پیشنهادهای ایمان (٥٦٧)
1 - مرور کردن ( تمرین کردن ) go through the line once more یک بار دیگه دیالوگ را مرور کن ( تمرین کن ) 2 - تجربه کردن شرایط بد، تحمل کردن my friend ...
get up به معنی بلند شدن از رختخواب یا محل خواب است و با wake up فرق دارد. wake up یعنی لحظه ای که چشمان فرد باز میشود ( باز شدن چشمان فرد پس از خوابی ...
when would you like to go for a walk together? when I am through with my homework when are you through with it? I think I will be through in twenty m ...
رابطه نامشروع مرد یا زن متاهل با فردی غیر از همسر خود ( با دوست پسر یا دوست دختر ) = زنای محسنه
بیجا و غیرمعمول، غیرمتعارف، نامربوط، غیرطبیعی، بی ربط، غریب، نابجا، بدجا. اگه فرضا یک سلبریتی ( چهره های شاخص ) در مسائلی که به حوزه تخصصیش ارتباط ن ...
is your dad sleeping? I don't think so پدرت خوابه؟ فکر نکنم ( این جواب وقتی به کار میره که فرد، اطمینان 100 درصدی نداره ) did your son's elementary ...
به معنای بهترین! یعنی اگه یه جا go to دیدید ( در نقش صفت ) ، برای راحتی ترجمه، best را به جاش بذارید و ترجمه کنید البته در برخی جاها، نه همه متون. ...
مطرح کردن یک موضوع، یک مطلب یا بحثی را پیش کشیدن مترادف: broach a subject ، put forward a subject ، raise a subject
از لحظه لحظه زندگی لذت ببر، از تک تک لحظات زندگی لذت ببر، از تمام ثانیه های زندگی لذت ببر. چون در این اصطلاح، از full استفاده میشه، منظور لذت بردن ا ...
از لغات مربوط به حوزه بازاریابی و فروش است. به زبان ساده، یک مشتری ( customer ) قبل از اینکه از نظر ما مشتری باشد ( مشتری کسی است که بستن قرارداد با ...
بسیاری از دوستان این واژه را �بر علیه� یا �بر ضد� معنا کردند. در نگارش فارسی باید بگیم �علیه� یا �ضد�. در واقع استفاده از �بر� در عبارتهای �بر ضد� و ...
how was your wedding? I didn't get married why? we didn't have much in common. our relationship didn't workout مراسم ازدواجت چطور بود؟ ازواج نکردم. ...
trending صفت است، به مفهوم پرمخاطب، پربحث، باب، شایع، رایج، داغ. ولی در مجموع، هیچکدام از این معانی، معادل دقیقی برای trending نیست، صرفا نزدیک ترین ...
کسی که کرم تلویزیون دارد، دائم تلویزیون می بیند و از سر جایش تکان نمیخورد. do you agree that you are a couch potato? قبول داری که کرم تلویزیون داری؟ ...
دو دلی، شک و تردید، گمانه زنی
اگر با حرف اضافه on یا upon یا across بیاد، معنی تصادفا پیدا کردن یاتصادفا ملاقات کردن یا برخورد اتفاقی میده. هم معنی با come across هستش. Workmen s ...
you can't make tea, let alone prepare a dinner for ten تو نمیتونی چای درست کنی، چه برسه به اینکه برای ده نفر شام درست کنی.
I always longed for the man of my dreams to be a kind and honest doctor, but he turned out to be a inveterate criminal. همیشه آرزو داشتم که مرد آرزو ...
turn around the situation اوضاع را تغییر بدهید ( برای موفق شدن )
مترادف عبارت in the future یعنی در آینده
Zionist usurper regime times will be over soon دوران رژیم غاصب صهیونیستی به زودی تمام میشود.
جم نخور، تکون نخور، سرجات بمون، حرکت نکن.
در متون مرتبط با املاک و مستغلات، واژه flip هم معنی resell هست یعنی فروش مجدد برای کسب سود. در واقع در زبان انگلیسی ( خصوصا در آمریکا ) وقتی کسی خانه ...
به جز اینکه معنی طرفداران ( هواداران ) میده، حالت جمع Pro یا همون professional هستش به معنی حرفه ای.
