annular

/ˈænjələr//ˈænjʊlə/

معنی: وسایل و ابزار حلقهدار، حلقوی، حلقه مانند، دارای علائم و اشکال حلقوی
معانی دیگر: (نجوم) خسوف چنبری (خسوفی که در آن طوقه ای از نور خورشید دور ماه سیاه شده را مانند حلقه ای از نور فرا می گیرد)، چنبری، حلقه وار، مدور، گرد، طوقی، زرفینی، فیزیک وسایل و ابزار حلقه دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: annularly (adv.), annularity (n.)
• : تعریف: ring-shaped.
مشابه: circular

جمله های نمونه

1. annular magnet
آهنربای گرد

2. The annular markings on a tree indicate its age.
[ترجمه گوگل]علامت های حلقوی روی درخت نشان دهنده سن آن است
[ترجمه ترگمان]نشانه های حلقوی بر روی یک درخت، سن آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The annular tank providing the weight was filled with granite chippings, to make a total of 20 tons.
[ترجمه گوگل]مخزن حلقوی که وزن را تامین می‌کرد، با تراشه‌های گرانیتی پر شده بود که در مجموع 20 تن می‌شد
[ترجمه ترگمان]مخزن حلقوی که وزن را تامین می کند با chippings از گرانیت پر شده است تا به مجموع ۲۰ تن برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Equipped with light source, annular fluorescent lamp.
[ترجمه گوگل]مجهز به منبع نور، لامپ فلورسنت حلقوی
[ترجمه ترگمان]مجهز به یک منبع نور، چراغ مهتابی حلقوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In an annular eclipse, the moon appears smaller than the sun.
[ترجمه گوگل]در خسوف حلقوی، ماه کوچکتر از خورشید به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در یک کسوف حلقوی، ماه کوچک تر از خورشید به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Figured plate glass calls an annular knurl glass, is to adopt one kind of plate glass that rolling method makes.
[ترجمه گوگل]شکل شیشه ای بشقاب به نام حلقوی حلقوی شیشه ای، به اتخاذ یک نوع شیشه صفحه ای است که روش نورد می سازد
[ترجمه ترگمان]شیشه بشقاب حاوی یک شیشه knurl حلقوی است، قرار است یک نوع لیوان بشقاب را که روش rolling می سازد، به کار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nonlinear bending of an annular sandwich plate under the action of a inner edge is discussed.
[ترجمه گوگل]خمش غیرخطی یک صفحه ساندویچ حلقوی تحت عمل یک لبه داخلی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]خم شدن غیر خطی صفحه ساندویچ حلقوی زیر عمل لبه داخلی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Refinery waste water treating was tested with an annular centrifugal extractor for naphthenic acid recovery in Shengli Refinery of Qilu Petrochemical Company.
[ترجمه گوگل]تصفیه فاضلاب پالایشگاه با دستگاه استخراج گریز از مرکز حلقوی برای بازیافت اسید نفتنیک در پالایشگاه شنگلی شرکت پتروشیمی کیلو آزمایش شد
[ترجمه ترگمان]extractor تصفیه آب با an centrifugal annular برای بازیابی naphthenic acid در پالایشگاه Shengli شرکت پتروشیمی Qilu مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Skin of ministry of right hand wrist is annular cut achieve, reach greatly hypodermic.
[ترجمه گوگل]پوست وزارت دست راست مچ دست برش حلقوی است، به شدت زیرپوستی می رسد
[ترجمه ترگمان]از طرف راست، مچ دست سمت راست به صورت حلقوی است و به میزان زیادی در دسترس قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Downhole annular pressure is a key parameter. Conventional pressure loss calculation method is not applicable to a slin - hole.
[ترجمه گوگل]فشار حلقوی داون هول یک پارامتر کلیدی است روش معمولی محاسبه افت فشار برای سوراخ های slin قابل اجرا نیست
[ترجمه ترگمان]فشار حلقوی downhole یک پارامتر مهم است روش محاسبه افت فشار متداول برای یک سوراخ slin قابل استفاده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Existing problems in the annular cooler at the No. 1 General Ironmaking Plant of Masteel and the necessity of overall optimization reformation are presented.
[ترجمه گوگل]مشکلات موجود در کولر حلقوی کارخانه شماره یک آهن‌سازی عمومی ماستیل و ضرورت اصلاح کلی بهینه‌سازی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مشکلات موجود در خنک کننده حلقوی در نیروگاه شماره ۱ عمومی Ironmaking و ضرورت اصلاح کلی بهینه سازی ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, 30 different annular diffuses models whose diffusive angles cover from
[ترجمه گوگل]در این مقاله 30 مدل دیفیوز حلقوی مختلف که زوایای انتشاری آنها را پوشش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ۳۰ مدل حلقوی و حلقوی استفاده می شود که زوایای نفوذی آن ها را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In steam generators and other steam heating systems, annular flow is the main flow pattern.
[ترجمه گوگل]در ژنراتورهای بخار و سایر سیستم های گرمایش بخار، جریان حلقوی الگوی جریان اصلی است
[ترجمه ترگمان]در ژنراتورهای بخار و دیگر سیستم های گرمایش بخار، جریان حلقوی الگوی جریان اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The influence of quadrupole, annular and binary grating illumination on resolution and depth of focus have been investigated in sub micron i line exposure system.
[ترجمه گوگل]تأثیر روشنایی توری چهار قطبی، حلقوی و باینری بر وضوح و عمق فوکوس در سیستم نوردهی خط زیر میکرون بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر of، حلقوی و دوتایی بر روی وضوح و عمق تمرکز بر روی وضوح و عمق تمرکز در سیستم نوردهی - میکرون مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسایل و ابزار حلقه دار (اسم)
annular

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

حلقه مانند (صفت)
annular

دارای علائم و اشکال حلقوی (صفت)
annular

تخصصی

[شیمی] حلقه مانند، حلقوى، چنبرى، حلقه وار، مدور، گرد، طوقی، زرفینی
[عمران و معماری] حلقوی - حلقه ای
[نساجی] حلقوی
[ریاضیات] حلقوی، حلقه ای شکل، طوقی، دایره ای

انگلیسی به انگلیسی

• ring-shaped, circular, round

پیشنهاد کاربران

بپرس