lifesaving

/ˈlaɪfˌsevɪŋ//ˈlaɪfˌsevɪŋ/

معنی: نجات غریق، وسیله نجات غریق، نجات دهنده زندگی
معانی دیگر: نجات بخش، نجات دهنده، جان نجات، جان بخش

جمله های نمونه

1. The boy needs a life-saving transplant operation.
[ترجمه گوگل]این پسر به یک عمل پیوند نجات بخش نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این پسر به عمل پیوند نجات نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The agency has been vilified by some doctors for being unnecessarily slow to approve life-saving drugs.
[ترجمه گوگل]این آژانس توسط برخی از پزشکان به دلیل کندی غیر ضروری در تأیید داروهای نجات دهنده مورد سرزنش قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این موسسه توسط برخی از پزشکان نادیده گرفته شده است که به طور غیر ضروری برای تایید داروهای نجات بخش زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All of the staff have been trained in lifesaving.
[ترجمه گوگل]همه کارکنان در زمینه نجات غریق آموزش دیده اند
[ترجمه ترگمان]تمام پرسنل میتونن نجات پیدا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She decided her child should go to America for life-saving treatment.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که فرزندش برای درمان نجات بخشی به آمریکا برود
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که فرزندش برای درمان نجات زندگی به آمریکا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first indications were that the life-saving operation had gone well.
[ترجمه گوگل]اولین نشانه ها حاکی از آن بود که عملیات نجات جان به خوبی پیش رفته است
[ترجمه ترگمان]نشانه های اولیه حاکی از آن بودند که عملیات نجات به خوبی پیش رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Critics maintain excessive regulation can stand in the way of business expansion and faster approval of life-saving drugs.
[ترجمه گوگل]منتقدان معتقدند که مقررات بیش از حد می تواند مانع گسترش تجارت و تایید سریعتر داروهای نجات دهنده باشد
[ترجمه ترگمان]منتقدان، مقررات بیش از حد را حفظ می کنند و می توانند در روش گسترش کسب وکار و تصویب سریع تر مواد مخدر صرفه جویی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bartlett sells his idea as a lifesaving tonic for the Dole campaign.
[ترجمه گوگل]بارتلت ایده خود را به عنوان یک تونیک نجات دهنده برای کمپین Dole می فروشد
[ترجمه ترگمان]بارتلت از این فکر است که بارتلت برای این اردو کشی از آن استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the first indications were that his potential life-saving operation went well.
[ترجمه گوگل]و اولین نشانه ها حاکی از آن بود که عملیات نجات جان او به خوبی پیش رفت
[ترجمه ترگمان]و اولین نشانه های این بود که عملیات نجات جانش به خوبی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Instead, they say industry should engage in the debate to promote the life-saving benefits from testing treatments on animals.
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها می گویند صنعت باید در این بحث شرکت کند تا مزایای نجات جان حاصل از آزمایش درمان روی حیوانات را ترویج کند
[ترجمه ترگمان]به جای آن، آن ها می گویند که صنعت باید در مباحثات شرکت کند تا مزایای نجات جان حیوانات از آزمایش بر روی حیوانات را ترویج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It involved another Down's baby, a girl called Alexandra, who required a life-saving operation to remove an intestinal obstruction.
[ترجمه گوگل]این شامل یک نوزاد دیگر داون بود، دختری به نام الکساندرا، که برای رفع انسداد روده نیاز به یک عمل جراحی نجات بخش داشت
[ترجمه ترگمان]ان شامل یک کودک دیگر بود، دختری به نام الکساندرا که به عملیات نجات جانش نیاز داشت تا مانع از انسداد روده ای شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But a craft that size would carry alternative life-saving equipment.
[ترجمه گوگل]اما یک کاردستی به این اندازه می‌تواند تجهیزات نجات جانی جایگزین را حمل کند
[ترجمه ترگمان]اما یک کشتی کوچک می تواند تجهیزات صرفه جویی در زندگی را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For that he was awarded his first life-saving medal.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل او اولین مدال نجات زندگی خود را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین مدال نجات خود را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rhys was to receive the potentially life-saving operation at the unit before its closure.
[ترجمه گوگل]Rhys قرار بود قبل از بسته شدن، عملیات نجات بالقوه را در واحد دریافت کند
[ترجمه ترگمان]Rhys برای دریافت عملیات نجات بالقوه در واحد قبل از بسته شدن آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 59-year-old star needed two life-saving operation to remove blood clots and was left in a deep coma after brain surgery.
[ترجمه گوگل]این ستاره 59 ساله برای از بین بردن لخته های خون به دو عمل نجات دهنده نیاز داشت و پس از جراحی مغز در کمای عمیق رها شد
[ترجمه ترگمان]این ستاره ۵۹ ساله به دو عملیات نجات برای حذف لخته های خون نیاز داشت و پس از جراحی مغز در کما فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجات غریق (اسم)
lifesaving

وسیله نجات غریق (اسم)
lifesaving

نجات دهنده زندگی (صفت)
lifesaving

انگلیسی به انگلیسی

• saving of lives; rescuing
made or intended to save lives
keeping people from dying, rescuing people from drowning

پیشنهاد کاربران

نجات غریق، وسیله نجات غریق، نجات دهنده زندگی. نجات بخش، نجات دهنده، جان بخش
مثال:
They had both had a lifesaving heart operation in the same hospital.
آنها هر دو یک عمل جراحی قلب نجات دهنده در یک بیمارستان مشابه داشتند.
life saving aid
کمک های حیاتی
بسته های غذایی حیاتی مخصوص مواقعی که حوادثی مثل سیل و زلزله رخ میده
حیات بخش
زندگی بخش
نجات بخش
شفابخش - نجات بخش
نجات دهنده ها
نجاتبخش
نجات زندگی

بپرس