تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

NOUN ( UK high street ) ( US main street ) 1 ) a street where the most important stores, banks, and businesses in a town are 2 ) a street where t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

"crisis" n 🗣️[کراٰی "سِس"] "crises" plural n 🗣️[کراٰی "سیٖز"]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دفع کردن - پس زدن - پس راندن - عقب نشاندن - دور کردن 💠 US and UK navies repel largest Houthi attack on Red sea shipping

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ ) مجموعه تاکتیک ها ( مجموعه ای از پیشنهادها یا روش هایی که برای یک فعالیت، صنعت، شغل خاص و غیره مناسب تلقی می شوند ) 💠 The Houthis are borrowing ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

there, there idiom ( also there now ) - something you say to comfort someone, especially a child e. g. There, there, don't cry. ▪️▪️▪️ there, the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی نظیر - معرکه - خیلی خوب off the chain idiom US informal - extremely good e. g. I made it with extra cheese and it was off the chain. ▪️▪️▪️ I ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قانون کلی - حالت کلی SYN: in general 1 ) In the general case; without further assumption; without qualification; in all respects. 2 ) As a rule; us ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( بیان روش ) طبق 💠 There will be one punch list by subsystem.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در هیچ موردی نبایستی به هیچ وجه نبایستی تحت هیچ شرایطی نبایستی 💠 In no case shall be equipment warranty be invalidated. Therefore, Vendors instruct ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

VERB احضار شدن - به خدمت گرفتن 💠 In no case shall be equipment warranty be invalidated. Therefore, Vendors instructions shall be followed by the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ADJECTIVE بی اعتبار - نامعتبر 💠 In no case shall be equipment warranty be invalidated . Therefore, Vendors instructions shall be followed by the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مطابق - در تطابق با 💠 Specific Pre - Commissioning operations, such as cleaning of vessels and piping, or filling of batteries with electrolyte, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

MEANING: A specification often refers to a set of documented requirements to be satisfied by a material, design, product, or service. A specification ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشخصات فنی MEANING: A specification often refers to a set of documented requirements to be satisfied by a material, design, product, or service. A ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

NOUN ابزارآلات 💠 EXECUTION Prior to any test being carried out, it shall be the CONTRACTOR's responsibility to verify that all construction work ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بحث ساخت پالایشگاه و سایت های صنعتی مشابه: اجرا - پیاده سازی کار ساخت و ساز EXECUTION Prior to any test being carried out, it shall be the CONTRACTO ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"insert" v, n 🗣️[این "سِرْت"] "insertion" n 🗣️[این "سِرْشِن"] "inserting" v, adj 🗣️[این "سِرْتیٖن"]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

NOUN ادامه - دنباله - مابعد - بخش بعدی 💠 Where checks lists have an associated continuation sheet, these define all the tag numbers or cable numb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در سیستم لوله کشی و پایپینگ صنعتی: تثبیت کردن - دوباره نصب کردن - به حالت اولیه برگرداندن e. g. Construction shall re - instate the lines and carry ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

VERB شماره گذاری کردن - شماره زدن 💠 The Check Lists provided in the specification are typical for each type of equipment item, and numbered acco ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

متشکل بودن از - تشکیل شدن از 💠 CONFIRMITY CHECKS CHECK LISTS The CONTRACTOR shall perform conformity checks of equipment items as per Check Lists ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنای دوستان: دستورالعمل - جزئیات طرح - گزارش فنی 💠 CONFIRMITY CHECKS CHECK LISTS The CONTRACTOR shall perform conformity checks of equipment ite ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم بعنوان صفت و هم معمولاً بصورت جمع بعنوان اسم کاربرد داره ADJECTIVE مصرفی - مصرف کردنی - تمام شدنی Antonym: inconsumable bought regularly becaus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( از سرچشمه های مختلف ) گردآوری کردن - جمع آوری کردن - ( فرهنگ لغات، مطالب کتاب، آمار و اطلاعات و غیره ) تألیف کردن - تدوین کردن - جمع کردن ( اطلاعات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

NOUN مغایرت - ناهم خوانی 💠 While the Pre - Commissioning checks and tests are being performed, all discrepancies, damaged or missing equipment, m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ADJECTIVE نظم دهنده - مرتب کننده 💠 The Pre - Commissioning Tests will be limited to: - Electrical: insulation and continuity Tests - Instrum ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

VERB به ترتیب نشان دادن - راهنمایی کردن با - مرتب کردن - ( اشیا یا اندیشه ها و غیره ) آراستن - نظم و ترتیب دادن کنترل کردن - نظم بخشیدن 💠 The Pre - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

