پیشنهادهای مهدی کائینی (٦٧٨)
سایه افکندن
مسئله دار
عادی نمایی؛ عادی نمایانه
[فلان] حس را منتقل کردن
سوء استفاده گر؛ سوء استفاده چی؛ استثمارگر
زیرِ پوست [شهر]
سگ پول؛ به طرز تهوع آوری پولدار بودن؛
[سیاسی] جریان؛ نحله
به جریان انداختن؛ کلید زدن؛
چشمۀ اندیشه/خلاقیت/الهام
ازدواج مقرر شده
تزویر
در قامتِ
در کار بودن
پر جوش و خروش
معارض ( اکثراً معارض سیاسی )
جانکاه
حساب کشی؛ ( در کلمۀ reckoning عنصر زور مستتر هست؛ که این معادل بهتر می رسونه ) .
شهوت زده
[مدرسه] بچه های پایۀ عشق و حال پی نوشت: معمولاً منظور از عشق و حال، کارهایی مثل قلیون و سیگار و گل کشیدن و دختربازی و عرق خوری و پیچوندن کلاس هست 🙃
کنش گر
القاء قدرت
القاء
عاجزانه
عدم باور
کانون
سر ضرب؛ صاف؛ یک ضرب؛
پاد انقلاب
پیش خرید
بر اساس بودجه مقرر
سرسام آور
پیش خرید
نخ تسبیه
پروژه؛ کار؛ hang a shingle
خارج از حیطه توجه.
حلقۀ تکرار؛ دورِ تکرار؛
فراق
فراق
آدم جا افتاده و اینکاره
ایشالا عروسیت؛ ( در فارسی �یکی طلبت� رو منفی استفاده می کنیم ) .
تا خشتک پُر؛ تا ناموس پُر؛ . . .
نمکِ کار؛
تسری دادن؛
گذشتگان؛ . He's not afraid of remixing the work of those who have come before him او از بازآمیزی آثار گذشتگانش باکی ندارد.
بی پرده
لفض
پر نقش و نگار
کافکاطور؛ کافکاگونه؛
پی گرفتن؛ ادامه دادن یک کار یا مسیر؛
هضم آن سنگین است.