hick

/ˈhɪk//hɪk/

معنی: احمق، دهاتی جاهل، نفهم
معانی دیگر: دهاتی، جوزعلی، نقل علی، دهاتی وار، دهاتی مانند، زمخت، نافرهیخته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an unsophisticated person from a rural area; yokel.
مشابه: clodhopper, yokel

جمله های نمونه

1. a hick town
شهر دهات مانند

2. he became rich but remained a hick
پولدار شد ولی دهاتی مسلک باقی ماند.

3. Hick went in to bat after Hussain.
[ترجمه گوگل]هیک بعد از حسین وارد خفاش شد
[ترجمه ترگمان]hick پس از حسین به خانه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was just a hick from Texas then.
[ترجمه گوگل]آن موقع من فقط یک هک اهل تگزاس بودم
[ترجمه ترگمان]اون موقع فقط یه احمق اهل تگزاس بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover they know that Hick has the potential to dominate against spinners in a manner beyond Vaughan's capability.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آنها می دانند که هیک پتانسیل تسلط بر اسپینرها را به شیوه ای فراتر از توانایی وان دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن ها می دانند که hick پتانسیل نفوذ بر spinners را به شیوه ای فراتر از قابلیت Vaughan دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And he is a marginally better bowler than Hick even if he's still seeking his first Test wicket.
[ترجمه گوگل]و حتی اگر هنوز به دنبال اولین ویکت آزمایشی خود باشد، او یک توپ‌زن بسیار بهتر از هیک است
[ترجمه ترگمان]و او خیلی بهتر از hick است، حتی اگر هنوز دنبال اولین فرصت Test است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hick Hooper's attack was much steeper than anybody else's.
[ترجمه گوگل]حمله هیک هوپر بسیار تندتر از هر کس دیگری بود
[ترجمه ترگمان]حمله \"جی هارپر\" بیشتر از هر کس دیگه ای بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hick was softened up with alarming ease by Merv Hughes.
[ترجمه گوگل]هیک با سهولت نگران کننده ای توسط مرو هیوز نرم شد
[ترجمه ترگمان]hick با سهولت هشدار دهنده ای از سوی مرو هیوز نرم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Increasingly Hick is having the same problem at county level as bowlers realise a potential flaw.
[ترجمه گوگل]هیک به طور فزاینده‌ای با همین مشکل در سطح شهرستان مواجه می‌شود، زیرا بولرها متوجه یک نقص بالقوه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای hick در سطح شهرستان به عنوان یک عیب بالقوه در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Graeme Hick and Robin Smith were both exposed again as uncertain against pace and spin respectively.
[ترجمه گوگل]گریم هیک و رابین اسمیت هر دو دوباره به ترتیب در برابر سرعت و چرخش نامطمئن قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]گریم hick و رابین اسمیت هر دو به ترتیب در معرض سرعت و اسپین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just a hick town, I guess.
[ترجمه گوگل]حدس می‌زنم فقط یک شهر بزرگ
[ترجمه ترگمان] فکر کنم فقط یه شهر روستایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That politico, Gorbachev, is an amateur, a provincial hick who thinks he's made it big.
[ترجمه گوگل]آن سیاستمدار، گورباچف، یک آماتور است، یک هک استانی که فکر می‌کند به موفقیت رسیده است
[ترجمه ترگمان]این politico، Gorbachev، یک دهاتی آماتور است که فکر می کند او آن را بزرگ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yet my guess is that after yesterday Hick will prevail for several reasons.
[ترجمه گوگل]با این حال حدس من این است که پس از دیروز هیک به چند دلیل پیروز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با این حال حدس من این است که بعد از دیروز hick به چند دلیل غالب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. World-class batsmen like Hick should be persevered with.
[ترجمه گوگل]خفاش‌بازان در کلاس جهانی مانند هیک را باید پشتکار داشت
[ترجمه ترگمان]ضربه زن های کلاس جهانی مانند hick باید با آن مقابله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The whole hick aspect and the nasty women would pass into nothingness as they had passed into silence.
[ترجمه گوگل]تمام جنبه هیک و زنان ناپسند همان طور که به سکوت رفته بودند به نیستی می گذرند
[ترجمه ترگمان]همه آن جنبه دهاتی و آن زن های نفرت انگیز، همچنان که در سکوت فرو می رفتند، به پوچی و پوچی فرو می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

دهاتی جاهل (اسم)
hick

نفهم (صفت)
incapable, stupid, witless, hick

انگلیسی به انگلیسی

• person raised in a rural area, unsophisticated person (slang)
you can refer to someone who comes from the country and is not used to living in a city as a hick; used in informal american english showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس