پیشنهادهای English User (٩٧٢)
چه فایده؟
نه در اندازه های، نه اونقدر
تحت اشراف، تحت کنترل، تحت مالکیت
بی نزاکت
این چیزا از تو بعیده، این حرفها به تو نیمده
نکته داستان یا یک جوک ( مثلا بعد جوک گفته می شه: نکته شو گرفتی؟ یا نکتش این بود )
خر تو خر
موقعیت پیشتازی و برتری و پیشرویی For the first time in the race Harrison is in the lead. طرز کار و نمونه عمل، راه و رسم We'll go through the danc ...
چشمم آب نمی خوره
ناخواسته
معطل خود بودن
آدم خوبه
بدیهه انگاره، بدیهه سازی
باحال
اینکه دستمون بند و گیر چیزی باشه سروکار داشتن باکسی یا چیزی ( همراه سختی ) سر و کله زدن با کسی ( به سختی )
خیلی خود رو بالا بردن، از بالابالاها برا خود آب ریختن
ناز کشی کردن، لی لی به لالا گذاشتن
هلفدونی
این ور و آن ور
برو رد کارت، برو پیِ کارت
1برگرفته و ناشی از الهام an inspired suggestion/guess 2عالی
باشه حتما
دست و پا بسته I usually find that my partner is not backward in suggesting different options. عقب مانده When he was a child, his teachers thought h ...
کنار وایسادن، دست نگه داشتن، معطل وایسادن Most of them went up to their hotel rooms, but I hung back. There's no need to hang back - you can sing as ...
چیزی رو داشتن man that wall اون دیوار رو داشته باش
چیز بدی رخ دادن I have a life insurance policy that will take care of my family if disaster strikes. اینکه موقعیتی بد جایی رو فرا بگیره The disease ...
مصون ماندن، احتر از کردن
عازم شدن بیان داشتن
بعدی ( adj ) Many of their traditions will not be passed on to succeeding generations.
غرولند کردن
دعوت کردن کسی به هضم و تامل و تانی نسبت به احساسات یا اظهاراتش It isn't healthy to keep your anger inside like that.
کوتاه ماندن دست از چیزی
برای تعارف کردن کاری به کسی You're welcome to stay for lunch
دخلتو میارم ( وقتی استفاده میشه که از دست کسی خیلی عصبانی باشیم )
نه چندان دور
تا فراد ( یعنی تا فردا انجام میشه و عملی میشه )
باعث شویم که در پول یا زمان یا کار و تلاش کس صرفه جویی شودو بی مورد صرف نشود Thanks for your help - it saved me a lot of work. I'll lend you a bag ...
کار به کار کسی داشتن It’s a very competitive business – you can’t afford to step on too many toes.
مقراراتی و سخت گیر در ضمن اسم هست نه صفت
She's entitled to be a little paranoid اون حق داره کمی بدبین باشه
قبلنا، اون روزا
فارق از جنبه جنسی عاری از میل جنسی
شلم شوروا enjoyed the film but I found it quite bitty, jumping from one family's story to another.
پایمال شدن
کار از کار گذشته
مهم، داری اثر، اثر گذار، برخوردار از اهمیت
ناگفته مشخصه پرواضح است این طور که برمیاید، اینطور که پیداس
اجازه کاری رو از کسی گرفتن
تنوع، تغییر عادت و روال
ترخیص از کار