پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٥)

بازدید
٢,٣٣٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: [اتاق و غیره] مرتب کردن، نظم بخشیدن به، ( چیزی را ) سر جای خود گذاشتن [خرابی] تعمیر کردن، ترمیم کردن، جبران کردن [روابط ] اصلاح کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سیاست لبه پرتگاه سیاست بازی با آتش خطرپذیری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نقل از فرهنگ هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر باد نفاخ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هزاره: ۱ - خوب، به خوبی، خیلی خوب ۲ - مؤدبانه، خیلی مؤدبانه ۳ - به دقت، باظرافت،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قواره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ابعاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فصل پررونقِ سفر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگاه هیز به کسی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از سر استیصال نومیدانه از روی ناچاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشغولِ درگیرِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به طرز بی معنایی به طرز احمقانه ای بی دلیل خاصی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوره سینه چاک شیفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به شدت خیلی حسابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

in an angry or annoyed state They argued and she left in a huff

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خدمات کفن و دفن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عکس خراب کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

لرزان پرجنب وجوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاطرجمع اسطقس دار سرِ موضع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دست به کار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

used to emphasize what you are saying: That darn World Cup means so much to you, I know. It's over, and there's not a darned thing we can do about i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a very large piece of land sticking out into the sea the Cape of Good Hope

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

The phrase beyond words is an idiomatic expression that refers to an overwhelming situation where one cannot find words to express ones emotions. The ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرت وپرت خریده ریز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ بازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگران شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نزدیک بود که چیزی نمانده بود که نزدیک است که چیزی نمانده که به زودی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به ْسرعت برخاستن برجهیدن و برخاستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از جای خویش برجهیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دعوا کردن get into a fight To engage in a verbal or physical altercation with someone . I can't believe you got into a fight with the biggest kid in ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. used to make an unenthusiastic suggestion. "I may as well admit that I always underestimated John" 2. used to indicate that a situation is the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به مثابه به عنوان به صرفِ در جایگاه همچون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دادستان بازپرس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چمدان واژه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رحم کردن مرحمت داشتن ترحم داشتن to treat with kindness and forgiveness.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

DEFINITIONS1. a sudden strong feeling. a wash of pain/warmth/anger. Synonyms and related words. Sudden instances of a particular emotion موجی از احسا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پدر آسمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

phrase. Something or someone of consequence is important or valuable. If something or someone is of no consequence, or of little consequence, they ar ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بئاتریس بئاتریچه "بیچه" دی فولکو پورتیناری ( به ایتالیایی: Beatrice "Bice" di Folco Portinari ) ، ( زادهٔ ۱۲۶۶ - درگذشته ۱۲۹۰ میلادی ) ، زنی از اهالی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آرابِسْک[۱]، یا اَرَبِسْک، عَرَبِسْک، شیوه‎ای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده ( استیلیزه و قراردادی ) و دور از طبیعت ( انتزاعی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تل زباله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گروه زندانیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

INFORMAL•NORTH AMERICAN a track maintenance worker on a railway

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آقطی ( سرده ) از ویکی پدیا آرایه شناسی فرمانرو: گیاهان ( طبقه بندی نشده ) : گیاهان گلدار ( طبقه بندی نشده ) : گیاهان گلدار راسته: خواجه باشی سان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحد انرژی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتوبوس برقی تراموا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمضربه ( شاملو در یکی از شعرهایش از این کلمه بهره برده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

INFORMAL abandon someone. "it seems Jack's run out on her and the three children" ترک کردنِ ( کسی ) ول کردنِ ( کسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فوق العاده ( حالت قیدی ) سخت ( حالت قیدی ) به شدت بدجور ( حالت قیدی ) وحشیانه به تندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

fill ( someone ) with anxiety . he letter consternated me and flung me into a depression

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

قاطع