تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١١

🗣️ [میٖم] دو معنای عمده داره: ۱ ) میم انسان شناسی ✓ ایده - مفهوم - سبک - ژن فرهنگی - الگوی فرهنگی - کلیشه اجتماعی ✓ میم ( به انگلیسی: meme ) یا مِم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

در اصطلاحات نظامی آمریکا، به روزی که قرار است یک عملیات بزرگ حمله در جنگ آغاز شود گفته می شود؛ ولی بیشتر از همه یکی از روزهای مشخص در جنگ جهانی دوم ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

Lacoste S. A. is a French luxury sports fashion company, founded in 1933 by tennis player Rene Lacoste, and entrepreneur Andre Gillier. It sells clot ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

🗣️ [ایٖل] مارماهی DEFINITION: Eel, ( order Anguilliformes ) , any of more than 800 species of teleost fishes characterized by elongate wormlike bod ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٩

ADJECTIVE معنای دوستان: تجربه عملی و از نزدیک ( نه فقط صحبت در مورد آن یا محول کردن انجام آن به دیگران و نه تجربه از طریق خواندن ) 💠 My future ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

استریپ کلاب ( Strip Club ) یا کلوپ برهنگی، باشگاه هایی هستند مرتبط با صنعت سکس که سرگرمی هایی چون رقص برهنه یا رقص های شهوانی در آنجا انجام می شود. ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سلام کردن یا دادن - خوش آمد گفتن - پیشواز رفتن و ملاقات کردن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . She said T ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

✓ با زور وا داشتن - مجبور کردن - وادار کردن ✓ ملزم کردن ( قانونا" یا اخلاقا" یا با زور ) 🗣️ اِبلاٰیْج چیزی بین اِب و اُب ( US or UK formal also ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[ADJECTIVE] پرافاده - ( به ویژه رفتار و سخن ) پرطمطراق - با جاه نمایی - خود نمایانه - فخرفروشانه - پرباد و فیس - تفرعن آمیز 🇬🇧 پُمپِس 🇺🇸 پاٰمپِس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

🗣️ [دِر] ✓ روی ( انجام عملی را ) داشتن یا دادن به کسی - جرئت دادن یا داشتن ✓ کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری را به کسی دادن DEFINITION: to be ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

🗣️ سْ پَنک در کونی زدن ( با دست یا چیز پهن ) DEFINITION: 1 ) to hit a child with the hand, usually several times on the bottom as a punishment 2 ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

[VERB] 🇺🇸 [اِبْس کیور] 🇬🇧 [اِبْس کی یِ ( ر ) ] از دیده یا شنیده شدن مسئله ای جلوگیری کردن - پوشاندن - پنهان کردن - تحت الشعاع قرار دادن - نا آش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

( راز یا امور خصوصی خود را با کسی ) در میان گذاشتن - محرم کردن - محرمانه گفتن 🗣️ کِن فاٰیْد DEFINITION: to tell something secret or personal to so ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

✓ ( پول خرج شده یا پرداخت شده را ) پس دادن ✓ باز پرداخت کردن - باز پرداختن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

✓ تحت تاثیر قرار گرفتن یا قرار دادن ✓ متمایل شدن یا کردن به عقیده ای 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . Po ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

۱ ) دارای اهمیت - مهم - پراهمیت ۲ ) متعاقب - پیامدی - در نتیجه ای 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with Trump . . . Porn ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

[VERB] ✓ دام گستردن - دسیسه کردن ✓ ( برای به دست آوردن چیزی ) حیله زدن - طرح ریختن 💠 On the witness stand, Stormy Daniels details alleged sex with ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

whip Vs wipe 🇬🇧 وُیٖپ 🇺🇸 وُِپ [NOUN] ۱ ) شلاق a piece of leather or rope that is fastened to a stick, used for hitting animals or people ۲ ) نوع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

withstand/whistle سوت زدن/تاب آوردن، تاب تحمل ( چیزی را ) داشتن، استقامت ورزیدن ⭐⭐⭐ withstand Vs stand As verbs the difference between withstand ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

Shutter Vs blinds shutter= کرکره ای که پشت پنجره یا جلو پنجره نصب میشه و جنس چوبی داره تو مدلهای قدیمی تر و کلاسیک ش blinds= پرده کرکره ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Wrap ( =twist, wind ) پیچ دادن - پیچاندن - تاباندن دور ( کلاف مانند )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

waist/wrist مچ دست/ ( دور ) کمر 🗣️[ریست/وِیْست] تلفظ یکسان [homophone] waist/waste 🗣️[وِیْست]

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Meadow/widow/window ( پنجره/بیوه/چمنزار ) weadow❌ نداریم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Wind [n] 🗣️[وُیند] Wind [v] 🗣️ [وُایند]*/[وُیند] ▫️wind - ( winded ) wound - ( winded ) wound

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

Breathe ( v ) 🗣️ [بریٖث] Breath ( n ) 🗣️ [برِث]

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🗣️ یه چیزی بین [بُش] و [بوش] [NOUN] ۱ ) نوعی گیاه و بوته کوتاه قامت ۲ ) لوله توخالی نصب شونده روی شفت 1 - a plant with many small branches growing ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

