libidinous

/lɪˈbɪdɪnəs//lɪˈbɪdɪnəs/

معنی: وابسته به شهوت جنسی
معانی دیگر: شهوانی، شهوت آمیز، گایشی، سپوزش انگیز، جالشی، libidinal وابسته به شهوت جنسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: libidinously (adv.), libidinousness (n.)
(1) تعریف: of or pertaining to the libido.
مشابه: carnal, erotic, lustful, sexual

(2) تعریف: full of lust; lewd; lascivious.
مترادف: lascivious, lewd, lubricious, lustful, lusty
مشابه: erotic, lecherous, passionate, profligate, randy, sexual, wanton

جمله های نمونه

1. he struggled against libidinous temptations
او در برابر وسوسه های شهوانی مقاومت می کرد.

2. Powell let his libidinous imagination run away with him.
[ترجمه گوگل]پاول اجازه داد تا تخیل شهوانی اش با او فرار کند
[ترجمه ترگمان]پاول اجازه داد تخیلات libidinous با او فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bond members deny their slinky nightclub attire and libidinous onstage posturing has much to do with their fame.
[ترجمه گوگل]اعضای باند انکار می‌کنند که لباس‌های نازک‌شان در کلوپ شبانه و ژست‌های شیطنت‌آمیز روی صحنه ارتباط زیادی با شهرت آنها دارد
[ترجمه ترگمان]اعضای باند، لباس کلوب شبانه خود را انکار می کنند و ژست روی صحنه نمایش روی صحنه بسیار با شهرت آن ها ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When Ms. McClanahan's libidinous character Blanche once complained that her life was an open book, Sophia shot back, "Your life's an open blouse. "
[ترجمه گوگل]وقتی بلانچ، شخصیت شهوانی خانم مک‌کلانهان، یک بار شکایت کرد که زندگی او یک کتاب باز است، سوفیا پاسخ داد: "زندگی شما یک بلوز باز است "
[ترجمه ترگمان]وقتی خانم بل انش شخصیت libidinous خانم McClanahan یک بار شکایت کرد که زندگی او یک کتاب باز است، سوفیا به او شلیک کرد و گفت: \" زندگی تو یک بلوز باز است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even with Olympic-caliber libidinous gymnastics, Anderson is quick to note that sex alone won't produce the kind of weight loss seen with, shall we say . . . more traditional forms of exercise.
[ترجمه گوگل]حتی با ژیمناستیک لیبیدین کالیبر المپیک، اندرسون به سرعت متوجه می‌شود که رابطه جنسی به تنهایی باعث کاهش وزن نمی‌شود اشکال سنتی تر ورزش
[ترجمه ترگمان]حتی با ژیمناستیک ورزش کاران دارای قابلیت المپیک، اندرسون سریع متوجه می شود که رابطه جنسی به تنهایی، نوع کاهش وزن را که با آن دیده می شود، تولید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In contrast, New England, with its freezing temperatures and parka-wearing populace, was home to many of the least libidinous cities.
[ترجمه گوگل]در مقابل، نیوانگلند، با دمای انجماد و جمعیتی که پارکی پوشیده بودند، خانه بسیاری از شهرهای کم میل جنسی بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل، انگلستان جدید با سرمای انجماد و لباس پوشیدن با سر باز، خانه بسیاری از شهرهای least بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Until now, Mr Berlusconi's most useful prop has been the Roman Catholic church, which seemed to have decided that even a libidinous TV mogul was better than a left-wing government.
[ترجمه گوگل]تا به حال، مفیدترین ابزار آقای برلوسکونی، کلیسای کاتولیک رومی بوده است، که به نظر می رسید حتی یک غول تلویزیونی لیبیدوین بهتر از یک دولت چپ است
[ترجمه ترگمان]تا به حال، مطلوب ترین prop، کلیسای کاتولیک رومی بوده، که به نظر می رسد که حتی یک غول تلویزیون libidinous هم بهتر از یک دولت جناح چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به شهوت جنسی (صفت)
libidinal, libidinous

انگلیسی به انگلیسی

• lustful, lascivious, lewd; of or pertaining to the libido (sexual instinct; person's instinctive drives and energies)
libidinous people have strong sexual feelings and show them in their behaviour; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس