تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ADJECTIVE 🗣️سُرْن قسم خورده ( مثال: دشمن قسم خورده ) - پروپاقرص - دوآتشه - سرسخت ریشه این کلمه از swear به معنی قسم خوردن میاد MEANING: - Sworn en ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشاره دوستمون: دریابان ( نیروی دریایی ) پایین تر از دریاسالار و بالاتر از دریادار درجه ای که معادل آن در نیروی زمینی و هوایی ایران سرلشکر هست 💠 Ga ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

VERB اثر منفی داشتن روی چیزی - خدشه دار کردن - آسیب زدن - لطمه زدن MEANING: 1 - If something dents your ideas or your pride, it makes you realize th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید کردن - مشخص کردن - تصریح کردن MEANING: If you stipulate a condition or stipulate that something must be done, you say clearly that it must be do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

VERB ( کمک و غیره ) رساندن - کمک رسانی کردن - مدد رساندن - کمک کردن MEANING programmes and schemes try to find people who need help or advice rathe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

VERB کله پا کردن کسی یا چیزی - کله معلق کردن شخصی استعاری: کسی را از دور خارج کردن - از جلوی راه خود برداشتن - شکست دادن e. g. Argentina President ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

( مسافرت یا فعالیت به خصوصی را آغاز کردن - معمولا با: on یا upon ) مبادرت کردن - دست به کار شدن - آغاز کردن - اقدام کردن به - شروع کردن MEANING: beg ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ADJECTIVE vulgar slang Comparative: crappier Superlative: crappiest بی ارزش - آشغال - قراضه - به دردنخور - افتضاح - ( در مورد حرف ) پرت و پلا - چرت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

VERB ۱ ) ( خود را ) خوار کردن - خفیف کردن - خود را پایین آوردن e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Horrif ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

VERB حبس کردن/شدن زندانی کردن/شدن ⭐هم کاربرد Passive داره و هم کاربرد Active در جملات SYN: imprison e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

NOUN حکم دادگاه - حکم هیئت منصفه - رای دادگاه e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Pakistani former PM sa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

- سیستم پایش گاز و آتش - سیستم تشخیص آتش و گاز ▪️سامانه ای است که وظیفه ی شناسایی شعله و گازهای سمی یا قابل انفجار در محیط را برعهده دارد. این سیست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[VERB] ( با صحبت یا یک اظهار نظر ) متلک انداختن - مسخره کردن - دست انداختن و متلک گفتن - تیکه انداختن بمنظور طعنه زدن 💠 Israeli soldiers taunt Pal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پروسه و فرآیند خنثی سازی تجهیزات و معمولاً در صنعت نفت و گاز کاربرد داره MEANING In fire and explosion prevention engineering, inerting refers to t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاز بی اثر - گاز نجیب 💠 Inert gas purging is most frequently required to remove air from petroleum processing equipment in order to avoid the ris ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[NOUN] قطعه ای چوب ( یا ماده مشابه ) که مسطح باشد - تخته ▪️ It is of upmost importance not to forget anything inside the vessel ( helmets, boards, r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

NOUN پسماند مایع - پساب SIMILAR sewage - sewer ▪️▪️▪️ MEANING - Effluent is wastewater from sewers or industrial outfalls that flows directly in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عملیات روانی؛ عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات منتخب به مخاطبان انجام می شود. ABBREVIATION psychological operations e. g. US rightwing conspir ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[VERB] یه فعل FORMAL هستش معنای دوستان: بازگو کردن - دوباره گفتن و تکرار کردن جهت تاکید و شفافیت SYNs restate - repeat MEANING - to repeat a state ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ADJECTIVE یه واژه formal هستش: ۱ ) بیزارکننده - خصم آمیز - نفرت انگیز - تنفرآور - منزجرکننده SYNs abhorrent ( formal ) detestable ( formal ) repugn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[noun] INFORMAL humorous ( also monicker ) اسم مستعار SYN nickname 🗣️ماٰنِکِر US 🗣️مُ نِکِ ( رْ ) UK e. g. Attendance of 11 cabinet ministers an ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

NOUN محکوم سازی - اعلام برائت ▪️▪️▪️ فعل ش میشه: denounce محکوم کردن - علیه کسی اظهاری کردن - بر ضد کسی/فعالیتی/اظهار نظری اظهار نظر کردن - محکوم شمر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

