تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤٤

1 - مرور کردن ( تمرین کردن ) go through the line once more یک بار دیگه دیالوگ را مرور کن ( تمرین کن ) 2 - تجربه کردن شرایط بد، تحمل کردن my friend ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٤

get up به معنی بلند شدن از رختخواب یا محل خواب است و با wake up فرق دارد. wake up یعنی لحظه ای که چشمان فرد باز میشود ( باز شدن چشمان فرد پس از خوابی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨٥

when would you like to go for a walk together? when I am through with my homework when are you through with it? I think I will be through in twenty m ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٣

رابطه نامشروع مرد یا زن متاهل با فردی غیر از همسر خود ( با دوست پسر یا دوست دختر ) = زنای محسنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦٩

بیجا و غیرمعمول، غیرمتعارف، نامربوط، غیرطبیعی، بی ربط، غریب، نابجا، بدجا. اگه فرضا یک سلبریتی ( چهره های شاخص ) در مسائلی که به حوزه تخصصیش ارتباط ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

is your dad sleeping? I don't think so پدرت خوابه؟ فکر نکنم ( این جواب وقتی به کار میره که فرد، اطمینان 100 درصدی نداره ) did your son's elementary ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤٧

به معنای بهترین! یعنی اگه یه جا go to دیدید ( در نقش صفت ) ، برای راحتی ترجمه، best را به جاش بذارید و ترجمه کنید البته در برخی جاها، نه همه متون. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣٣

مطرح کردن یک موضوع، یک مطلب یا بحثی را پیش کشیدن مترادف: broach a subject ، put forward a subject ، raise a subject

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣١

از لحظه لحظه زندگی لذت ببر، از تک تک لحظات زندگی لذت ببر، از تمام ثانیه های زندگی لذت ببر. چون در این اصطلاح، از full استفاده میشه، منظور لذت بردن ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٦

از لغات مربوط به حوزه بازاریابی و فروش است. به زبان ساده، یک مشتری ( customer ) قبل از اینکه از نظر ما مشتری باشد ( مشتری کسی است که بستن قرارداد با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢١

بسیاری از دوستان این واژه را �بر علیه� یا �بر ضد� معنا کردند. در نگارش فارسی باید بگیم �علیه� یا �ضد�. در واقع استفاده از �بر� در عبارتهای �بر ضد� و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

how was your wedding? I didn't get married why? we didn't have much in common. our relationship didn't workout مراسم ازدواجت چطور بود؟ ازواج نکردم. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢١

trending صفت است، به مفهوم پرمخاطب، پربحث، باب، شایع، رایج، داغ. ولی در مجموع، هیچکدام از این معانی، معادل دقیقی برای trending نیست، صرفا نزدیک ترین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

کسی که کرم تلویزیون دارد، دائم تلویزیون می بیند و از سر جایش تکان نمیخورد. do you agree that you are a couch potato? قبول داری که کرم تلویزیون داری؟ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

دو دلی، شک و تردید، گمانه زنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

اگر با حرف اضافه on یا upon یا across بیاد، معنی تصادفا پیدا کردن یاتصادفا ملاقات کردن یا برخورد اتفاقی میده. هم معنی با come across هستش. Workmen s ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٠

you can't make tea, let alone prepare a dinner for ten تو نمیتونی چای درست کنی، چه برسه به اینکه برای ده نفر شام درست کنی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

I always longed for the man of my dreams to be a kind and honest doctor, but he turned out to be a inveterate criminal. همیشه آرزو داشتم که مرد آرزو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

turn around the situation اوضاع را تغییر بدهید ( برای موفق شدن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

مترادف عبارت in the future یعنی در آینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٨١

Zionist usurper regime times will be over soon دوران رژیم غاصب صهیونیستی به زودی تمام میشود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

جم نخور، تکون نخور، سرجات بمون، حرکت نکن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

در متون مرتبط با املاک و مستغلات، واژه flip هم معنی resell هست یعنی فروش مجدد برای کسب سود. در واقع در زبان انگلیسی ( خصوصا در آمریکا ) وقتی کسی خانه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨١

به جز اینکه معنی طرفداران ( هواداران ) میده، حالت جمع Pro یا همون professional هستش به معنی حرفه ای.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

