head on

/ˈhedˈɑːn//hedɒn/

(در تصادفات اتومبیل و غیره) شاخ به شاخ، از جلو، سرراست، مستقیم، یکسر، شا  بشا، از سر، از طرف سر، روبرو، نوک به نوک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: frontally opposed or facing, or meeting head-to-head or front-to-front, as in a conflict or collision.

- The drunk driver swerved into the oncoming traffic and caused a head-on collision.
[ترجمه حبیب] راننده ی مست به سمت ترافیک مقابل منحرف و باعث تصادف شاخ به شاخ شد
|
[ترجمه گوگل] راننده مست به سمت ترافیک رفت و باعث تصادف شد
[ترجمه ترگمان] راننده مست به سمت ترافیک در حرکت چرخید و باعث برخورد سرش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: facing forward or in the direction of motion.
قید ( adverb )
• : تعریف: with the head or frontal part leading.

- The two cars collided head-on.
[ترجمه سیدکاظم برزیگر] دوتا ماشین، با هم شاخ به شاخ شدند.
|
[ترجمه گوگل] دو خودرو از رو به رو با هم برخورد کردند
[ترجمه ترگمان] دو ماشین به دو طرف برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a head-on collision
تصادف شاخ به شاخ

2. to meet a problem head-on
مستقیما به مساءله ای برخوردن

3. He fell, striking his head on the edge of the table.
[ترجمه گوگل]افتاد و سرش را به لبه میز زد
[ترجمه ترگمان]به زمین افتاد و سرش را روی لبه میز کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I cracked my head on/against the door.
[ترجمه بهنام] سرم را به در کوبیدم
|
[ترجمه گوگل]من سرم را روی/روی در زدم
[ترجمه ترگمان]سرم را روی در گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mind you don't bump your head on the low ceiling.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که سر خود را به سقف پایین نکوبید
[ترجمه ترگمان]مواظب باش سرتو روی سقف کوتاه تکون ندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Put your head on my chest, listen to this enchanted.
[ترجمه گوگل]سرت را روی سینه من بگذار، این را مسحور گوش کن
[ترجمه ترگمان]سرت را روی سینه ام بگذار و به این طلسم طلسم گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The child pillowed his head on his mother's shoulder.
[ترجمه گوگل]کودک سرش را روی شانه مادرش بالش گذاشت
[ترجمه ترگمان]بچه سرش را روی شانه مادرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I hit my head on the low doorway.
[ترجمه گوگل]سرم را به در کم ارتفاع زدم
[ترجمه ترگمان]سرم را به سمت در پایین انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She rested her head on my shoulder.
[ترجمه گوگل]سرش را روی شانه ام گذاشت
[ترجمه ترگمان]سرش را روی شانه ام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was off his head on various drugs.
[ترجمه گوگل]او از مصرف انواع مواد مخدر بی خبر بود
[ترجمه ترگمان]او سرش را روی مواد مختلفی گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She slipped and hit her head on the sidewalk.
[ترجمه گوگل]لیز خورد و سرش را به پیاده رو زد
[ترجمه ترگمان]لیز خورد و سرش را روی پیاده رو کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I cracked my head on the low door-frame.
[ترجمه گوگل]سرم را روی چهارچوب پایین در ترکاندم
[ترجمه ترگمان]سرم را روی چارچوب در گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Pendle hit his head on a wall as he fell.
[ترجمه گوگل]آقای پندل هنگام افتادن سرش را به دیوار کوبید
[ترجمه ترگمان]آقای Pendle سرش را به دیوار تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hit his head on the low ceiling.
[ترجمه گوگل]سرش را به سقف پایین کوبید
[ترجمه ترگمان]سرش را روی سقف کوتاه کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] نزدیک شونده
[عمران و معماری] تصادف سر به سر

انگلیسی به انگلیسی

• if two vehicles hit each other head-on, they hit each other with their front parts pointing towards each other.
a head-on disagreement is firm and direct and has no compromises.

پیشنهاد کاربران

head - on
1 ) adv, adj: رودررو، شاخ به شاخ، از جلو، به سمت جلو
2 ) adv: به طور سرسختانه ( پیش بردن رویکرد یا راهبردی ) ، به طور مسامحه ناپذیر، بدون سازش، به طور مصالحه ناپذیر، به طور صمم
3 ) adj: مصمم، انعطاف ناپذیر، سازش ناپذیر، آشتی ناپذیر، آشتی نکردنی، بی گذشت
شاخ به شاخ
معمولاً از اصطلاحات رانندگیه
رو در رو
سر ضرب؛ صاف؛ یک ضرب؛
I'm about to head on outta here
من میرم یه سری بیرون از اینجا بزنم
رو در رو، مستقیم، شاخ به شاخ ( در تصادفات )
face to face, direct confrontation, directly,
You cant deal with a sneak head - on
شاخ تو شاخ ( برای تصادفات رانندگی )

بپرس