پیشنهاد‌های حسن اشرف زاده (٨٢)

بازدید
١٢١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

توطئه ها، نقشه ودسیسه ها بر علیه کشور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توطئه بر علیه امنیت ملی، دسیسه بر ضد کشور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انفجار، منفجرشدن، ترکیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کوبیدن پا روی زمین، کوبیدن پا به زمین از روی خشم، پایکوبی، کوبیدن پا به زمین محکم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

چاله اب که توی خیابان یا پیاده رو، پس از بارندگی بوجود میاد، گودال ، چاله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

ازجایی به جا یا جاهای دیگر رفتن، پراکندگی، در بیماری سرطان میگویند، متاستاز شده، یعنی سلولهای سرطانی در جایی ویا چند جای بدن پخش و پراکنده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خشونت، آزار وآسیب، تعرض، آسیب رساندن جسمی و روانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

الیاف مصنوعی، سنتزی، درلباسشویی گذاشتن لباس و پارچه های مصنوعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زخم خورده، ضربه خورده از، زخمی، اسیب و زخم خورده ازکسی یا چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستیارویژه، آجودان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ریزش، باپاچیزی را ریختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریخته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وحشی، رام نشدنی، دارای خوی وحشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اتفاقی که باشانس همراه باشد، رویدادشانسی، خرشانسی اتفاق افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شلوارک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مردسالاری، پدرسالاری، زمانی که مردان حرف اول واخر را می زنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تاسف بار، تاسف انگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواب الودگی، چرت، خواب در اثرعوارض دارو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در درس خواندن، هنگامی به دلیل غیبت یا نبودن درس از دیگر همکلاسی ها، از درس ها و تکالیف عقب می مانند، از Catch up استفاده میشود، خود را بدیگران رساند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

قابل بازگشت، برگشتنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رنگ ابی روشن، ابی فیروزه ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خون خشکیده، جای رخم خشکیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Blown my mind away نزدیک بود شاخ در بیاورم از شگفتی، شاخ دراوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تطبیق دادن، مطابقت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

همگام سازی ، تطبیق دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هماهنگ ، هماهنگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خبرچینی، فضولی ، لو دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چابک سوار، سوارکار چیره، سوارکار ماهر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوارکاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

اسب سواری ، سوارکاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دیکشنری، ترجمه، ترجمان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نگاه سرسری