تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

fed up with خسته و کلافه شدن از چیزی - جون به لب شدن از چیزی - به جان آمدن - به تنگ آمدن - به ستوه آمدن از ( چیزی که برای مدت طولانی ادامه داشته است ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ثبت رکورد ثبت رکورد کردن e. g. Bitcoin Slumps as Trump Euphoria Gives Way to Wariness on Fed . . . A group of US exchange - traded funds investing ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

VERB معنای دوستمون [معنای استعاری:] مورد سرزنش یا انتقاد شدید قرار دادن e. g. Joe Manchin torches Democrats on the way out the door . . . As Joe M ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

iron [n, v, adj] 🗣️ آیِرْن irony [adj] 🗣️ آیْرِنیٖ ironic [adj] 🇬🇧 آیْرُنیٖک 🇺🇸 آیْرانیٖک ironical [adj] 🇬🇧 آیْرُنیٖکال 🇺🇸 آیْرانیٖکال ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

🗣️فِر لُ مرخصی از زندان 💠Iran’s jailed Nobel laureate Narges Mohammadi allowed to leave prison for 21 days after surgery . . . Her family and la ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سود سالیانه یک سرمایه گذاری ⭐The annual percentage yield ( APY ) is the interest rate earned on an investment in one year, including compounding int ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نوعی خوشبوکننده و ادکلن خنک و سبک برای استفاده روزانه روی بدن و لباس است که بدن را خوشبو کرده و احساس تازگی ایجاد می کند. body splash در مقایسه با عط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

🗣️ [میٖم] دو معنای عمده داره: ۱ ) میم انسان شناسی ✓ ایده - مفهوم - سبک - ژن فرهنگی - الگوی فرهنگی - کلیشه اجتماعی ✓ میم ( به انگلیسی: meme ) یا مِم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در اصطلاحات نظامی آمریکا، به روزی که قرار است یک عملیات بزرگ حمله در جنگ آغاز شود گفته می شود؛ ولی بیشتر از همه یکی از روزهای مشخص در جنگ جهانی دوم ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Lacoste S. A. is a French luxury sports fashion company, founded in 1933 by tennis player Rene Lacoste, and entrepreneur Andre Gillier. It sells clot ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

🗣️ [ایٖل] مارماهی DEFINITION: Eel, ( order Anguilliformes ) , any of more than 800 species of teleost fishes characterized by elongate wormlike bod ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ADJECTIVE معنای دوستان: تجربه عملی و از نزدیک ( نه فقط صحبت در مورد آن یا محول کردن انجام آن به دیگران و نه تجربه از طریق خواندن ) 💠 My future ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استریپ کلاب ( Strip Club ) یا کلوپ برهنگی، باشگاه هایی هستند مرتبط با صنعت سکس که سرگرمی هایی چون رقص برهنه یا رقص های شهوانی در آنجا انجام می شود. ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سلام کردن یا دادن - خوش آمد گفتن - پیشواز رفتن و ملاقات کردن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . She said T ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

✓ با زور وا داشتن - مجبور کردن - وادار کردن ✓ ملزم کردن ( قانونا" یا اخلاقا" یا با زور ) 🗣️ اِبلاٰیْج چیزی بین اِب و اُب ( US or UK formal also ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

[ADJECTIVE] پرافاده - ( به ویژه رفتار و سخن ) پرطمطراق - با جاه نمایی - خود نمایانه - فخرفروشانه - پرباد و فیس - تفرعن آمیز 🇬🇧 پُمپِس 🇺🇸 پاٰمپِس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🗣️ [دِر] ✓ روی ( انجام عملی را ) داشتن یا دادن به کسی - جرئت دادن یا داشتن ✓ کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری را به کسی دادن DEFINITION: to be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

[VERB] 🇺🇸 [اِبْس کیور] 🇬🇧 [اِبْس کی یِ ( ر ) ] از دیده یا شنیده شدن مسئله ای جلوگیری کردن - پوشاندن - پنهان کردن - تحت الشعاع قرار دادن - نا آش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

🗣️ سْ پَنک در کونی زدن ( با دست یا چیز پهن ) DEFINITION: 1 ) to hit a child with the hand, usually several times on the bottom as a punishment 2 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( راز یا امور خصوصی خود را با کسی ) در میان گذاشتن - محرم کردن - محرمانه گفتن 🗣️ کِن فاٰیْد DEFINITION: to tell something secret or personal to so ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

✓ ( پول خرج شده یا پرداخت شده را ) پس دادن ✓ باز پرداخت کردن - باز پرداختن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

✓ تحت تاثیر قرار گرفتن یا قرار دادن ✓ متمایل شدن یا کردن به عقیده ای 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . Po ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ ) دارای اهمیت - مهم - پراهمیت ۲ ) متعاقب - پیامدی - در نتیجه ای 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . Porn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

