پیشنهادهای مهسا امینی (٦١)
relating to meaning in language or logic ارتباط معنایی در زبان یا منطق
how green was my valley دره من چه سرسبز بود
i wasn't born mean من بدجنس به دنیا نیومدم
pure = پاک و منزه
vanishing god خدای ناپدید شونده
leafing تورق
این واژه به معنای ابدی و همیشگی و جاودانی نیست بلکه به معنای دیرپایی و بادوامی و پایداری در یک دوره ی زمانی هست و این دوره زمانی ممکنه طولانی باشه ام ...
a mania for versify or abnormal impulse for write poetry اشتیاق و شعف برای نوشتن شعر
inside something داخل چیزی
fear and trembling ترس و لرز
dwarf کوتاه بالا - کوتوله
misunderstand کژ فهمی و سوء برداشت
no question about that شکی در موردش نیست یا بحثی دربارش نیست
ذهن اگاهی معادل غلطی هست چون اگاهی متعلق به یک بعد فراذهنیه بعدی که ذهن رو دربر میگیره اما به ذهن محدود نیست و تمامیتش رو ذهن تشکیل نمیده mindfulne ...
party = حزب republication party = حزب جمهوری خواه
complexion = چرده یا رنگ رخسار
medium = پیامبر / رسانه / وسیله / واسطه یا میانجی رسانه یک وسیله انقال دهنده هست . وسیله کارش رسوندنه مثل وسیله نقلیه و کسی یا چیزی رو به جایی یا نز ...
actualization = شکوفایی
استعلایی , مستقل و خارج از تجربه است . تجربه با زمان به دست می آد پس استعلایی خارج از زمان قرار میگیرد همچنین به دست آوردنی و کسب کردنی نیست و با تفک ...
unidentified = گمنام
responsive = سازگار با محیط و شرایط و وضعیت , سازش پذیر , متناسب و منعطف , پذیرش گرا دوستان توجه داشته باشید که reaction ( به معنای واکنش نشون دادن ...
crew a group of people working together on a task
living = امرار معاش و نون درآوردن i make my living with the boat من از این قایق ( به واسطه این قایق ) نون درمی آرم
wreath = گلتاج Now are our brows bound with victorious wreaths اکنون پیشانی ما به گلتاج پیروزی آراسته است
meeting = دیدار merry meetings دیدار های شاد
dreadful = هول آور
march = لشکر نمایی - رژه Our dreadful marches لشکر نمایی های هول آورمان
measure = موزون
chamber = خوابگاه lady's chamber خوابگاه بانوان
wanton = عشوه گر To strut before a wanton ambling nymph تا پیش پیش پریرویان عشوه گر بخرامم
load = محمل ( آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند ) Set down, set down your honourable load فرو بگذارید . این محمل شریف را فروبگذارید.
honour = شرافت honourable = شریف
pale = رنگ باخته ( تلفظ پَیِل ) Pale ashes of the house of Lancaster! خاکستر رنگباخته دودمان لنکستر
window = رخنه in these windows that let forth thy life وای از این رخنه ها که راه بر جان تو گشود
pour = افشاندن I pour the helpless balm of my poor eyes. از چشم مسکین خود مرهمی بر این زخم ها می افشانم
notwithstanding = هر چند Yet, Derby, notwithstanding she's your wife and loves not me اما دربی عزیز . هرچند او همسر شماست و مرا دوست نمی دارد
fulfillment = وقوع - براورده ساختن - براورده کردن a feeling of satisfaction at having achieved your desires fulfillment احساس رضایتی هست که با به دس ...
password = گذرواژه - کلمه عبور
waning = سقوط To watch the waning of mine enemies تا نظاره گر سقوط دشمنانم باشم
perspicacious = تیزبین spic یا spect به معنی دیدن هست که در کلمه بالا وجود دارد دست عرفی نقاب راز گشود خرد تیزبین ما بگریخت
signalman = علامت چی
magazine = مخزن و خزانه واژه فوق از واژه مخزن در عربی گرفته شده که به معنای محل نگهداری هست در قرن 16 تا 18 این واژه در زبان انگلیسی رواج پیدا میک ...
hair line = رستنگاه مو ( محل رستن مو ) His helmet was off and his forehead was bleeding below the hair line کلاه خودش را برداشته بود و از پیشانیش زی ...
modulus = modulo = mod = باقی مانده تقسیم برای مثال باقی مانده تقسیم ۱۲ بر ۵ برابر ۲ است باقی مانده رو با نماد ریاضی ٪ نمایش میدن یک مثال در برنام ...
mess tin = یقلاوی - یغلا کاسه ای مسین که سربازان در آن طعام گیرند He would loan them mess tins if they did not have them او افزود که اگر ندارند یقلا ...
tree top = تاج درخت I was lying looking at the rows of beds and out the window at the tree - top that moved من خوابیده بودم و به ردیف تخت خواب ها و ب ...
little = ناقابل I brought you a few little things من چند چیز ناقابل برای تان آورده ام .
lather = صابون زدن the barber lathered my face and shaved آرایشگر صورتم را صابون زد و تراشید .
mask = سیماچه - نقاب black mask = سیماچه سیاه
brogue = کفش هشت ترک