معنی لغویش میشه اونجا، اوناهاش، اون طرف. در کل اشاره به دور هست، ولی دور داریم تا دور. به مثال اول توجه کنید: . why didn't you take a trip to Paris ...
دوستان اشتباه ترجمه کردند. معنی واژه disability میشه معلولیت. معلول به انگلیسی میشه disabled
جدی، متعهدانه
بین کسی که میگه I don't have a job و کسی که میگه i am between jobs تفاوت وجود داره. این نکته ریز در مصاحبه های شغلی کاربرد داره. اگه بخوام تفاوت دو ...
توضیح دادن، تشریح کردن، بیان کردن گام به گام let me walk you through the tasks you will be doing when I am on vacation بذار برات توضیح بدم که وقتی م ...
همزادپنداری کردن
پیاده کردن، اجرایی کردن، به مرحله اجرا رساندن، از روی کاغذ به صحنه اجرا آوردن. مثلا در متون مهندسی عمران، وقتی تحلیل سازه ( اطلاعات روی کاغذ ) انجام ...
اظهار نظر مثبت و رضایت بخش افرادی که از محصول یک شرکت استفاده کرده اند.
1 - سفره دل را باز کردن، درد دل کردن I've never opened up to anyone like I do to you. اونجور که سفره دلم رو برای تو باز کردم، هیچوقت برای کسی دیگه ب ...
بر خلاف چیزی که برخی از دوستان در بالا اشاره کردند، اسم نیست، بلکه یک صفت دو کمله ای هستش به معنی خودانگیز، خودبرانگیزاننده، خودجوشاننده، خودتحریک کن ...
اصلاح کردن، تنظیم کردن، بهینه سازی
غمی نیست، خیالی نیست، یادمم نیست، عب نداره. وقتی از این عبارت استفاده میشه که با یه نفر سر موضوعی بحث کردید، یا خواستید یه معامله ای بکنید، ولی با ه ...
حق کمیسیون، پورسانت، درصد، حق دلالی
اگه در نقش اسم به کار بره، معنی نابغه و نبوغ و استعداد میده، اگه در نقش صفت به کار بره، این معنی ها رو میده: هوشمندانه، مبتکرانه، ماهرانه، نابغه، نوآ ...
تفاوت curtain با drapery اینه که curtain به پرده هایی میگند که نازکه و تار و پودش فشرده نیست، به طوری که نور ازش عبور میکنه، در حالی که drapery به پر ...
هم برای انسان و هم برای وسایل استفاده میشه: I was a little awkward in my first class of university because I didn't know anyone. در اولین کلاسم در ...
دو دل شدن I was going to marry mary, but she got cold feet and turn to me to give her two days for more thinking. قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی ا ...
صاحب حق، ذیحق، محق I am entitled to live in every where I want حق دارم که هرجایی میخواهم زندگی کنم
خوره Computer freak خوره کامپیوتر ( معتاد کامپیوتر )
خط مقدم معنای لغوی هستش. در مباحث بازاریابی و فروش، به پرمسئولیت ترین پست شغلی ای که بیشتر از همه توی چشمه، front line گفته میشه.
موکول کردن تصمیم گیری به روز بعد یا دیرتر از این، عدم تصمیم گیری زودهنگام
you were going to go away, what are you doing here? I really liked to go away, but it didn't work out. قرار بود بری مسافرت، پس اینجا چیکار میکنی؟ وا ...
برای لاگین کردن ( log in ) و ورود به حساب کاربری در وبسایتها، به نام کاربری و کلمه عبور میگند credentials که معادل همون چیزی هست که آقای حسین نجم نوش ...
کلک چیزی را کندن I wish I got this interview over with as soon as possible کاش هرچه زودتر کلک این مصاحبه را میکندم ( تمومش میکردم )
این کلمه به معنی خلاصه کردن نیست. به معنی بازنویسی یا بازگویی کردن به بیان دیگر هستش. بازگویی به بیان دیگر ( پارافریز ) یعنی مثلا یه داستان بخونی، ب ...
افت و خیز، تنش، فراز و فرود، تب و تاب. مثلا موقع مذاکره برای خرید یه خونه، اگه طرف مقابل چیزی بگه و شما با ملایمت و نرمی و بدون ابزار مخالفت، حرفش ر ...