bitty

/ˈbɪti//ˈbɪti/

انواع گیاهانی که مزه ی تلخی دارند (مثل ragweed و sneezeweed)، (امریکا) کوچولو، (در کاربرد کودکان) کوچول، تکهتکه، ناهمبسته

جمله های نمونه

1. The programme was bitty and pointless.
[ترجمه گوگل]برنامه تلخ و بی معنی بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه bitty و بی هدف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I thought the film was rather bitty.
[ترجمه گوگل]به نظر من فیلم نسبتاً تلخ بود
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم فیلم کمی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's just a little bitty wisp of a girl.
[ترجمه گوگل]او فقط یک دختر کوچک است
[ترجمه ترگمان]او فقط یک ذره کوچک از یک دختر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The play is rather bitty.
[ترجمه آزاد] نمایشنامه نسبتاً تلخ است.
|
[ترجمه گوگل]نمایشنامه نسبتاً تلخ است
[ترجمه ترگمان]نمایش نسبتا پر زرق و برق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A little bitty tin bell, two, maybe three feet high.
[ترجمه گوگل]یک زنگ کوچک حلبی، دو، شاید سه فوت ارتفاع
[ترجمه ترگمان]یک زنگ کوچک کوچک، دو، سه متر ارتفاع داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Little bitty pieces of white bread with fat greasy meat inside.
[ترجمه گوگل]تکه های کوچک نان سفید با گوشت چرب چرب داخل
[ترجمه ترگمان]تکه های کوچک نان سفید با گوشت چرب و چربی درون آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The song was Little Bitty Tear.
[ترجمه گوگل]آهنگ Little Bitty Tear بود
[ترجمه ترگمان] اون آهنگ تو رو از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I was a little bitty baby, my mamma used to rock me in my cradle.
[ترجمه گوگل]وقتی بچه کوچولو بودم، مادرم در گهواره‌ام مرا تکان می‌داد
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه کوچک بودم، مادرم مرا در گهواره تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The play finally jerks its disjointed and bitty way to an arbitrary conclusion.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه در نهایت راه گسسته و تلخ خود را به یک نتیجه دلخواه می کشاند
[ترجمه ترگمان]نمایش بالاخره به این نتیجه رسید که این نمایش، گسیخته و bitty را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I enjoyed the film but I found it quite bitty, jumping from one family's story to another.
[ترجمه گوگل]من از فیلم لذت بردم، اما آن را بسیار تلخ یافتم، از داستان یک خانواده به داستان دیگر می پرم
[ترجمه ترگمان]من از فیلم لذت بردم ولی آن را کاملا bitty یافتم و از داستان یک خانواده به داستان دیگر پریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That is, as long as I can bring one little bitty chocolate bar.
[ترجمه گوگل]یعنی تا زمانی که بتوانم یک تخته شکلات کوچک بیاورم
[ترجمه ترگمان] تا وقتی بتونم یه کم شکلات کوچولو بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They walk on into their water kingdom with grounded certainty and are quickly obscured by the dark and bitty sea.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با اطمینان کامل به قلمرو آبی خود می‌روند و به سرعت توسط دریای تاریک و تلخ پنهان می‌شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها با قطعیت grounded وارد قلمروی آبی شان می شوند و به سرعت در دریای سیاه و bitty پنهان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also can accompany right now have horrible sex psychedelic or bitty covet, even motility of person of self-wounding, injury, spirit is excited, utterance is abrupt, directional force is lost.
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند در حال حاضر همراه با جنس وحشتناک روانگردان یا طمع تلخ، حتی تحرک فرد خود زخمی، آسیب، روح هیجان زده است، بیان ناگهانی است، نیروی جهت از بین می رود
[ترجمه ترگمان]هم چنین می تواند هم اکنون همراه باشد، روان گردان جنسی وحشتناک یا bitty چشم طمع، حتی حرکت فرد از خود مجروح شدن، جراحت، روح به هیجان آمده، حرف زدن ناگهانی و هدایتی از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We used different words to describe the snail : tiny, itty - bitty, eensy weensy, very little.
[ترجمه گوگل]ما از کلمات مختلفی برای توصیف حلزون استفاده کردیم: کوچک، ریز - لقمه ای، نازک، خیلی کم
[ترجمه ترگمان]ما از کلمات متفاوتی برای توصیف حلزون استفاده کردیم: tiny کوچک، itty -، eensy weensy، بسیار کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fragmentary, consisting of pieces; small, tiny
something that is bitty seems to consist of a lot of different parts which do not fit together or go together well; an informal word.

پیشنهاد کاربران

شلم شوروا
enjoyed the film but I found it quite bitty, jumping from one family's story to another.
ریزه ریزه

بپرس