معنی لغویش میشه اونجا، اوناهاش، اون طرف. در کل اشاره به دور هست، ولی دور داریم تا دور. به مثال اول توجه کنید: . why didn't you take a trip to Paris ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

دوستان اشتباه ترجمه کردند. معنی واژه disability میشه معلولیت. معلول به انگلیسی میشه disabled

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

جدی، متعهدانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

بین کسی که میگه I don't have a job و کسی که میگه i am between jobs تفاوت وجود داره. این نکته ریز در مصاحبه های شغلی کاربرد داره. اگه بخوام تفاوت دو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨١

توضیح دادن، تشریح کردن، بیان کردن گام به گام let me walk you through the tasks you will be doing when I am on vacation بذار برات توضیح بدم که وقتی م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

همزادپنداری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

پیاده کردن، اجرایی کردن، به مرحله اجرا رساندن، از روی کاغذ به صحنه اجرا آوردن. مثلا در متون مهندسی عمران، وقتی تحلیل سازه ( اطلاعات روی کاغذ ) انجام ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

اظهار نظر مثبت و رضایت بخش افرادی که از محصول یک شرکت استفاده کرده اند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

1 - سفره دل را باز کردن، درد دل کردن I've never opened up to anyone like I do to you. اونجور که سفره دلم رو برای تو باز کردم، هیچوقت برای کسی دیگه ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

بر خلاف چیزی که برخی از دوستان در بالا اشاره کردند، اسم نیست، بلکه یک صفت دو کمله ای هستش به معنی خودانگیز، خودبرانگیزاننده، خودجوشاننده، خودتحریک کن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

اصلاح کردن، تنظیم کردن، بهینه سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

غمی نیست، خیالی نیست، یادمم نیست، عب نداره. وقتی از این عبارت استفاده میشه که با یه نفر سر موضوعی بحث کردید، یا خواستید یه معامله ای بکنید، ولی با ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

حق کمیسیون، پورسانت، درصد، حق دلالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

اگه در نقش اسم به کار بره، معنی نابغه و نبوغ و استعداد میده، اگه در نقش صفت به کار بره، این معنی ها رو میده: هوشمندانه، مبتکرانه، ماهرانه، نابغه، نوآ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

تفاوت curtain با drapery اینه که curtain به پرده هایی میگند که نازکه و تار و پودش فشرده نیست، به طوری که نور ازش عبور میکنه، در حالی که drapery به پر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

هم برای انسان و هم برای وسایل استفاده میشه: I was a little awkward in my first class of university because I didn't know anyone. در اولین کلاسم در ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

دو دل شدن I was going to marry mary, but she got cold feet and turn to me to give her two days for more thinking. قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

صاحب حق، ذیحق، محق I am entitled to live in every where I want حق دارم که هرجایی میخواهم زندگی کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

خوره Computer freak خوره کامپیوتر ( معتاد کامپیوتر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

خط مقدم معنای لغوی هستش. در مباحث بازاریابی و فروش، به پرمسئولیت ترین پست شغلی ای که بیشتر از همه توی چشمه، front line گفته میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

موکول کردن تصمیم گیری به روز بعد یا دیرتر از این، عدم تصمیم گیری زودهنگام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

you were going to go away, what are you doing here? I really liked to go away, but it didn't work out. قرار بود بری مسافرت، پس اینجا چیکار میکنی؟ وا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

برای لاگین کردن ( log in ) و ورود به حساب کاربری در وبسایتها، به نام کاربری و کلمه عبور میگند credentials که معادل همون چیزی هست که آقای حسین نجم نوش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

کلک چیزی را کندن I wish I got this interview over with as soon as possible کاش هرچه زودتر کلک این مصاحبه را میکندم ( تمومش میکردم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

این کلمه به معنی خلاصه کردن نیست. به معنی بازنویسی یا بازگویی کردن به بیان دیگر هستش. بازگویی به بیان دیگر ( پارافریز ) یعنی مثلا یه داستان بخونی، ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

افت و خیز، تنش، فراز و فرود، تب و تاب. مثلا موقع مذاکره برای خرید یه خونه، اگه طرف مقابل چیزی بگه و شما با ملایمت و نرمی و بدون ابزار مخالفت، حرفش ر ...