VERB پیش نویس چیزی را اماده کردن - کلیات را بیان کردن - رئوس مطالب را ارائه دادن 💠 Construction shall submit the Test Sheet and sketch to the Commi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

conscious [adj] خودآگاه unconscious [adj] ناخودآگاه unconsciousness [noun] ناخودآگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

dilute [v, adj] 🗣️["داٰی" لوت] dilution. [n] 🗣️["داٰی" لوشِن] diluted [v, adj] 🗣️["داٰی" لوتِد]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"militant" n, adj 🗣️[میٖ لیٖ "تِنْت"] "militia" n 🗣️[میٖ لیٖ "شاٰ"] "militarism" n 🗣️[میٖ لیٖ "تِ" ریزِم]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Granary : انبار غله ( برای انسان ) Granny : مامان بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Granary : انبار غله ( برای انسان ) Granny : مامان بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

MEANING: Abbreviation of " thousandth of an inch ". Also known as mil. ⭐⭐⭐ For smaller fractions of an inch, the thou would typically be used, so ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو معنا داره: ۱ ) در صنعت: غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید یا سایر محلول ها به منظور تمیزکاری ۲ ) در محصولات غذایی: - غوطه ور کردن در سرکه یا سایر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

stipulate قید کردن - تصریح کردن - با صراحت گفتن stimulate برانگیختن - تحریک کردن simulate شبیه سازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

⭐Chock Vs Choke⭐ "chock" n, v ۱ ) گوه ۲ ) با گوه محکم یا ثابت کردن - با گوه یا تراشه کیپ کردن "choke" v, n ۱ ) خفه کردن ۲ ) وسیله ای که با آن خفه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✔️ ناوچه سبک ( نوعی کشتی جنگی کوچک ) ✔️ رزمناوی که یک ردیف توپ دارد 💠 Iran Navy receives two new Shahid Soleimani class corvettes . . . According ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

NOUN 🗣️هٖی یوبْ رِس غرور، تکبر و خودبرتربینی بیش از حد معنای آبادیس: گستاخی و بی توجهی ناشی از غرور و احساسات مهار نشده SIMILAR: arrogance 💠 Tru ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🔰وارد شدن ( به معامله و غیره ) - معامله کردن 🔰 ( به توافق و غیره ) رسیدن - توافق کردن ▪️strike a deal - To successfully achieve a deal or agreeme ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به توافق رسیدن - توافق کردن - معامله کردن ▪️strike a bargain/agreement - to make a bargain; to reach an agreement - to reach an agreement : make a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دیگر به کار نمی رود - منسوخ - بی کاربرد - از مد افتاده - بی مصرف - بلا استفاده SYNs: outdated - useless OPP: cuttin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

NOUN ✔️ بیزاری - نفرت ✔️ دون پنداری - کسر شأن پنداری - عار دانی 💠 Gene Simmons, Helen Mirren, Boy George sign open letter supporting Israel’s inclu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( disapproving ) بار معنایی ناپسند و منفی داره معنای دوستان: به درازا کشیدن - طولانی شدن - طول کشیدن - کش آمدن - کشدار شدن - ادامه پیدا کردن برای مد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

VERB معنای آبادیس: ( به پند یا هشدار یا اخطار و غیره ) گوش فرادادن - اعتنا کردن - وقع گذاشتن - ارزش دادن - حرف شنوی داشتن - اعتناکردن به - محل گذاش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای دوستان: جامه عمل بخود پوشیدن - عملی شدن - عینیت یافتن - محقق شدن - تحقق یافتن 💠 Iran Could Soon Be Flying Russia's Su - 35 Flanker - E Fighte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[VERB] معاف کردن - مستثنی نمودن MEANING: to allow someone not to do something, pay something, etc. that others have to do or pay [ADJECTIVE] معاف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🗣️دیٖن ( دانشکده ) رییس - مدیر - سرپرست معنی دوستمون: کسی که مدیریت و مسئولیت بخش یا رشته تحصیلی خاصی را در دانشکده یا دانشگاه یا موسسه علمی - تحقی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

NOUN ۱ ) نابودی - فنا - اضمحلال - نیستی - تباهی ۲ ) ویرانی - تخریب MEANING: - the act or process of destroying something or of being destroyed - t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ADJECTIVE 🗣️هُرِن دِس هولناک - وحشتناک - خیلی بد ⭐SYNs horrific - dreadful - terrible - unpleasant ( extremely ) - abominable - abysmal - atrocious ...