پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
دو معنا داره: ۱ ) در صنعت: غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید یا سایر محلول ها به منظور تمیزکاری ۲ ) در محصولات غذایی: - غوطه ور کردن در سرکه یا سایر ...
stipulate قید کردن - تصریح کردن - با صراحت گفتن stimulate برانگیختن - تحریک کردن simulate شبیه سازی کردن
⭐Chock Vs Choke⭐ "chock" n, v ۱ ) گوه ۲ ) با گوه محکم یا ثابت کردن - با گوه یا تراشه کیپ کردن "choke" v, n ۱ ) خفه کردن ۲ ) وسیله ای که با آن خفه ...
✔️ ناوچه سبک ( نوعی کشتی جنگی کوچک ) ✔️ رزمناوی که یک ردیف توپ دارد 💠 Iran Navy receives two new Shahid Soleimani class corvettes . . . According ...
NOUN 🗣️هٖی یوبْ رِس غرور، تکبر و خودبرتربینی بیش از حد معنای آبادیس: گستاخی و بی توجهی ناشی از غرور و احساسات مهار نشده SIMILAR: arrogance 💠 Tru ...
🔰وارد شدن ( به معامله و غیره ) - معامله کردن 🔰 ( به توافق و غیره ) رسیدن - توافق کردن ▪️strike a deal - To successfully achieve a deal or agreeme ...
به توافق رسیدن - توافق کردن - معامله کردن ▪️strike a bargain/agreement - to make a bargain; to reach an agreement - to reach an agreement : make a ...
ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دیگر به کار نمی رود - منسوخ - بی کاربرد - از مد افتاده - بی مصرف - بلا استفاده SYNs: outdated - useless OPP: cuttin ...
NOUN ✔️ بیزاری - نفرت ✔️ دون پنداری - کسر شأن پنداری - عار دانی 💠 Gene Simmons, Helen Mirren, Boy George sign open letter supporting Israel’s inclu ...
( disapproving ) بار معنایی ناپسند و منفی داره معنای دوستان: به درازا کشیدن - طولانی شدن - طول کشیدن - کش آمدن - کشدار شدن - ادامه پیدا کردن برای مد ...
VERB معنای آبادیس: ( به پند یا هشدار یا اخطار و غیره ) گوش فرادادن - اعتنا کردن - وقع گذاشتن - ارزش دادن - حرف شنوی داشتن - اعتناکردن به - محل گذاش ...
معنای دوستان: جامه عمل بخود پوشیدن - عملی شدن - عینیت یافتن - محقق شدن - تحقق یافتن 💠 Iran Could Soon Be Flying Russia's Su - 35 Flanker - E Fighte ...
[VERB] معاف کردن - مستثنی نمودن MEANING: to allow someone not to do something, pay something, etc. that others have to do or pay [ADJECTIVE] معاف ...
🗣️دیٖن ( دانشکده ) رییس - مدیر - سرپرست معنی دوستمون: کسی که مدیریت و مسئولیت بخش یا رشته تحصیلی خاصی را در دانشکده یا دانشگاه یا موسسه علمی - تحقی ...
NOUN ۱ ) نابودی - فنا - اضمحلال - نیستی - تباهی ۲ ) ویرانی - تخریب MEANING: - the act or process of destroying something or of being destroyed - t ...
ADJECTIVE 🗣️هُرِن دِس هولناک - وحشتناک - خیلی بد ⭐SYNs horrific - dreadful - terrible - unpleasant ( extremely ) - abominable - abysmal - atrocious ...
ADJECTIVE 🗣️سُرْن قسم خورده ( مثال: دشمن قسم خورده ) - پروپاقرص - دوآتشه - سرسخت ریشه این کلمه از swear به معنی قسم خوردن میاد MEANING: - Sworn en ...
اشاره دوستمون: دریابان ( نیروی دریایی ) پایین تر از دریاسالار و بالاتر از دریادار درجه ای که معادل آن در نیروی زمینی و هوایی ایران سرلشکر هست 💠 Ga ...
VERB اثر منفی داشتن روی چیزی - خدشه دار کردن - آسیب زدن - لطمه زدن MEANING: 1 - If something dents your ideas or your pride, it makes you realize th ...
قید کردن - مشخص کردن - تصریح کردن MEANING: If you stipulate a condition or stipulate that something must be done, you say clearly that it must be do ...
VERB ( کمک و غیره ) رساندن - کمک رسانی کردن - مدد رساندن - کمک کردن MEANING programmes and schemes try to find people who need help or advice rathe ...
VERB کله پا کردن کسی یا چیزی - کله معلق کردن شخصی استعاری: کسی را از دور خارج کردن - از جلوی راه خود برداشتن - شکست دادن e. g. Argentina President ...
( مسافرت یا فعالیت به خصوصی را آغاز کردن - معمولا با: on یا upon ) مبادرت کردن - دست به کار شدن - آغاز کردن - اقدام کردن به - شروع کردن MEANING: beg ...
