metastatic


جابجا شونده، جابجا شده

جمله های نمونه

1. Those patients who present with metastatic disease and are treated with maximal endocrine treatment will have a median survival of 36 months.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که با بیماری متاستاتیک مراجعه می کنند و با حداکثر درمان غدد درون ریز تحت درمان قرار می گیرند، میانگین بقای 36 ماهه خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]آن بیمارانی که با یک بیماری metastatic حضور دارند و با حداکثر درمان غدد درون ریز درمان می شوند، زنده ماندن میانه ۳۶ ماه را خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective. The extracellular microenvironment directly affects metastatic chordoma cell phenotype in vitro.
[ترجمه گوگل]هدف، واقعگرایانه ریزمحیط خارج سلولی به طور مستقیم بر فنوتیپ سلول کوردوما متاستاتیک در شرایط آزمایشگاهی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]هدف محیط خارج سلولی به طور مستقیم بر فنوتیپ سلول chordoma در محیط آزمایشگاه تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective:To understand the CT features of metastatic encephaloma from lung carcinoma.
[ترجمه گوگل]هدف: درک ویژگی‌های CT آنسفالوم متاستاتیک ناشی از کارسینوم ریه
[ترجمه ترگمان]هدف: برای درک ویژگی های CT of metastatic از carcinoma ریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. VEGF-induced metastatic colonies were surrounded by densely packed stromal cells before detectable angiogenesis, suggesting that VEGF is involved in the initiation of desmoplasia.
[ترجمه گوگل]کلنی های متاستاتیک ناشی از VEGF قبل از رگزایی قابل تشخیص توسط سلول های استرومایی متراکم احاطه شده بودند، که نشان می دهد VEGF در شروع دسموپلازی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]کلونی های metastatic ناشی از VEGF توسط سلول های استرومایی فشرده قبل از رگ زایی تشخیص داده شدند، که نشان می دهد VEGF در آغاز of درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Metastatic carcinoma to the jugular foramen.
[ترجمه گوگل]کارسینوم متاستاتیک به سوراخ ژوگولار
[ترجمه ترگمان]سرطان مجاری تنفسی به سمت jugular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Metastatic cells shown to arise from pre - existing subpopulations in primary tumors.
[ترجمه گوگل]سلول های متاستاتیک نشان داده شده است که از زیرجمعیت های از پیش موجود در تومورهای اولیه به وجود می آیند
[ترجمه ترگمان]سلول های metastatic نشان داده می شوند که از subpopulations از پیش موجود در تومورهای اولیه ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Metastatic hepatocellular carcinoma ( HCC ) to the right atrium occurs rarely and may lead to lethal perioperative complications.
[ترجمه گوگل]کارسینوم متاستاتیک هپاتوسلولار (HCC) در دهلیز راست به ندرت رخ می دهد و ممکن است منجر به عوارض کشنده بعد از عمل شود
[ترجمه ترگمان]اثر carcinoma (HCC)در دهلیز راست به ندرت اتفاق می افتد و ممکن است منجر به مشکلات perioperative کشنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The metastatic melanoma is seen here to be infiltrating into the myocardium.
[ترجمه گوگل]ملانوم متاستاتیک در اینجا دیده می شود که به داخل میوکارد نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]The metastatic در اینجا دیده می شود که به سلول های myocardium نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It turned out to be metastatic renal cell carcinoma.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که کارسینومای متاستاتیک سلول کلیوی است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که سرطان سلول های کلیوی داره از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study clinicohematologic features of bone marrow metastatic cancer (BMMC).
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ویژگی های بالینی هماتولوژیک سرطان متاستاتیک مغز استخوان (BMMC)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های clinicohematologic سرطان استخوان مغز استخوان (BMMC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some cancers have limited invasiveness and metastatic potential, for instance, whereas others spread quickly to distant organs.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، برخی از سرطان ها دارای پتانسیل تهاجمی و متاستاتیک محدودی هستند، در حالی که برخی دیگر به سرعت به اندام های دور گسترش می یابند
[ترجمه ترگمان]برخی از سرطان ها به طور مثال invasiveness و پتانسیل metastatic را محدود کرده اند در حالی که برخی دیگر به سرعت به اندام های دور پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the exception of computed tomography most radiological investigations can not identify the primary tumour in metastatic disease of unknown origin.
[ترجمه گوگل]به استثنای توموگرافی کامپیوتری، اکثر تحقیقات رادیولوژیک نمی توانند تومور اولیه را در بیماری متاستاتیک با منشا ناشناخته شناسایی کنند
[ترجمه ترگمان]به استثنای of computed most، تحقیقات رادیولوژی نمی تواند تومور اولیه را در یک بیماری metastatic از مبدا ناشناخته شناسایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gorich etal found the primary site by computed tomography in 58% of 31 patients with metastatic disease of unknown origin.
[ترجمه گوگل]گوریچ اتال با توموگرافی کامپیوتری در 58 درصد از 31 بیمار مبتلا به بیماری متاستاتیک با منشا ناشناخته، محل اولیه را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]Gorich etal یک مکان اولیه توسط پرتونگاری محاسبه شده در ۵۸ % از ۳۱ بیمار با یک بیماری metastatic از مبدا ناشناخته پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Patients - 40 previously untreated patients with histologically confirmed, measurable colorectal cancer that was locally recurrent or metastatic.
[ترجمه گوگل]بیماران - 40 بیمار که قبلاً تحت درمان قرار نگرفته بودند با سرطان کولورکتال قابل اندازه گیری و تایید شده بافت شناسی که به صورت موضعی عود کننده یا متاستاتیک بود
[ترجمه ترگمان]بیماران ۴۰ بیمار پیش از این بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ را تایید کردند، سرطان روده بزرگ قابل اندازه گیری که به صورت محلی تکرار یا تبدیل به metastatic شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For most types of sarcomas, the major cause of death is metastatic disease.
[ترجمه گوگل]برای اکثر انواع سارکوم، علت اصلی مرگ بیماری متاستاتیک است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از انواع sarcomas، علت اصلی مرگ یک بیماری metastatic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to metastasis (pathology, physics, and rhetoric)

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe cancer that has spread from its original location to other parts of the body. It refers to the development of secondary tumors in these new areas.
توصیف سرطانی که از محل اصلی خود به سایر قسمت های بدن گسترش یافته است. این به ایجاد تومورهای ثانویه در مناطق جدید اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

“The breast cancer has become metastatic, and we have found tumors in the bones. ”
A patient might ask, “What are the treatment options for metastatic melanoma?”
In a support group, someone might share, “I was initially diagnosed with ovarian cancer, but now it has become metastatic in my lungs. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-diagnosis/
شیوع
انتشار دادن
پخش کردن
metastatic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: دگرنشستی
تعریف: ویژگی بافت یا نورویش یا تودینه ای ( tumor ) که دگرنشینی کرده باشد
ازجایی به جا یا جاهای دیگر رفتن، پراکندگی، در بیماری سرطان میگویند، متاستاز شده، یعنی سلولهای سرطانی در جایی ویا چند جای بدن پخش و پراکنده شدن

بپرس