تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ لاریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ لِ ریٖ] 🇺🇸 Slurry pumps = پمپ های دوغابی این نوع پمپ، مواد دوغابی و خورنده، شن، مواد زائد شیمیایی، آشغالهای دستگاه و غیر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🗣️[سْ "لا"ریٖ] 🇬🇧 🗣️[سْ "لِ"ریٖ] 🇺🇸 دوغاب محلول مانند سوسپانس مانند مخلوطی از مایع و جامدات ریز نامحلول Meaning: - thin liquid mixture, inso ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

[NOUN] 🗣️[ساٰ "لِ" تود] اشاره دوستمون: تنهایی مثبت معنا میده ( یعنی خلوت گزینی ) نه تنهایی و انزوای منفی MEANING: 1 ) the situation of being alon ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

crescent [n, adj] 🗣️["کرِ" سِنْت] هلال ماه - هلالی شکل MEANING: - something with a curved shape that has two narrow pointed ends, like the moon w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[NOUN & ADJECTIVE] 🗣️[گَ لیٖک] یا [گِی لیٖک] MEANING: ✓Gaelic ( pronounced /ˈɡeɪlɪk/ for Irish Gaelic and /ˈɡ�lɪk/ for Scottish Gaelic ) is an noun ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

idle [adj, v] 🗣️["آی" دِل] idleness [n] 🗣️["آی" دِل نِس] idly [adv] 🗣️["آیْد" لیٖ] idler [ ( a ) n] 🗣️["آیْد" لِر] Idler gear = دنده هرزگ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

💠 Eccentric Helical Rotor پمپهای پیچی خارج از مرکزی این نوع پمپ ها از یک روتور فلزی بصورت پیچ یک راهه که بصورت خارج از مرکز در داخل یک بدنه قابل ارت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

eccentric [adj, ( a ) n] ["اِک سِن" تریٖک] چیزی بین ترِک و تریٖک ⭐⭐⭐ eccentricity [n] 🗣️["اِک سِن" تریٖ سی ٖدیٖ] چیزی بین "ترِ" و "تریٖ" 💠 Ecc ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

[NOUN] 🗣️[هَ بِ تَت] سکونتگاه - زیستگاه ( طبیعی جانداران یا گیاهان ) DEFINITION: the natural environment in which an animal or plant usually liv ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[NOUN] 🗣️[اَنِ مال] یا [اَنی ٖمال] چیزی بین "نیٖ" و "نِ" MEANING: something that lives and moves but is not a human, bird, fish, or insect e. g. O ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

NOUN 🗣️[وِیْس] یا [واٰز] گلدان ( معمولاً دکوری و چینی/کریستالی منقوش ) MEANING: a container used for holding cut flowers or for decoration 💠 a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🗣️[مُس کَت] چیزی بین موس و مُس مسقط ( پایتخت کشور عمان ) 💠 Airport taxi fares to cost less from October 1 Muscat: The often contentious fares wh ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنای دوستان: ✓نور چشمی ✓فرد تحت حمایت ✓ تحت الحمایه MEANING: a person who is guided and supported by an older and more experienced or influential p ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حفظ کردن ذهن در حالت تند و تیز، ذهنی که به سرعت و واضح و شفاف و روان فکر میکند. اصطلاحاً میشه رو فرم نگه داشتن ذهن به لحاظ عملکردی و درستی و سرعت وا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

EXPLANATION: It is used to describe a person who is mentally astute and able to think clearly. 💠 He was known for having a sharp mind, and could of ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

[ADJECTIVE] ییکی از معانیش میشه: دستگیر شده - بازداشت شده 💠 Montreal UN aviation workers busted in China - Libya drone sale conspiracy . . . A Chine ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

- حفظ/نگهداشت مایع منی - خودداری/اجتناب/پرهیز/جلوگیری از بیرون دادن مایع منی - ( عمداً و از قصد ) خودداری از انزال منی زمان برقرای رابطه جنسی یا زم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB ۱ ) حرکت یا چرخش ناگهانی و بی تعادل به یک سمت ( قایق و . . . ) ۲ ) به طور ناگهانی و بدون تعادل حرکت کردن - تلوتلو خورد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

✓lure 🗣️[لور] VERB ۱ ) جذب کردن ۲ ) وسوسه کردن - فریفتن - اغوا کردن ✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن - خف کردن ۲ ) گفتگو در چت روم ها را خواندن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن - خف کردن ۲ ) گفتگو در چت روم ها را خواندن - در تالار گفتگو بدون عضو بودن ( مخفیانه ) نظر خواندن ✓lark 🗣️[لارک] ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

✓lark 🗣️[لارک] NOUN & VERB ۱ ) چکاوک ۲ ) تفریح - بازیگوشی - سرگرمی ۳ ) بازیگوشی کردن ✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن - خف کردن ۲ ) گفتگو در چت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کشور یا دولتی که قوانین و عرف بین الملل را زیر پا می گذارد - کشور قانون شکن - کشور یاغی و سرکش 💠 It’s time to declare Israel a rogue state . . . It ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

انحناهای بدن زنان MEANING: - a curving contour of a woman's figure. - curving shapes that form part of a woman's body - a curving line of the hu ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

