harassment

/həˈræsmənt//ˈhærəsmənt/

معنی: اذیت، ازار، تعرض، ستوه، بستوه اوری
معانی دیگر: ستوه، بستوه اوری، اذیت، ازار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: behavior that threatens, attacks, or offends another person repeatedly.

- After receiving several threatening and abusive phone calls from the same person, he went to the police to complain of harassment.
[ترجمه گوگل] وی پس از دریافت چندین تماس تهدیدآمیز و توهین آمیز از سوی همان فرد، برای شکایت از آزار و اذیت به پلیس آگاهی مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان] او پس از دریافت چندین تماس تهدید کننده و سو استفاده از یک فرد، به پلیس مراجعه کرد تا از آزار و اذیت شکایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the harassment of dissidents by the police
آزار مخالفان دولت توسط پلیس

2. African-Americans have been complaining about police harassment for years.
[ترجمه گوگل]آفریقایی‌تبارها سال‌هاست که از آزار و اذیت پلیس شکایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آفریقایی - آمریکایی ها سال ها از آزار و اذیت پلیس شکایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Allegations of sexual harassment have led to disciplinary proceedings being taken against three naval officers.
[ترجمه گوگل]اتهامات آزار و اذیت جنسی منجر به رسیدگی انضباطی علیه سه افسر نیروی دریایی شده است
[ترجمه ترگمان]اتهامات مربوط به آزار و اذیت جنسی منجر به اقدامات انضباطی علیه سه افسر نیروی دریایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has endured house arrest and continual harassment by the police.
[ترجمه گوگل]او حبس خانگی و آزار و اذیت مداوم پلیس را تحمل کرده است
[ترجمه ترگمان]او بازداشت خانگی و آزار مداوم پلیس را تحمل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had been subjected to continual sexual harassment.
[ترجمه گوگل]او مورد آزار و اذیت جنسی مستمر قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]اون تحت آزار جنسی دائمی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prisoners' families face continual harassment and attack.
[ترجمه گوگل]خانواده‌های زندانیان با آزار و اذیت و حمله مداوم روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]زندانی ها با آزار و آزار دائمی روبرو میشن و حمله میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She often got telephone harassment at night these days.
[ترجمه مریم] او اغلب این روزها ، شب تماس تلفنی آزاری ( مزاحمت تلفنی ) داشت
|
[ترجمه گوگل]او این روزها اغلب شب ها مورد آزار و اذیت تلفنی قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]این روزها اغلب آزار و اذیت و آزار دهنده به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The party has accused the police of harassment.
[ترجمه گوگل]این حزب پلیس را به آزار و اذیت متهم کرده است
[ترجمه ترگمان]این حزب پلیس را به آزار متهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sexual harassment in the workplace is not a trivial matter.
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت جنسی در محل کار موضوعی پیش پا افتاده نیست
[ترجمه ترگمان]آزار جنسی در محیط کار یک مساله پیش پاافتاده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We need effective strategies to combat sexual harassment in the workplace.
[ترجمه گوگل]ما برای مبارزه با آزار جنسی در محل کار به استراتژی های موثری نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به استراتژی های موثر برای مبارزه با آزار و اذیت جنسی در محل کار نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Several women have complained of sexual harassment.
[ترجمه گوگل]چندین زن از آزار جنسی شکایت کرده اند
[ترجمه ترگمان]چندین زن از آزار و اذیت جنسی شکایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They define sexual harassment as unwanted conduct of a sexual nature.
[ترجمه گوگل]آنها آزار جنسی را به عنوان رفتار ناخواسته با ماهیت جنسی تعریف می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها آزار و اذیت جنسی را به عنوان رفتار ناخواسته یک ماهیت جنسی تعریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Political parties are banned, and harassment of dissidents is commonplace.
[ترجمه گوگل]احزاب سیاسی ممنوع هستند و آزار و اذیت مخالفان امری عادی است
[ترجمه ترگمان]احزاب سیاسی ممنوع هستند و آزار و اذیت مخالفان امری عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Several senators introduced legislation aimed at sexual harassment.
[ترجمه گوگل]چندین سناتور قانونی را با هدف آزار و اذیت جنسی معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]چندین سناتور قانون را با هدف آزار و اذیت جنسی معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I saw it all as another method of harassment and abuse.
[ترجمه گوگل]من همه اینها را روش دیگری برای آزار و اذیت و آزار دیدم
[ترجمه ترگمان]من همه اینا رو به عنوان یه روش آزار و آزار دهنده دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذیت (اسم)
fret, annoyance, persecution, inconvenience, tease, harassment, harm, nuisance, mischief, hindrance

ازار (اسم)
hurt, annoyance, trouble, persecution, torment, excruciation, harassment, nuisance, vexation, trade, hindrance, disservice

تعرض (اسم)
attack, offensive, disturbance, harassment, invasion, remonstrance

ستوه (اسم)
weariness, harassment, fatigue

بستوه اوری (اسم)
harassment

انگلیسی به انگلیسی

• bothering, tormenting, pestering
harassment is behaviour which is intended to trouble or annoy someone.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : harass
✅️ اسم ( noun ) : harassment
✅️ صفت ( adjective ) : harassed
✅️ قید ( adverb ) : _
دردسر دادن
آزار و اذیت
– sexual harassment
– The law can protect people from harassment
– He's just happy to be off the hook on that harassment charge
آزار، بدرفتاری
Harass : آزار دادن - اذیت کردن ( v )
Harassness : آزار - خشونت ( n )
Sexual harassment : آزار جنسی
مزاحمت

خشونت، آزار وآسیب، تعرض، آسیب رساندن جسمی و روانی
بدرفتاری
آزار و اذیت - همانند sexual harassment = آزار جنسی
خشونت زیاد
گرفتاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس