پیشنهاد
٠

نفربر زرهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

whipping rain باران شلاقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چراغی که روی سر نصب میشه surgical headlight چراغ سر جراحی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

life saving aid کمک های حیاتی بسته های غذایی حیاتی مخصوص مواقعی که حوادثی مثل سیل و زلزله رخ میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

خبر یا مسئله ای را مورد واشکافی و تجزیه و تحلیل قرار دادن

پیشنهاد
١

چی توی سرته ؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اوج خداحافظی کنید. مثل بازیکنان فوتبال که وقتی اسمشون همچنان سر زبونهاست، از میادین بازی خداحافظی میکنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

طرفدار دو آتیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کیف سفر یه کیف کوچیک که به اندازه یه سفر یک روزه جا داره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معادل: on me, on my tab

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مثلا میری فروشگاه، به اندازه 1 میلیون و 25 هزار تومن خرید میکنی. بهت میگه keep the change یعنی نمیخواد 25 هزار تومنش را پرداخت کنی، نگه دار برای خودت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

غذای پرچرب و پرکالری مثل بریان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

I will poke your eyes out if you cheat on me اگه بهم خیانت کردی چشماتو از حدقه درمیارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

If I'm not mistaken, they're done اگه اشتباه نکنم اونا از هم جدا شدند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظر من in my opinion in my view

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

My grandmother's doctor will visit her the next two weeks. Meanwhile, I am living with her. دکتر مادربزرگم دو هفته آینده مادربزرگم را ویزیت میکنه. د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

see if I care اصلا برام اهمیتی نداره، اصلا برام مهم نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وقتی کسی بابت موضوعی ناراحته، گریه میکنه، یا عصبانی و هیجان زده شده، میگیم احساساتت را کنترل کن، به اعصابت مسلط باش، و عبارت هایی از این دست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به خودت بیا دست از حماقت و گیجی و نفهمی بردار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

can you keep your mouth shut ؟ میتونی دهنتو قفل نگه داری؟ نخود توی دهنت می خیسه؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

داش مشتی، پایه، بامعرفت، با مرام، باجنبه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوضاع و احوالت چطوره؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوتره ای، کیلویی مثال: your analysis was so sketchy تحلیلت گوتره ای بود. تحلیلت کیلویی بود منظور اینه که بدون تفکر و بررسی دقیق، و صرفا معیوب و ناقص ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

یعنی آماده شو get ready

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه شیک یک واژه فرانسوی دخیل در فارسی هست به معنی مد روز، خوش لباس و از اینجور معادل ها such a chic boy چه پسر خوش لباسی! توی فارسی کلمه ای که مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

hijabi girls دختران محجبه دختران باحجاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شلوار لی چاک دار در قسمت های مختلف به ویژه در قسمت زانو و بالای زانو یعنی قسمت thigh . این جور شلوارها سه چهار ساله که مد شده و معمولا روشنفکرها از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

شما میخوای بری یه کسب و کاری برای خودت بزنی. می بینی توی به حوزه کامپیوتر علاقه داری. به ذهنت میرسه که یه فروشگاه تجهیزات و قطعات جانبی رایانه بزنی. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان غیررسمی، go هم به معنی گفتن هستش که بیشتر در نقل قول به کار میره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در نقش اسم، به آدم خنگ و احمق میگند در نقش صفت، یعنی خیلی عالی، توپ، ناب، معرکه چه در نقش اسم و چه در نقش صفت، به صورت informal هستند مثال: you shou ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هم سطح کردن، یکنواخت کردن از نظر ارتفاع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع شده، منقبض شده، کوچیک شده، آب رفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

batter = خمیر قنادی dough = خمیر نانوایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

I forgot to coat the pan with oil so the cake is pretty stuck to the pan فراموش کردم تابه را روغن مالی کنم، به همین خاطر کیک کاملا به تابه چسبیده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی میخوایم کیک تابه ای ( pancake ) درست کنیم، کف تابه را روغن مالی میکنیم و کمی گرد آرد می پاشیم تا کیک به کف تابه نچسبه و به راحتی جدا بشه [slide ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

dust در نقش فعل، دو تا معنی داره: 1 - گردگیری کردن 2 - گردپاشی مختصر مثلا وقتی میخواید پن کیک ( کیک تابه ای یا pancake ) بپزید، برای اینکه کیک به تا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

غیرمسئولانه، سهل انگارانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

thank you so much for tuning in to my channel از اینکه از کانال من دیدن کردید، خیلی ممنونم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در متون مرتبط با آشپزی، اگه مثلا سیب زمینی یا پیاز رو به صورت قطعات درشت و نامنظم و بدون الگوی خاصی خرد کنیم و اونها رو ریز ریز نکنیم، از عبارت rough ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

disobey

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

I'm gonna hit the sack میرم بکپم ( میرم کپه کنم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار تبلیغ، فعالیت تبلیغی، تبلیغ ( مذهبی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

after lunch, I am gonna make my way to the school بعد از ناهار، راه میفتم سمت مدرسه. بعد از ناهار، میزنم میرم مدرسه بعد از ناهار، میفتم توی راه مدرس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مذاکرات صلح آمیز اشتباهه. اساسا مذاکره غیرصلح آمیز نداریم که مذاکرات صلح آمیز داشته باشیم. ترجمه درستش، مذاکرات صلح هستش. یعنی مذاکره میکنند برای ر ...

پیشنهاد
١

as soon as you can

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادل غیر رسمی give my regards to

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل cheap یعنی ارزان. با این تفاوت که cheap غیررسمی ولی economical رسمی هستش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی یکی ازت می پرسه مثلا فلان آدم که باهاش قبلا همسفر بودی، چطور آدمیه، سه جور میتونی جواب بدی. یا ازش بدت میاد، یا خوشت میاد، یا خنثی هستی. اگه بد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مفهوم کلی معنای کلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

it's on me به حساب منه it's on the house به حساب میزبانه