تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طول روز ( از طلوع تا غروب ) ، یا به عبارتی همون اصطلاح روز خودمون که به معنای زمانی از شبانه روزه که هوا روشنه مغرب ( زمانی که نه کامل شبه و نه کامل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به چنگ آوردن، گیر آوردن People are jumping to purchase homes and lock in affordable mortgage rates before they increase.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر از آب، غرقِ آب The boat was swamped by an enormous wave قایق پر از آب غرق در چیزی بودن، پر از چیزی بودن swamped with debt غرق در بدهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از قضا، از بخت ما ( هم در موارد خوب و هم در موارد بد بکار میره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار بلد و کاردرست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرگوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از پا انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

راه دررو راه فرعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تدارک و تهیه دیدن I'm catering for twelve on Sunday - the whole family is coming

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهنا، گستره، وسعت، وسع، طول، میزان، اندازه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اساس و شالوده شیوه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شانس آوردن، با شانس همراه بودن I just can't seem to catch a break. شانسم نداریم. If we can catch a break with the goalkeeping, we might just win the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو ترجمه همون یک نگاه معنا میشه، مثلا یک نگاه انداخت و رفت She took/cast a glance at her watch. یک نگاه به ساعتش کرد I wanted to give that part of bo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سبق و خبط و خطا، لغزش بازه /a time lapse بازه زمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هر وقت بشه، هر وقت شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واگذار کردن، وانهادن ( از چیزی که مال خودمان هست بگذریم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکاف، برش خلال و شکاف برش زمانی موقعیت زمانی، موقعیت مکانی ( جایگاه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناجور، قناسMy car's quite awkward to drive بغرنج، عجق وجق The police asked some awkward questions about where the money had come from یه حالی ( هول و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنگوله بازی درآوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پس اینطوریه؟ اینطوریاس هان؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دختره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار گذاشتن We eliminated the possibility that it could have been an accident. The police eliminated him from their enquiries. خلاص کردن، از گردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

باز نگر ی کردن مرور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مساله جزئی، جزئی نگری، ریزبینی ( معمولا با on می آید و on به معنای: به حساب، رو حساب، روی مبنای، به خاطر، ترجمه می شود ) He was disqualified from th ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چاشنی کردن I bought a new sofa and they threw in a chair.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انگار نه انگار که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رعیت، عامی Joe's a real peasant. دهقان Most of the produce sold in the market is grown by peasant farmers

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرد خوردن The terms they're offering don't work for us.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدر چیزی رو دانستن I held onto the tech shares after the stock market fell because I knew they would recover.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با وجود بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی که خصوصیات روحی و اخلاقی و سلیقه ای خیلی شبیه به کسی دیگر دارد، حالا تو فارسی هر چی بهش می گیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کندن یا کنده شدن ( در مورد پوشش و لباس ) ، ول شدن یا ول کردن و انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنادار a knowing look/glance/smile اگاهانه و از روی علم a knowing breach of the order by the appellants’ یک جایی دیدیم که به این معناهم استفاده شده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یه کلیتی، کلیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

متوجه، خود آگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آوردن به همراه داشتن، با خود یدک کشیدن، دارا بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرکار گذاشتن کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از کار در آمدن، جور خاصی به انتها رسیدن These figures have come out wrong! I don't understand it. Your painting has come out really well. جور خاصی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به دور ازremote from reality ( به دور از واقعیت ) دور، بعید ( در مکان ) دور افتاده از راه دور a remote server دور ( در زمان ) remote past ( گذشته ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار تموم ( شکست و مرگ و نابودی و فنا ) This is a doomed city.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در کمین انسان یا حیوان بودن پاییدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذره به ذره ( یعنی همش )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مورد حیوانات پیش کردن هم معنا میده She's always chasing cats out of the garden to protect her precious birds.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ثبت نام و اطلاعات در یک نوشته و فرم و لیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاره ای از اوقات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ممنوع به عمل آورده شده، ممنوع به حساب آمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کمال میل، بی حرف پس و پیش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبق قول و قرار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خدا رحمت و حفظ ( ت، ش و . . . ) کنه عافیت باشه، خیر باشه ( بعد از عطسه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیش از هر چیز