ADJECTIVE vulgar slang Comparative: crappier Superlative: crappiest بی ارزش - آشغال - قراضه - به دردنخور - افتضاح - ( در مورد حرف ) پرت و پلا - چرت ...
VERB ۱ ) ( خود را ) خوار کردن - خفیف کردن - خود را پایین آوردن e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Horrif ...
VERB حبس کردن/شدن زندانی کردن/شدن ⭐هم کاربرد Passive داره و هم کاربرد Active در جملات SYN: imprison e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘u ...
NOUN حکم دادگاه - حکم هیئت منصفه - رای دادگاه e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Pakistani former PM sa ...
- سیستم پایش گاز و آتش - سیستم تشخیص آتش و گاز ▪️سامانه ای است که وظیفه ی شناسایی شعله و گازهای سمی یا قابل انفجار در محیط را برعهده دارد. این سیست ...
[VERB] ( با صحبت یا یک اظهار نظر ) متلک انداختن - مسخره کردن - دست انداختن و متلک گفتن - تیکه انداختن بمنظور طعنه زدن 💠 Israeli soldiers taunt Pal ...
پروسه و فرآیند خنثی سازی تجهیزات و معمولاً در صنعت نفت و گاز کاربرد داره MEANING In fire and explosion prevention engineering, inerting refers to t ...
گاز بی اثر - گاز نجیب 💠 Inert gas purging is most frequently required to remove air from petroleum processing equipment in order to avoid the ris ...
[NOUN] قطعه ای چوب ( یا ماده مشابه ) که مسطح باشد - تخته ▪️ It is of upmost importance not to forget anything inside the vessel ( helmets, boards, r ...
NOUN پسماند مایع - پساب SIMILAR sewage - sewer ▪️▪️▪️ MEANING - Effluent is wastewater from sewers or industrial outfalls that flows directly in ...
عملیات روانی؛ عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات منتخب به مخاطبان انجام می شود. ABBREVIATION psychological operations e. g. US rightwing conspir ...
[VERB] یه فعل FORMAL هستش معنای دوستان: بازگو کردن - دوباره گفتن و تکرار کردن جهت تاکید و شفافیت SYNs restate - repeat MEANING - to repeat a state ...
ADJECTIVE یه واژه formal هستش: ۱ ) بیزارکننده - خصم آمیز - نفرت انگیز - تنفرآور - منزجرکننده SYNs abhorrent ( formal ) detestable ( formal ) repugn ...
[noun] INFORMAL humorous ( also monicker ) اسم مستعار SYN nickname 🗣️ماٰنِکِر US 🗣️مُ نِکِ ( رْ ) UK e. g. Attendance of 11 cabinet ministers an ...
NOUN محکوم سازی - اعلام برائت ▪️▪️▪️ فعل ش میشه: denounce محکوم کردن - علیه کسی اظهاری کردن - بر ضد کسی/فعالیتی/اظهار نظری اظهار نظر کردن - محکوم شمر ...
VERB هم بصورت Passive و هم بصورت Active کاربرد دارد استعاری: گیر انداختن - گیر افتادن تحت اللفظی: به گِل نشاندن - به گِل نشستن ( کشتی و غیره ) e. g ...
مخاط دهانه رحم
ADJECTIVE مضحک - شدیداً خنده دار - تمسخرآمیز - بسیار مسخره خنده آور ( از شدت پوچی یا بیهودگی یا بدی و غیره ) استعاری: چرند و مزخرف SYN ridiculous - ...
SYN: unlock - let go - unbind
تحت اللفظی: ( مهار یا عنان را ) برداشتن - قلاده را باز کردن - از بند باز کردن - رها کردن استعاری: معنای دوستان ۱ ) گسیل کردن - به کار بستن ۲ ) اجازه ...
خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ) با حوله، به جای مالیدن حوله به آن e. g. More travelers are dry - tripping. Airlines and hotels have noticed. ...
حقوق یا عوارض گمرکی
شفاف سازی کردن - توضیح دادن - روشن کردن e. g. Boosted The Morale Of Our Business: Oliver Stone Clarifies Ryan Gosling & Barbie Criticisms . . . Ac ...
NOUN ۱ ) حبس ۲ ) احتباس SYN 1 ) imprisonment 2 ) confinement MEANING [formal] - confinement in a jail or prison: the act of imprisoning someone o ...
e. g. Selena Gomez slams haters with throwback picture: Proud to be who I'm . . . Selena Gomez is speaking up about how she feels about her physiqu ...
NOUN فرد متنفر ( از چیزی یا کسی ) متضاد آدم طرفدار میشه Antonym: FAN
معنای آبادیس: ✔️ نیم سایه ی ساختمان های مرکز شهر ✔️ دورنمای شهری e. g. One house that I often visit is my friend’s apartment in the downtown area o ...