تاریخ
٦ ماه پیش
متن
As I was looking out the window, I saw a rabbit run across the yard.
دیدگاه
٠

همانطور که از پنجره بیرون را نگاه میکردم، خرگوشی را دیدم که به آن سمت حیاط دوید.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Does the company have a formal grievance procedure ?
دیدگاه
٠

آیا شرکت رویه رسمی شکایت داره؟

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The government has so far refused to spell out its plans/policies.
دیدگاه
٠

دولت تاکنون از بیان دقیق سیاستها و برنامه های خود خودداری کرده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Few men now spell out the word "maths".
دیدگاه
٠

اکنون تعداد کمی از مردان واژه ریاضیات را هجی میکنند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The coffee is so full that it might spill over.
دیدگاه

قهوه اینقدر پره که ممکنه سر ریز کنه

تاریخ
١ سال پیش
متن
The hotel has received a large influx of guests.
دیدگاه
٠

این هتل پذیرای مهمانان زیادی بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He tore down the old, unsafe building.
دیدگاه
٠

او ساختمان ناامن قدیمی را تخریب کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He decided to confront his accuser.
دیدگاه
٣

او تصمیم گرفت با اتهام زننده اش ( کسی که بهش اتهام زده ) رو در رو شود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The corrupt politician was perfectly happy to accept the bribe.
دیدگاه

سیاستمدار فاسد از قبول رشوه کاملا خوشحال بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
If we do not hear from you by December 199 . .
دیدگاه

اگه تا 19 دسامبر خبری از شما به ما نرسید . . .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The army was attacked on the left flank.
دیدگاه

ارتش از جناب چپ مورد حمله قرار گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
You've been under the weather for some days now; why don't you see a doctor?
دیدگاه

چند روزه که کسالت داری. چرا نمیری دکتر؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
'I feel seasick already,' she moaned.
دیدگاه
٠

اون خانم با ناله گفت: همین الانش احساس دریازدگی میکنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
He isn't in a position to call the shots here.
دیدگاه
٠

او اینجا در جایگاهی نیست که دستور بده. او اینجا در جایگاهی نیست که حرف حرف اون باشه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
My sister always makes much ado about nothing.
دیدگاه
٠

خواهرم همیشه سر هیچی جنجال به پا میکنه. خواهرم همیشه بیخودی جنجال به پا میکنه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I will endeavour to arrange it.
دیدگاه
٠

سعی میکنم جورش کنم. سعی میکنم فراهمش کنم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm writing to enquire about language courses.
دیدگاه

یه جمله تقریبا رسمی هست. معادل غیر رسمی اون را میشه اینطور نوشت: I want to ask you about language courses

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Sorrow is hard enough, let alone hide sadness.
دیدگاه
٠

مصیبت به اندازه کافی سخته، چه برسه به اینکه غم و اندوه رو مخفی کنی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He always expects me to fall in with his plans.
دیدگاه
٠

او همیشه ازم انتظار داره با نقشه هاش موافقت کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When can you give back the money that you owe?
دیدگاه
١

پولی که بدهکار هستی را کی میتونی برگردونی؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They bullied the new kid until he found a way to stand up to them.
دیدگاه
٣

اونها به پسر تازه وارد زور میگفتند، تا اینکه او راهی برای مقابله باهاشون پیدا کرد