[VERB] ✓ دام گستردن - دسیسه کردن ✓ ( برای به دست آوردن چیزی ) حیله زدن - طرح ریختن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

whip Vs wipe 🇬🇧 وُیٖپ 🇺🇸 وُِپ [NOUN] ۱ ) شلاق a piece of leather or rope that is fastened to a stick, used for hitting animals or people ۲ ) نوع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

withstand/whistle سوت زدن/تاب آوردن، تاب تحمل ( چیزی را ) داشتن، استقامت ورزیدن ⭐⭐⭐ withstand Vs stand As verbs the difference between withstand ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Shutter Vs blinds shutter= کرکره ای که پشت پنجره یا جلو پنجره نصب میشه و جنس چوبی داره تو مدلهای قدیمی تر و کلاسیک ش blinds= پرده کرکره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wrap ( =twist, wind ) پیچ دادن - پیچاندن - تاباندن دور ( کلاف مانند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

waist/wrist مچ دست/ ( دور ) کمر 🗣️[ریست/وِیْست] تلفظ یکسان [homophone] waist/waste 🗣️[وِیْست]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Meadow/widow/window ( پنجره/بیوه/چمنزار ) weadow❌ نداریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Wind [n] 🗣️[وُیند] Wind [v] 🗣️ [وُایند]*/[وُیند] ▫️wind - ( winded ) wound - ( winded ) wound

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Breathe ( v ) 🗣️ [بریٖث] Breath ( n ) 🗣️ [برِث]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

🗣️ یه چیزی بین [بُش] و [بوش] [NOUN] ۱ ) نوعی گیاه و بوته کوتاه قامت ۲ ) لوله توخالی نصب شونده روی شفت 1 - a plant with many small branches growing ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

🇬🇧 پرِ سی پیٖس 🇺🇸 پرِ سِ پیٖس ✓پرتگاه ✓سراشیبی تند ✓وضع خطرناک ( مجازاً ) 💠 Iran’s new leaders stand at a nuclear precipice The world’s atom ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[NOUN] 🇺🇸این سُ لِرِتیٖ 🇬🇧این سیو لِرِتیٖ ییکی از معانیش میشه: انزوا و جدا افتادگی از دیگران MEANING 1 - the fact that somebody is only interest ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[ADJECTIVE] 🇺🇸این سُ لِر 🇬🇧این سیو لِر سه معنی مهم ش: ۱ ) منزوی و جدا افتاده از دیگران ۲ ) کوته فکر و کوته بین و یه جورایی تنگ نظر ۳ ) جزیره ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رخنه - نفوذ ( سیاسی و . . . ) 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his death may mean Iran becomes even more hardline . . . Who will be the next s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خویشاوندسالاری ( Nepotism ) ، همچنین خویشاوندگماری، پارتی بازی، یا فامیل پروری، یکی از مصادیق شایع فساد اداری است که به تبعیض و جایگزینی رابطه به جای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( به دفعات ) احتراز کردن - اجتناب یا پرهیز کردن از کاری یا چیزی SYN: ( persistently ) avoid 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his death may m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

[VERB] ( مجازی ) در هم آمیختن - هم آمیختن - به هم پیوند دادن/خوردن SYN: join ( together ) - combine 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his dea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حکومت موروثی 💠 Iran’s succession dynamics: Ebrahim Raisi’s death shifts spotlight to Khamenei’s son for Supreme Leader . . . Raisi was a central fi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ لاریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ لِ ریٖ] 🇺🇸 Slurry pumps = پمپ های دوغابی این نوع پمپ، مواد دوغابی و خورنده، شن، مواد زائد شیمیایی، آشغالهای دستگاه و غیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ "لا"ریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ "لِ"ریٖ] 🇺🇸 دوغاب محلول مانند سوسپانس مانند مخلوطی از مایع و جامدات ریز نامحلول Meaning: - thin liquid mixture, inso ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

[NOUN] 🗣️[ساٰ "لِ" تود] اشاره دوستمون: تنهایی مثبت معنا میده ( یعنی خلوت گزینی ) نه تنهایی و انزوای منفی MEANING: 1 ) the situation of being alon ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

crescent [n, adj] 🗣️["کرِ" سِنْت] هلال ماه - هلالی شکل MEANING: - something with a curved shape that has two narrow pointed ends, like the moon w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[NOUN & ADJECTIVE] 🗣️[گَ لیٖک] یا [گِی لیٖک] MEANING: ✓Gaelic ( pronounced /ˈɡeɪlɪk/ for Irish Gaelic and /ˈɡ�lɪk/ for Scottish Gaelic ) is an noun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

idle [adj, v] 🗣️["آی" دِل] idleness [n] 🗣️["آی" دِل نِس] idly [adv] 🗣️["آیْد" لیٖ] idler [ ( a ) n] 🗣️["آیْد" لِر] Idler gear = دنده هرزگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

💠 Eccentric Helical Rotor پمپهای پیچی خارج از مرکزی این نوع پمپ ها از یک روتور فلزی بصورت پیچ یک راهه که بصورت خارج از مرکز در داخل یک بدنه قابل ارت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

eccentric [adj, ( a ) n] ["اِک سِن" تریٖک] چیزی بین ترِک و تریٖک ⭐⭐⭐ eccentricity [n] 🗣️["اِک سِن" تریٖ سی ٖدیٖ] چیزی بین "ترِ" و "تریٖ" 💠 Ecc ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[NOUN] 🗣️[هَ بِ تَت] سکونتگاه - زیستگاه ( طبیعی جانداران یا گیاهان ) DEFINITION: the natural environment in which an animal or plant usually liv ...