riddance

/ˈrɪdəns//ˈrɪdns/

معنی: رهایی، خلاصی
معانی دیگر: خلاصی (از شر چیزی)، نجات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: good riddance
• : تعریف: the act or fact of becoming free of or delivered from a burdensome person or thing.

جمله های نمونه

1. good riddance
چه بهتر،به جهنم،خدا را شکر

2. they are gone at last-and good riddance too
خدا را شکر که بالاخره رفتند.

3. 'Good - by and good riddance!'she said to him angrily as he left.
[ترجمه گوگل]او با عصبانیت به او گفت: "بخیر - به سلامتی!"
[ترجمه ترگمان]خداحافظ، خداحافظ! هنگامی که از اتاق بیرون می رفت با عصبانیت به او گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's gone at last, and good riddance !
[ترجمه گوگل]او بالاخره رفت، و رهایی!
[ترجمه ترگمان]بالاخره رفت و از دستش راحت شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'Goodbye and good riddance!' she said to him angrily as he left.
[ترجمه گوگل]"خداحافظ و رهایی خوب!" او با عصبانیت به او گفت در حالی که او رفت
[ترجمه ترگمان]خداحافظ و از شرش خلاص شدیم! هنگامی که از اتاق بیرون می رفت با عصبانیت به او گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was awful. Good riddance to her, I say!
[ترجمه گوگل]او افتضاح بود می گویم رهایی از او!
[ترجمه ترگمان]او وحشتناک بود گفتم: از شرش خلاص شدیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To man qua man we readily say good riddance.
[ترجمه گوگل]به انسان که انسان است به راحتی می گوییم رهایی خوب
[ترجمه ترگمان]به نظر انسان، به آسانی می توانیم از شرش خلاص شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good riddance of bad rubbish.
[ترجمه گوگل]رهایی خوب از زباله های بد
[ترجمه ترگمان]از شر این آشغال های بد خلاص شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They made a complete riddance of the mice in the warehouse.
[ترجمه گوگل]آنها موش های انبار را کاملاً از بین بردند
[ترجمه ترگمان]در انبار از دست موش خلاص شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I left Texas and said good riddance to all that.
[ترجمه گوگل]من تگزاس را ترک کردم و از همه اینها خلاص شدم
[ترجمه ترگمان]تگزاس را ترک کردم و گفتم که چه بهتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You're better off without that jerk Good riddance, I say.
[ترجمه گوگل]من می گویم شما بدون آن تند و تند بهتر هستید
[ترجمه ترگمان]من می گویم: تو بهتر از اون عوضی هستی که از شرش خلاص شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Good riddance to the droves of hypesters, amplifiers and marketing managers that couldn't stop themselves from slapping a $OA label on anything or one that recognized http or used an angle bracket.
[ترجمه گوگل]انبوهی از هیپسترها، تقویت‌کننده‌ها و مدیران بازاریابی که نمی‌توانستند خود را از زدن برچسب $OA بر روی هر چیزی یا برچسبی که http را تشخیص می‌دهد یا از براکت زاویه استفاده می‌کند، بازدارند
[ترجمه ترگمان]برای دسته دسته از مدیران، تقویت کننده های hypesters، تقویت کننده های و بازاریابی که نمی توانستند خود را از ضربه زدن به یک برچسب ارزیابی عملیاتی بر روی هر چیزی یا یکی که از پرانتز زاویه دید استفاده می کردند، متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was indeed a good riddance.
[ترجمه گوگل]او واقعاً خلاص کننده خوبی بود
[ترجمه ترگمان]در واقع از شرش خلاص شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Good riddance. I hope I never see you again.
[ترجمه گوگل]رهایی خوب امیدوارم دیگه هیچوقت نبینمت
[ترجمه ترگمان] از شرش خلاص شدیم امیدوارم دیگه نبینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's gone back to London in a huff and good riddance.
[ترجمه گوگل]او به لندن بازگشته است و در حال خلاصی خوب است
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی به لندن برگشته و از شرش خلاص شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهایی (اسم)
release, emancipation, escape, acquittance, quietus, liberation, salvation, delivery, deliverance, rescue, riddance, extrication, escapement, go-by

خلاصی (اسم)
release, deliverance, redemption, rescue, riddance, extrication

انگلیسی به انگلیسی

• act of disencumbering, act of freeing from something undesirable
you say good riddance to indicate that you are glad that someone has left; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

riddance [NOUN]
خلاصی - رهایی
rid [VERB]
رهانیدن از - رها کردن - خلاص کردن/شدن
ridden [ADJECTIVE]
غرق در - تحت سلطه ( چیز ناخوشایند یا بد )
⭐ fear - ridden
وحشت زده
⭐good riddance [SLANG]
شرش کم!!
Get rid of میشه راحت شدن از شر چیزی
Riddance مشخصاً از همین Rid گرفته شده
اما Good riddance زمانی استفاده میشه که یه نفر مکانی را ترک میکنه و حاضرین در اونجا میگن آخیش شرش کم شد یا راحت شدیم ازش
...
[مشاهده متن کامل]

noun
good riddance
— used to say that you are glad that someone is leaving or that something has gone
◀️“Did you hear? Jack is leaving for a new job. ” “Well, good riddance ( to him ) ! We'll be better off without him!”
◀️Winter is finally over, and I say good riddance!
◀️ He got blown up in an American air strike
Good riddance

رهایی , خلاصی
# riddance of household pests
رهای وخلاصی

بپرس