تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

turn around the situation اوضاع را تغییر بدهید ( برای موفق شدن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

گذاشتن گوشی تلفن، قطع کردن تلفن، خاتمه دادن به تماس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

1 - خریدن تعداد زیادی از چیزی 2 - سرمایه گذاری مالی در یک کسب و کار 3 - باور داشتن یک ایده، مفهوم یا سیستم و حمایت از آن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

خلاصه شدن my efforts, knowledge, strategies and experience eventually roll up into the final product تلاشها، دانش، استراتژی ها و تجربه ام نهایتا در م ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

استراتژی ارائه به بازار ( go - to strategy )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

فرد استخدام شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

روی غلطک انداختن ( راه انداختن ) افرادی که جدیدا استخدام میشوند. اشنا کردن انها با فوت و فن و اصول و مقررات و غیره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فراهم نمودن یا تهیه کردن چیزی که منفعت دارد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

مخفف representatives به معنی نمایندگان فروش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

در علم فروش، به مجموعه ابزارهای تکنولوژیک گفته میشود که تیم فروش از آنها برای افزایش بهره وری و تصمیم گیری برای خرید مشتری و انجام کارهای تکراری روزم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

مخفف development به معنی توسعه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اگر you earn your stripes ، تجربه و مهارت لازم بدست می آورید تا سزاوار رسیدن به یک موقعیت بالاتر را پیدا کنید.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

turn to معادل ask به معنای درخواست کردن است. مثال: I turned to my mother for help از مادرم درخواست کمک کردم ( I asked my mother for help )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

چیزی که به رایگان داده میشود مثل بلیط رایگان تئاتر یا هر رویداد دیگر، یا مثلا دادن نمونه محصول در یک فروشگاه به صورت رایگان. معمولا برای تبلیغ محصول ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

جدی، متعهدانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

could you tell me more about your past please ? you bet dear! میشه از گذشته خودت بیشتر برام بگی؟ البته ( که میشه ) عزیزم، یا حتما عزیزم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بعضی مواقع به معنای گول زدن و فریفتن است: why are you kidding yourself that situation is ok? چرا داری خودتو گول میزنی که وضعیت خوبه؟

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

you are just kidding yourself if you figure that it is possible to lawfully get huge money overnight اگر خیال میکنی میشه یه شبه به پول هنگفت حلال رسی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٣

رابطه نامشروع مرد یا زن متاهل با فردی غیر از همسر خود ( با دوست پسر یا دوست دختر ) = زنای محسنه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

جم نخور، تکون نخور، سرجات بمون، حرکت نکن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

دو دل شدن I was going to marry mary, but she got cold feet and turn to me to give her two days for more thinking. قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی ا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

I am beginning to get second thought about taking chemical drugs داره نظرم درمورد مصرف داروهای شیمیایی عوض میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٤

get up به معنی بلند شدن از رختخواب یا محل خواب است و با wake up فرق دارد. wake up یعنی لحظه ای که چشمان فرد باز میشود ( باز شدن چشمان فرد پس از خوابی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

what else do you eat? that's it for now دیگه چی میل دارید؟ فعلا همین ( فعلا چیز دیگه ای میل نداریم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

how is your headache? it's ok for now سردردت چطوره؟ فعلا که خوبه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

is your dad sleeping? I don't think so پدرت خوابه؟ فکر نکنم ( این جواب وقتی به کار میره که فرد، اطمینان 100 درصدی نداره ) did your son's elementary ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

zahra! are you married ? No, I'm not. to be honest, seven years ago, i wanted to marry someone rich, sociable and charming named Sina. but there was ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به معنی برگرداندن، پس دادن، برگشت دادن. my friend handed back my book las week. دوستم هفته پیش کتابم را پس داد ( برگرداند )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

I am angry with my friend because he encouraged me to cheat on chemistry exam. when cheating, the teacher notice it, came close and hand my exam pape ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

امتحان دادن بدون مطالعه I never believe that I got grade 20 on math exam. why? I took the test cold! - باورم نمیشه که امتحان ریاضیم 20 شده! - چرا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطالعه کتاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

if I used to study after each class, i didn't have to pull an all nighter for exams, so i had to stay up all night and hit the books. that's why I sl ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به معنای من هم همینطور، موافقم با حرفت. I love reading romantic books that makes two of us عاشق خواندن کتاب های عاشقانه هستم. منم همینطور ( me to ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

کسی که کرم تلویزیون دارد، دائم تلویزیون می بیند و از سر جایش تکان نمیخورد. do you agree that you are a couch potato? قبول داری که کرم تلویزیون داری؟ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

وصل شدن برق، آمدن برق we didn't have power last for three days due to storm, then it came back on به خاطر طوفان، سه روز برق نداشتیم سپس برق آمد ( بر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

the conflagration will probably spread to critical areas, I hope firefighters come arrive by then احتمالا آتش سوزی به مناطق حیاتی کشیده خواهد شد. امی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٨١

Zionist usurper regime times will be over soon دوران رژیم غاصب صهیونیستی به زودی تمام میشود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

when my kids make a noise in a annoying way, I go out of my mind وقتی بچه هام به طرز آزاردهنده ای سروصدا میکنند، دیوونه میشم!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

some people go out of their mind working at really hard conditions برخی از مردم بیکار بخاطر کارکردن در شرایط سخت، دیوانه میشوند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨١

توضیح دادن، تشریح کردن، بیان کردن گام به گام let me walk you through the tasks you will be doing when I am on vacation بذار برات توضیح بدم که وقتی م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با جرات، جسور، شجاع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

هم برای انسان و هم برای وسایل استفاده میشه: I was a little awkward in my first class of university because I didn't know anyone. در اولین کلاسم در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

صاحب حق، ذیحق، محق I am entitled to live in every where I want حق دارم که هرجایی میخواهم زندگی کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

عبور کردن، رد شدن، پشت سر گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

can you get your family past this dilemma? میتونی خانواده ات را از این مخمصه رد کنی ( نجات بدهی ) ؟ how did you get past this situation? چطور از این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

کلک چیزی را کندن I wish I got this interview over with as soon as possible کاش هرچه زودتر کلک این مصاحبه را میکندم ( تمومش میکردم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

تشویق کردن به انجام کاری، متقاعد کردن به انجام کاری، قبولاندن به انجام کاری how could you talk yourself into cheating on the exam? چطور به خودت قبول ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

weren't you to go away? yes i were, but weatherman remarks talked me out of it مگر تو قرار نبود مسافرت بروی؟ چرا قرار بود، ولی حرفهای گزارشگر هواشنا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I wanted to go on a trip to abroad. after lots of searching, I went back and forth between Germany and Italy. میخواستم برم خارج مسافرت. بعد از کلی ت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨٥

when would you like to go for a walk together? when I am through with my homework when are you through with it? I think I will be through in twenty m ...