پیشنهادهای English User (٩٧٢)
ابر قدرت
ناروا
زیادی she is too much of disciplinarianاون زیادی مقراراتی هست
زیر بار کسی نرفتن، دست رد زدن، پس زدن، راه ندادن
دست اندرکار
پی چیزی ( دردسرساز ) رو گرفتن، چسبیدن به چیزی به پای کسی پیچیدن برای انجام کاری افتادن دنبال چیزی ( سخت و چالشی
از چیزی بد آمدن و حال بهم خوردن
زنیت، زن بودن ( زمانی که به کسی نام زن اطلاق می شود ) زنانگی ( بیانگر خصوصیات و ویژگی های زن ) زنان ( اسم جمع )
به قصد خیر و دوستی به جایی رفتن
موافق بودن
بعد از کسی به مقامی یا شغلی نائل شدن یا منتصب شدن
جرگه، دار رو دسته
دوز و دغل
صفحه نگاری، آرایش و طراحی صفحه چاپ شده یا تایپ شده
یه کاری بکن، یه تکونی بده به خودت
از خجالت کسی دراومدن، تذکر جدی و تند دادن، گلایه کردن
شرح و توصیف از چیزی داشتن
با این اوصاف، علی الظاهر
قسط و پول پیش، پیش قسط سپرده پول گرو، بیعانه
گره گلی، گره به حالت گره ربان
دسترسی پیدا کردن، وصول یافتن، دسترسی یافتن
ساده لوحی
سرکار رفتن ( اینکه توسط کسی یا چیزی سر کار گذاشته بشیم و گول بخوریم )
مچل، بی دست و پا
یاوه گو
حرف و نقل و صر وصدا ( پیروامون کسی یا چیزی ) His hairstyles generated more buzz than his music.
جون من، تو رو خدا for crying out loud, just listen to me
در جریان واقع بودن در فرم ایده آل بودن
ماحصل
یکی دراومدن دخل و خرج . I figured out I need to charge seventeen bucks a jar just to break even
رسوندن کسی با وسایل نقلیه
سخنی رو به میان آوردن=come up
سر صبح
این از این، خب دیگه این از این
نمونه عینی یک کار ( جهت آموزش )
being at play:نقش داشتن
بدردبخور
دستمال صورت
مساعد شدن نظر ( بعد از مخالفت ) If you want them to give in you'll have to offer them more than that. عقب نشستن After months of resisting the takeo ...
باعث یکه خوردن شدن
کثیر و وافر، فراوان کثرت و وفور
مکارانه
همون know - all
جیم شو برو
بد سرشت، بد منشت، بد طینت
یه دونه I've received no replies to my job applications - not a single one ( = none ) .
کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه ) He's a real charmer, s ...
سر زدن به کسی ( کسی رو که به مدت طولانی ندیدیم بریم به محل زندگی اش )
سر قول ماندن
قال کاری رو کندن، سر و ته کاری ر و هم آوردن I'd better get cracking on the food for tonight.