🇬🇧 پرِ سی پیٖس 🇺🇸 پرِ سِ پیٖس ✓پرتگاه ✓سراشیبی تند ✓وضع خطرناک ( مجازاً ) 💠 Iran’s new leaders stand at a nuclear precipice The world’s atom ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

[NOUN] 🇺🇸این سُ لِرِتیٖ 🇬🇧این سیو لِرِتیٖ ییکی از معانیش میشه: انزوا و جدا افتادگی از دیگران MEANING 1 - the fact that somebody is only interest ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[ADJECTIVE] 🇺🇸این سُ لِر 🇬🇧این سیو لِر سه معنی مهم ش: ۱ ) منزوی و جدا افتاده از دیگران ۲ ) کوته فکر و کوته بین و یه جورایی تنگ نظر ۳ ) جزیره ای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رخنه - نفوذ ( سیاسی و . . . ) 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his death may mean Iran becomes even more hardline . . . Who will be the next s ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خویشاوندسالاری ( Nepotism ) ، همچنین خویشاوندگماری، پارتی بازی، یا فامیل پروری، یکی از مصادیق شایع فساد اداری است که به تبعیض و جایگزینی رابطه به جای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

( به دفعات ) احتراز کردن - اجتناب یا پرهیز کردن از کاری یا چیزی SYN: ( persistently ) avoid 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his death may m ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[VERB] ( مجازی ) در هم آمیختن - هم آمیختن - به هم پیوند دادن/خوردن SYN: join ( together ) - combine 💠 Ebrahim Raisi was no moderate, but his dea ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

حکومت موروثی 💠 Iran’s succession dynamics: Ebrahim Raisi’s death shifts spotlight to Khamenei’s son for Supreme Leader . . . Raisi was a central fi ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ لاریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ لِ ریٖ] 🇺🇸 Slurry pumps = پمپ های دوغابی این نوع پمپ، مواد دوغابی و خورنده، شن، مواد زائد شیمیایی، آشغالهای دستگاه و غیر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ "لا"ریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ "لِ"ریٖ] 🇺🇸 دوغاب محلول مانند سوسپانس مانند مخلوطی از مایع و جامدات ریز نامحلول Meaning: - thin liquid mixture, inso ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

[NOUN] 🗣️[ساٰ "لِ" تود] اشاره دوستمون: تنهایی مثبت معنا میده ( یعنی خلوت گزینی ) نه تنهایی و انزوای منفی MEANING: 1 ) the situation of being alon ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

crescent [n, adj] 🗣️["کرِ" سِنْت] هلال ماه - هلالی شکل MEANING: - something with a curved shape that has two narrow pointed ends, like the moon w ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[NOUN & ADJECTIVE] 🗣️[گَ لیٖک] یا [گِی لیٖک] MEANING: ✓Gaelic ( pronounced /ˈɡeɪlɪk/ for Irish Gaelic and /ˈɡ�lɪk/ for Scottish Gaelic ) is an noun ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

idle [adj, v] 🗣️["آی" دِل] idleness [n] 🗣️["آی" دِل نِس] idly [adv] 🗣️["آیْد" لیٖ] idler [ ( a ) n] 🗣️["آیْد" لِر] Idler gear = دنده هرزگ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

💠 Eccentric Helical Rotor پمپهای پیچی خارج از مرکزی این نوع پمپ ها از یک روتور فلزی بصورت پیچ یک راهه که بصورت خارج از مرکز در داخل یک بدنه قابل ارت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

eccentric [adj, ( a ) n] ["اِک سِن" تریٖک] چیزی بین ترِک و تریٖک ⭐⭐⭐ eccentricity [n] 🗣️["اِک سِن" تریٖ سی ٖدیٖ] چیزی بین "ترِ" و "تریٖ" 💠 Ecc ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

[NOUN] 🗣️[هَ بِ تَت] سکونتگاه - زیستگاه ( طبیعی جانداران یا گیاهان ) DEFINITION: the natural environment in which an animal or plant usually liv ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[NOUN] 🗣️[اَنِ مال] یا [اَنی ٖمال] چیزی بین "نیٖ" و "نِ" MEANING: something that lives and moves but is not a human, bird, fish, or insect e. g. O ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

NOUN 🗣️[وِیْس] یا [واٰز] گلدان ( معمولاً دکوری و چینی/کریستالی منقوش ) MEANING: a container used for holding cut flowers or for decoration 💠 a ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🗣️[مُس کَت] چیزی بین موس و مُس مسقط ( پایتخت کشور عمان ) 💠 Airport taxi fares to cost less from October 1 Muscat: The often contentious fares wh ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنای دوستان: ✓نور چشمی ✓فرد تحت حمایت ✓ تحت الحمایه MEANING: a person who is guided and supported by an older and more experienced or influential p ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حفظ کردن ذهن در حالت تند و تیز، ذهنی که به سرعت و واضح و شفاف و روان فکر میکند. اصطلاحاً میشه رو فرم نگه داشتن ذهن به لحاظ عملکردی و درستی و سرعت وا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

EXPLANATION: It is used to describe a person who is mentally astute and able to think clearly. 💠 He was known for having a sharp mind, and could of ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

[ADJECTIVE] ییکی از معانیش میشه: دستگیر شده - بازداشت شده 💠 Montreal UN aviation workers busted in China - Libya drone sale conspiracy . . . A Chine ...