پیشنهادهای مهسا امینی (٦١)
این واژه به معنای ابدی و همیشگی و جاودانی نیست بلکه به معنای دیرپایی و بادوامی و پایداری در یک دوره ی زمانی هست و این دوره زمانی ممکنه طولانی باشه ام ...
responsive = سازگار با محیط و شرایط و وضعیت , سازش پذیر , متناسب و منعطف , پذیرش گرا دوستان توجه داشته باشید که reaction ( به معنای واکنش نشون دادن ...
how green was my valley دره من چه سرسبز بود
استعلایی , مستقل و خارج از تجربه است . تجربه با زمان به دست می آد پس استعلایی خارج از زمان قرار میگیرد همچنین به دست آوردنی و کسب کردنی نیست و با تفک ...
medium = پیامبر / رسانه / وسیله / واسطه یا میانجی رسانه یک وسیله انقال دهنده هست . وسیله کارش رسوندنه مثل وسیله نقلیه و کسی یا چیزی رو به جایی یا نز ...
crew a group of people working together on a task
living = امرار معاش و نون درآوردن i make my living with the boat من از این قایق ( به واسطه این قایق ) نون درمی آرم
pour = افشاندن I pour the helpless balm of my poor eyes. از چشم مسکین خود مرهمی بر این زخم ها می افشانم
march = لشکر نمایی - رژه Our dreadful marches لشکر نمایی های هول آورمان
ذهن اگاهی معادل غلطی هست چون اگاهی متعلق به یک بعد فراذهنیه بعدی که ذهن رو دربر میگیره اما به ذهن محدود نیست و تمامیتش رو ذهن تشکیل نمیده mindfulne ...
fulfillment = وقوع - براورده ساختن - براورده کردن a feeling of satisfaction at having achieved your desires fulfillment احساس رضایتی هست که با به دس ...
modulus = modulo = mod = باقی مانده تقسیم برای مثال باقی مانده تقسیم ۱۲ بر ۵ برابر ۲ است باقی مانده رو با نماد ریاضی ٪ نمایش میدن یک مثال در برنام ...
actualization = شکوفایی
i wasn't born mean من بدجنس به دنیا نیومدم
pale = رنگ باخته ( تلفظ پَیِل ) Pale ashes of the house of Lancaster! خاکستر رنگباخته دودمان لنکستر
wreath = گلتاج Now are our brows bound with victorious wreaths اکنون پیشانی ما به گلتاج پیروزی آراسته است
fear and trembling ترس و لرز
relating to meaning in language or logic ارتباط معنایی در زبان یا منطق
no question about that شکی در موردش نیست یا بحثی دربارش نیست
measure = موزون
load = محمل ( آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند ) Set down, set down your honourable load فرو بگذارید . این محمل شریف را فروبگذارید.
notwithstanding = هر چند Yet, Derby, notwithstanding she's your wife and loves not me اما دربی عزیز . هرچند او همسر شماست و مرا دوست نمی دارد
magazine = مخزن و خزانه واژه فوق از واژه مخزن در عربی گرفته شده که به معنای محل نگهداری هست در قرن 16 تا 18 این واژه در زبان انگلیسی رواج پیدا میک ...
dreadful = هول آور
pure = پاک و منزه
unidentified = گمنام
honour = شرافت honourable = شریف
vanishing god خدای ناپدید شونده
dwarf کوتاه بالا - کوتوله
complexion = چرده یا رنگ رخسار
party = حزب republication party = حزب جمهوری خواه
chamber = خوابگاه lady's chamber خوابگاه بانوان
lather = صابون زدن the barber lathered my face and shaved آرایشگر صورتم را صابون زد و تراشید .
perspicacious = تیزبین spic یا spect به معنی دیدن هست که در کلمه بالا وجود دارد دست عرفی نقاب راز گشود خرد تیزبین ما بگریخت
wanton = عشوه گر To strut before a wanton ambling nymph تا پیش پیش پریرویان عشوه گر بخرامم
giggling = غش و ریسه رفتن Big cops in slickers that shone like gun barrels had a lot of fun carrying giggling girls across the bad places آژان های گ ...
password = گذرواژه - کلمه عبور
meeting = دیدار merry meetings دیدار های شاد
inside something داخل چیزی
misunderstand کژ فهمی و سوء برداشت
window = رخنه in these windows that let forth thy life وای از این رخنه ها که راه بر جان تو گشود
little = ناقابل I brought you a few little things من چند چیز ناقابل برای تان آورده ام .
hair line = رستنگاه مو ( محل رستن مو ) His helmet was off and his forehead was bleeding below the hair line کلاه خودش را برداشته بود و از پیشانیش زی ...
leafing تورق
de luxe editions = نسخ نفیس rare books and de luxe editions = کتاب های کمیاب و نسخ نفیس
mask = سیماچه - نقاب black mask = سیماچه سیاه
a mania for versify or abnormal impulse for write poetry اشتیاق و شعف برای نوشتن شعر
tress = طره tresses curled in at the bottom طره اش در انتها پیچ میخورد
signalman = علامت چی
mess tin = یقلاوی - یغلا کاسه ای مسین که سربازان در آن طعام گیرند He would loan them mess tins if they did not have them او افزود که اگر ندارند یقلا ...