VERB هم بصورت Passive و هم بصورت Active کاربرد دارد استعاری: گیر انداختن - گیر افتادن تحت اللفظی: به گِل نشاندن - به گِل نشستن ( کشتی و غیره ) e. g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مخاط دهانه رحم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ADJECTIVE مضحک - شدیداً خنده دار - تمسخرآمیز - بسیار مسخره خنده آور ( از شدت پوچی یا بیهودگی یا بدی و غیره ) استعاری: چرند و مزخرف SYN ridiculous - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

SYN: unlock - let go - unbind

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

تحت اللفظی: ( مهار یا عنان را ) برداشتن - قلاده را باز کردن - از بند باز کردن - رها کردن استعاری: معنای دوستان ۱ ) گسیل کردن - به کار بستن ۲ ) اجازه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ) با حوله، به جای مالیدن حوله به آن e. g. More travelers are dry - tripping. Airlines and hotels have noticed. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حقوق یا عوارض گمرکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

شفاف سازی کردن - توضیح دادن - روشن کردن e. g. Boosted The Morale Of Our Business: Oliver Stone Clarifies Ryan Gosling & Barbie Criticisms . . . Ac ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

NOUN ۱ ) حبس ۲ ) احتباس SYN 1 ) imprisonment 2 ) confinement MEANING [formal] - confinement in a jail or prison: the act of imprisoning someone o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

e. g. Selena Gomez slams haters with throwback picture: Proud to be who I'm . . . Selena Gomez is speaking up about how she feels about her physiqu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

NOUN فرد متنفر ( از چیزی یا کسی ) متضاد آدم طرفدار میشه Antonym: FAN

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنای آبادیس: ✔️ نیم سایه ی ساختمان های مرکز شهر ✔️ دورنمای شهری e. g. One house that I often visit is my friend’s apartment in the downtown area o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

( Navy Sea - Air - Land ) a member of a military force which is part of the US Navy, and which is specially trained to do secret and dangerous work

پیشنهاد
٥٠

✔️ خدا عوض ت بده e. g. I'm dying, let me sit down. I'm thirty. Do you want some water? Water? No I prefer some hot tea. Where can I find hot tea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

✔️ ریختن ( چای، آب و مایعات کلاً ) e. g. I'm dying, let me sit down. I'm thirty. Do you want some water? Water? No I prefer some hot tea. Where ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یه کار فوری - فوتی پیش اومده e. g. Did you have electric treatment father? Come and look after your father. Must go, there's an emergency. . . ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مراقبت کردن - مواظبت کردن از کسی یا چیزی - توجه داشتن و پرستاری کردن از کسی MEANING: take care of - be responsible for - nurse e. g. Did you have ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

🗣️ سْ نیٖ یِر SYN: ridicule - mock - deride

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

e. g. Bradley Cooper was Hollywood's golden boy, but after 'Jewface' row he's now sneered at for being 'desperate' for an award and spending six yea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

VERB رئیس وار رفتار کردن - ( تداعی منفی ) بنده نوازی کردن ( به طور مغرورانه ) - آقامنش رفتار کردن - ارباب وار رفتار کردن e. g. Turn down the lights ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

VERB ریاست شورا/مجلس/جلسه را بعهده داشتن - ریاست کردن بر - کرسی ریاست را اشغال کردن e. g. Cyprus faces backlash over use of British bases to bomb H ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

NOUN معنای دوستان: آتش جنگ - حادثه یا واقعه بزرگ و خشونت آمیزی مانند جنگ - بحران جدی - فاجعه بزرگ e. g. Cyprus faces backlash over use of British b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

NOUN استحکامات - مرکز نظامی e. g. Cyprus faces backlash over use of British bases to bomb Houthis . . . Protests mounted last week after RAF Akrot ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

VERB معنای دوستان: تلویحا اعلام کردن - بصورت ضمنی چیزی را گفتن - ( با ایما و اشاره و غیرمستقیم ) فهماندن - حرفی را در لفافه زدن - حالی کردن غیر مستقی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

VERB ( بصورت مختصر و کوتاه ) اگاهی دادن - اطلاع دادن - مطلع نمودن e. g. Cyprus Cyprus faces backlash over use of British bases to bomb Houthis . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سزاوار سرزنش - شنیع - مذموم - نکوهش آمیز e. g. Refuse to fight: Jewish, Arab activists call for peace in Israel’s Haifa . . . The killing of thou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

NOUN آشفته بازاری - بی نظمی و اغتشاش - تارومار شدگی/سازی 💠 Chinese equities Chinese stock rout accelerates as foreign investors sell out . . . Fal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای دوستمون: مراسم یادبود - مجلس یادبود e. g. In an emotional memorial service, FC Bayern said goodbye to Franz Beckenbauer at its Allianz Arena ...