نامربوط، نامناسب، غیرکاربردی: مثلا قسمت وضعیت نظام وظیفه در فرم استخدامی، برای زنان NA محسوب میشه. 2 - مخفف not availab ...
معنوی، فکری intellectual property مالکیت معنوی ( مالکیت فکری )