typography

/təˈpɑːɡrəfi//taɪˈpɒɡrəfi/

معنی: فن چاپ
معانی دیگر: فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانه های رمزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: typographies
(1) تعریف: the art, practice, or process of producing printed matter from type.

(2) تعریف: the general appearance or style of printed matter.

جمله های نمونه

1. Digital Typography has achieved such status, Hypermedia is following.
[ترجمه گوگل]تایپوگرافی دیجیتال به چنین وضعیتی دست یافته است، Hypermedia دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]Typography دیجیتال چنین وضعیتی را کسب کرده است، hypermedia به دنبال آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The manual is attractively presented and good typography makes it readable.
[ترجمه گوگل]دفترچه راهنما جذاب ارائه شده است و تایپوگرافی خوب آن را قابل خواندن می کند
[ترجمه ترگمان]این کتابچه به نحو جالبی ارائه می شود و تایپوگرافی خوب برای آن قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The presentation and typography is equally inconsistent.
[ترجمه گوگل]ارائه و تایپوگرافی به همان اندازه ناسازگار است
[ترجمه ترگمان]معرفی و تایپوگرافی به همان اندازه متناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr McLean has a vast knowledge of typography and book design, knowledge which he is happy to share with the Library.
[ترجمه گوگل]آقای مک‌لین دانش گسترده‌ای از تایپوگرافی و طراحی کتاب دارد، دانشی که خوشحال است با کتابخانه به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]آقای مک لین دانش گسترده ای از تایپوگرافی و طراحی کتاب دارد، دانشی که از تقسیم آن با کتابخانه خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Typography the design and planning of printed matter using type.
[ترجمه گوگل]تایپوگرافی طراحی و برنامه ریزی مواد چاپی با استفاده از تایپ
[ترجمه ترگمان]Typography طراحی و طراحی ماده چاپی با استفاده از نوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even a discussion about typography or paragraph spacing would be clouded with danger and twisted by subtle probings or innuendoes.
[ترجمه گوگل]حتی بحث در مورد تایپوگرافی یا فاصله پاراگراف ها ممکن است با خطر مبهم شود و با کاوش های ظریف یا کنایه ها منحرف شود
[ترجمه ترگمان]حتی بحث در مورد تایپوگرافی و فاصله گذاری پاراگراف با خطر رفع می شود و کنایه های ظریفی یا کنایه ها را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Quality, of design and typography rather than editorial matter, is a burning issue as far as desktop publishing is concerned.
[ترجمه گوگل]کیفیت، طراحی و تایپوگرافی به جای موضوع سرمقاله، تا آنجا که به نشر رومیزی مربوط می شود، یک مسئله داغ است
[ترجمه ترگمان]کیفیت، طراحی و تایپوگرافی به جای موضوع سرمقاله، تا جایی که به چاپ دسک تاپ مربوط می شود، یک مساله داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dictionaries make heavy use of typography to convey information to the reader.
[ترجمه گوگل]دیکشنری ها از تایپوگرافی برای انتقال اطلاعات به خواننده استفاده زیادی می کنند
[ترجمه ترگمان]Dictionaries استفاده سنگین از تایپوگرافی برای انتقال اطلاعات به خواننده را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. typography. css –A typography CSS file can define your typefaces, sizes, leading, kerning, and possibly even color.
[ترجمه گوگل]تایپوگرافی css – یک فایل CSS تایپوگرافی می‌تواند حروف، اندازه، پیشرو، هسته و احتمالاً حتی رنگ شما را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]تایپوگرافی css - یک فایل CSS می تواند typefaces، اندازه ها، هدایت، فاصله گذاری و احتمالا رنگ را تعریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please write your name in typography.
[ترجمه گوگل]لطفا نام خود را در تایپوگرافی بنویسید
[ترجمه ترگمان]لطفا نام خود را در تایپوگرافی بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lettering: Hand - drawn typography or a typeface designed to look hand - drawn.
[ترجمه گوگل]حروف: تایپوگرافی با دست یا حروفی که طوری طراحی شده است که به صورت دستی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]Lettering: تایپوگرافی طراحی دستی یا a که برای نگاه به دست طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An icon of the Swiss school of typography, Helvetica swept through the design world in the '60s and became synonymous with modern, progressive, cosmopolitan attitudes.
[ترجمه گوگل]Helvetica نماد مکتب تایپوگرافی سوئیس، در دهه 60 دنیای طراحی را فرا گرفت و مترادف با نگرش های مدرن، مترقی و جهان وطنی شد
[ترجمه ترگمان]Helvetica که نماد مکتب سوئیس of بود در دهه ۶۰ از جهان طراحی عبور کرد و مترادف با نگرش های مدرن، مترقی و بین المللی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Main Idea: Typography is young, but will continue to be a part of web design.
[ترجمه گوگل]ایده اصلی: تایپوگرافی جوان است، اما همچنان بخشی از طراحی وب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی: Typography جوان است، اما همچنان بخشی از طراحی وب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was the first computer with beautiful typography.
[ترجمه گوگل]این اولین کامپیوتر با تایپوگرافی های زیبا بود
[ترجمه ترگمان]این اولین کامپیوتر با تایپوگرافی زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Typography with anything to say therefore aspires to a kind of statuesque transparency.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تایپوگرافی با هر چیزی برای گفتن به نوعی شفافیت مجسمه‌ای می‌خواهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشتاق گفتن هر چیزی برای گفتن به نوعی شفافیت statuesque است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فن چاپ (اسم)
typography

تخصصی

[پلیمر] چاپ حروفی

انگلیسی به انگلیسی

• art of printing with type; appearance of printed materials; arrangement of typesetting
typography is the way in which printed material is arranged and prepared.

پیشنهاد کاربران

سنخ شناسی
typography ( عمومی )
واژه مصوب: نویسه نگاری
تعریف: هنر و فنی که در آن طراح با تغییر عناصر متن، مانند اندازه و فاصله و شکل حروف، زبان بصری خاصی برای حروف نگاری به وجود می آورد
صفحه نگاری، آرایش و طراحی صفحه چاپ شده یا تایپ شده
حروف نگاری
طراحی حروف
طراحی حروف

بپرس