پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٠٤٣)

بازدید
٥,٤٥٦
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به دردنخور، هیچکاره، کفتر پشت دری: کبوتری که نه به درد تخمگذاری می خورد نه برای حمال بودن درخور است نه برای پراندن کارایی دارد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شرابه به چم رشته ها و منگوله هایی که از کناره چیزی آویزان شده، در بنیاد باید شُرآبه یا شارآبه باشد گویه ی دیگری از آبشار؛ شُرآبه= رشته ها و منگوله ها ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

هناسیدن= نفس کشیدن هناسش= تنفس چراکه ما در پارسی و در بسیاری از زبانهای ایرانی مانند کردی و لری، واژه ی [هناس] را به چم نفس داریم. داشته هایمان را ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هناس= نَفَس، هناسیدن= نفس کشیدن، هناسش= تنفس، بِهِناس/بِناس= نفس بکش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهره مند شدن، بهره گرفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهره مند کردن، بهره دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم یا کومیک در زبان پارسی میانه ( پهلوی ) به چم معده/اشکُم/اشکمبه/شکم بوده است؛ این واژه همچنان به ریخت کُم در پارسی استان های پارس و کرمان و استان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنداره ی دَرکوم، درکوم: در=درب - کوم=معده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛ با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُرُبَچ کردن[در جانوران]= کره آوردن، بچه آوردن، افزایش نسل

پیشنهاد
١

دستگاه هناس ساز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه هِناسش، دستگاه هناسیک [بهره گیری از پسوند ایک از پارسی میانه] هناس= نفس

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه هناسش، دستگاه هناسشی دستگاه هناسی یا هناسیک

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هناسِشی= تنفسی هِناسش= تنفس، هناس= نفس، هناسی، هناسیک= تنفسی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هناسش، هناسیدن، [هِناس=نفس]

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

زِندُزا، زند و زا، کُرُبَچ، کر و بچ

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُر و بَچ یا کُرُبَچ= کره و بچه، کروبچ، فرواژه یا اصطلاحی ویژه ی جانوران است به چم: زِندُزا، زند و زا، فرزندآوری، زادآوری کروبچ کردن= زندوزا کردن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روزگار بکام، روزگار خوش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شَمَد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همینک، همکنون

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همینک، همکنون

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

همینک، همکنون

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالاییک، ( بهره گیری از پسوند یک در پارسی میانه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالزیک= مالزیایی، مالزیکان= مالزیایی ها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اندونزیایی= اندونزیک، اندونزیایی ها= اندونزیکان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"ایدَری" ایدر= اینجا ایدری= اینجایی، دنیوی: مرا گفت کاینجا غریبست جانت بدو کن عنایت که تنت ایدریست. ناصرخسرو جان من تا ز تست آنجایی من کجا ایدری ت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

میانِگی، اعتدال بهاری و پاییزی= میانگی بهاری و پاییزی

پیشنهاد
١

واگشت زمستانی، [میانِگی بهاری، واگشت تابستانی، میانگی پاییزی، واگشت زمستانی]

پیشنهاد
٠

واگشت تابستانی، [میانگی بهاری، واگشت تابستانی، میانگی پاییزی، واگشت زمستانی]

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میانِگی پاییزی، [میانگی بهاری، واگشت تابستانی، میانگی پاییزی، واگشت زمستانی]

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میانِگی بهاری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میانِگی پاییزی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میانِگی بهاری؛ [میانگی بهاری، واگشت تابستانی، میانگی پاییزی، واگشت زمستانی]

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واگشت، انقلاب تابستانی و زمستانی= واگشت تابستانی و زمستانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گند، بیزارنده، زننده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیزارندگی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بیزاری، بیزارپروری= پرورش بیزاری بیزارانگیزی= برانگیختن بیزاری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گند، بیزارنده، زننده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

زن ستیزی زن گریزی زن هراسی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گند، بیزارنده، زننده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گزینه، باره، نمونه، فراز، بند، بخش، جستار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رخ نگاشت، رخنگاشت، رخ نگاره، رخنگاره