تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه فایده؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نه در اندازه های، نه اونقدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت اشراف، تحت کنترل، تحت مالکیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بی نزاکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این چیزا از تو بعیده، این حرفها به تو نیمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نکته داستان یا یک جوک ( مثلا بعد جوک گفته می شه: نکته شو گرفتی؟ یا نکتش این بود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خر تو خر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

موقعیت پیشتازی و برتری و پیشرویی For the first time in the race Harrison is in the lead. طرز کار و نمونه عمل، راه و رسم We'll go through the danc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١١

چشمم آب نمی خوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ناخواسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

معطل خود بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آدم خوبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بدیهه انگاره، بدیهه سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

باحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اینکه دستمون بند و گیر چیزی باشه سروکار داشتن باکسی یا چیزی ( همراه سختی ) سر و کله زدن با کسی ( به سختی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خیلی خود رو بالا بردن، از بالابالاها برا خود آب ریختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ناز کشی کردن، لی لی به لالا گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هلفدونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این ور و آن ور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برو رد کارت، برو پیِ کارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

1برگرفته و ناشی از الهام an inspired suggestion/guess 2عالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

باشه حتما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا بسته I usually find that my partner is not backward in suggesting different options. عقب مانده When he was a child, his teachers thought h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار وایسادن، دست نگه داشتن، معطل وایسادن Most of them went up to their hotel rooms, but I hung back. There's no need to hang back - you can sing as ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی رو داشتن man that wall اون دیوار رو داشته باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیز بدی رخ دادن I have a life insurance policy that will take care of my family if disaster strikes. اینکه موقعیتی بد جایی رو فرا بگیره The disease ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصون ماندن، احتر از کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عازم شدن بیان داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعدی ( adj ) Many of their traditions will not be passed on to succeeding generations.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غرولند کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوت کردن کسی به هضم و تامل و تانی نسبت به احساسات یا اظهاراتش It isn't healthy to keep your anger inside like that.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه ماندن دست از چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای تعارف کردن کاری به کسی You're welcome to stay for lunch

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دخلتو میارم ( وقتی استفاده میشه که از دست کسی خیلی عصبانی باشیم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نه چندان دور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا فراد ( یعنی تا فردا انجام میشه و عملی میشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث شویم که در پول یا زمان یا کار و تلاش کس صرفه جویی شودو بی مورد صرف نشود Thanks for your help - it saved me a lot of work. I'll lend you a bag ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار به کار کسی داشتن It’s a very competitive business – you can’t afford to step on too many toes.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقراراتی و سخت گیر در ضمن اسم هست نه صفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

She's entitled to be a little paranoid اون حق داره کمی بدبین باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قبلنا، اون روزا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارق از جنبه جنسی عاری از میل جنسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شلم شوروا enjoyed the film but I found it quite bitty, jumping from one family's story to another.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پایمال شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار از کار گذشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مهم، داری اثر، اثر گذار، برخوردار از اهمیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناگفته مشخصه پرواضح است این طور که برمیاید، اینطور که پیداس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اجازه کاری رو از کسی گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تنوع، تغییر عادت و روال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ترخیص از کار