نیم تاج - تاج پرنسسی ( زنانه ) ریشه این کلمه ایرانی هست DEFINITION: - A tiara is a jeweled head ornament. Its origins date back to ancient Iran, w ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

SYNs: - walk a tightrope - tread a tightrope دست به عصا راه رفتن و اخذ تصمیم درست در موقعیتی بسیار دشوار و بحرانی که جای اشتباه وجود ندارد. ❇️PR ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

SYNs: - walk a tightrope - live on a tightrope DEFINITION: - be in a situation where you must act very carefully - To do something that require ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح با معادل فارسی: دست به عصا راه رفتن و اخذ تصمیم درست در موقعیتی بسیار دشوار و بحرانی که جای اشتباه وجود ندارد. WALK/TREAD A TIGHTROPE - If ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

[NOUN] موقعیت یا شرایط دشوار برای انجام کار یا گفتن حرف یا اتخاذ تصمیم درست WALK/TREAD A TIGHTROPE - You can use tightrope in expressions such as w ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بصورت بی امان - بیرحمانه 💠 Two huge job interviews that changed my life 🏆 The cost was heavy 👇 At the first interview, I just answered from the h ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🗣️مُزِلی ئم 🇬🇧 🗣️مازِلی ئم 🇺🇸 مقبره - آرامگاه بزرگ و یادمانی که برای مشاهیر و بزرگان یک کشور ساخته میشه 💠 Iran president Raisi arrives in Lah ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نوعی مرخصی اداری - تعلیقی باحقوق که در ارگان های دولتی نظیر پلیس، مدارس یا بیمارستانها در نتیجه کوتاهی در انجام وظیفه یا مشکلی از سوی کارمند و نفر م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[SPOKEN] WELL SAID! - I agree with what you said, which was well formulated or articulated. - Fig. You said that very well, and I agree. - well ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

✔️ نابود شده ✔️ هیچی ازش نمونده DEFINITION: - destroyed; ruined - often used figuratively 💠 Why an Israeli attack on Iran’s nuclear facilities is ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دولت موقت 💠 Why is Iran’s President Ebrahim Raisi visiting Pakistan? . . . Raisi is set to hold talks with top Pakistani leaders as the two nations ...

پیشنهاد
٦

✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی را ) وسوسه کردن - پیشنهاد وسوسه انگیز دادن - انگیزه بخشیدن جهت متقاعد کردن کسی به انجام کاری DANGLE SOMETHING IN ...

پیشنهاد
٣

✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی را ) وسوسه کردن - پیشنهاد وسوسه انگیز دادن - انگیزه بخشیدن جهت متقاعد کردن کسی به انجام کاری DANGLE SOMETHING IN ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

[VERB] ✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی را ) وسوسه کردن - پیشنهاد وسوسه انگیز دادن - انگیزه بخشیدن جهت متقاعد کردن کسی به انجام کاری DANGLE SOMETH ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

✔️ انسجام ✔️ توافق و تناسب ( اجزا با یکدیگر ) - همخوانی - هماهنگی 💠 Huw Edwards has resigned from BBC, broadcaster says . . . A BBC spokesperson sa ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

✔️ اصل مطلب را نگرفتن - متوجه قضیه نشدن ✔️ بکلی از مرحله پرت افتادن/بودن ✔️ اصل موضوع و بحث را ول کردن و چیزهای بی ربط گفتن ✔️ مسائل اساسی رو گذاشتن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[سوال با مضمون تعجب] کجا! چرا میری! 💠 Gentlemen, you are all doctors. You know infectious diseases need sun more. . . Than the others. Why are yo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[ADJECTIVE] 1 ) - ( of a disease ) able to be passed from one person, animal, or plant to another - able to pass a disease from one person, animal, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

[VERB] جنگ و دعوا کردن - جر و بحث کردن - دعوای لفظی کردن 💠 Gentlemen, you are all doctors. You know infectious diseases need sun more. . . Than the ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی وقفه - به طور مداوم - مکرراً ✨ You sit there, talking nonsense. Let them speak. Do you mean that. . . ? No, but why was this department formed? ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مدام پریدن تو حرف کسی ✨ You sit there, talking nonsense. Let them speak. Do you mean that. . . ? No, but why was this department formed? Who sugge ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

[SPOKEN] کلافه شدم، بسمه! دیگه خسته شدم! ✨ You sit there, talking nonsense. Let them speak. Do you mean that. . . ? No, but why was this departmen ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به یاد آوردن - به خاطر آوردن ✨ You sit there, talking nonsense. Let them speak. Do you mean that. . . ? No, but why was this department formed? Wh ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

[ADJECTIVE] MOIST ▪ DAMP ▪ SOAKED ▪ DRENCHED ▪ SATURATED wet: covered with or full of liquid, especially water moist: slightly wet damp: slightly we ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[ADJECTIVE] نمناک - نمدار - ( کمی ) تر - ( کمی ) خیس DEFINITION: - slightly wet, especially in a way that is not pleasant or comfortable - slightly ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهم نیست! کی اهمیت میده! [INFORMAL, EMPHASIS] 1 - You can say Who cares? to emphasize that something does not matter to you at all - used to stress ...