پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٣٥)

بازدید
٢,٧٤٩
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درود به کاربر سروَر نمی دونم آن نگاره ای که برای نمایه ی کاربری خودت گذاشته ای از خودته یا نه ولی اون رو که می بینم یک چهره ی تبارمند ایرانی مانند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود هنگامی که چیزی کمتر از ارزش درست و واقعیش وانمود شود دورریز خواهد شد، تباه خواهد شد، پساب و پسماند خواهد شد به ویژه در کشور ما با این سرپرستان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درود واژه "بخش" که به ریخت پخش نیز کاربرد دارد از واژه های پارسی میانه یا زبان پهلوی ست و به همین ریخت و چَم ( معنا ) در این زبان کاربرد داشته. بهر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوواژه ی " آموزبرگ" به جای [فلش کارت] آموزبرگ=برگه ی آموزش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" آموزبرگ" برگه ی آموزشی

پیشنهاد
٠

پویاندن، جنباندن، به پویش یا جنبش واداشتن یا درآوردن، در برخی باره ها: واداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهبردگر کسی است که سرپرستیِ ساختاربندی و پیاده سازی یک راهبرد را بر دوش دارد. راهبرد، کمابیش دربردارنده ی گزینش هدفها، شناساندن راهکارها برای دستی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلندپایه

پیشنهاد
٠

واداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوانشگاه، تالار خوانش از نوواژه ی "خوانشگاه" می توان به جای [سالن مطالعه] بهره گرفت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوانشگاه، تالار خوانش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوانشگاه، تالار خوانش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راهبردگر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی پنجره به گمان بسیار برگرفته از واژه ی [پنجدَری] است. پنجدری در ساختمان سازی آیینی و کهن ایرانی، نام بزرگترین و فرمندترین اتاق خانه بود که دار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درود بر جناب توحیدی برای ساختن بنواژنام ( اسم مصدر ) ، پسوندِ [ش] بر سر بنِ کنونی می چسبد مانند دانش، کنش، روش، گویش، بینش و. . . در گونه ای دیگر از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو رو بخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهیده، کاسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهیدن، کاستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهیدن، کاستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آمیزبنواژه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشته شدن، کشتگی؛ کشتگی: در کشتگیَم امید آن هست/کآری به بهانه بر سرم دست. نظامی [در کشته شدنم این امید هست که به این بهانه دستت را بر سرم آوری] به ...

پیشنهاد
٠

کشته شدن، در برخی جاها مردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنگیر نوواژه ی سخنگیر به جای واژه ی تازی [مخاطب]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخنگیر نوواژه ی "سخنگیر" بهتر از هر واژه ای، فریافت و درونمایه ای که در واژه ی مخاطب هست را نشان می دهد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِنِسک در واجآهنگ ( لهجه ) اسپهانی. همان کنس، و گناس در گویشهای ایرانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود در پاسخ به کاربر سامان واژه ی کِنِس ( به چم تنگ چشم ) ، کوتاه شده ی [کِنِسک] است و پیوندی با نام انجمن اسرائیلی ندارد، انجمن اسرائیلی [کِنِسِت] ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِناس=کِنِس=کِنِسک، ناخن خشک، نان کور، تنگ چشم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

درود بازنمود و روشنگری درباره ی پسوند "وَر": پسوندهای "ور" و "وار" و "واره" با واژه های "بر" و "بار" و بُنواژه ی "بردن[باردن]" همگی از یک ریشه و دارا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برونرفت ویژه، برونرفت ناچاریک، دررفت ویژه، دررفت ناچاریک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Safe شاید همریشه با "سفت" در پارسی باشد، واژه ی سفت به جز چم محکم، درونمایه هایی مانند درست و سالم، بی خطر، مطمئن و. . . را نیز می رساند که واژه ی s ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود تیرتخش به چم تیری ست که به سوی بالا پرتاب می شود و در جشنها و آتش بازی کاربرد داشته است. تیرتخش همینک در جایگاه یک فرواژه ( اصطلاح ) و برای رس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوش نان، نوشنان، نان عسلی، نان شیرین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوش نان، نوشنان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی یورت در ترکی به چم زمین، سرزمین، جایگاه و. . به گمان نزدیک به یقین برگرفته از واژه ی " اَرتَ" در زبانهای اوستایی و پهلوی ست که همینک در زبان ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود واژه ی اَرت یا آرت به چم زمین، همانگونه که کاربر گرامی فرتاش نیز یادآور شدند ریشه در زبان اوستایی و پهلوی دارد که همینک نیز در زبان کردی به ریخت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بایسته ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیرایه ، پیرایه ها، زر و زیور گیتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گمان انگیز، شکدار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صد درصد، بی بروبرگرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نرموک، خنزک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرموک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایمردی حقا که با عقوبت دوزخ برابر است/رفتن به پایمردی همسایه در بهشت. سعدی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داشته، داشته ها، توانایی، توانمندی، تولنمندی ها دارایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود بهتر است از واژه ی "نِبیگ" که برگرفته از بنواژه ی نبشتن و نوشتن است به جای واژه ی تازی کتاب بهره گیری شود و واژه ی "نسک" نیز به جای نسخه و جلد ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماتِکان کیمیایی

پیشنهاد
٠

دو ژنگ زغالین، ژنگ یا زنگ به جای اکسید و زغالین به جای کربن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زغالین، چیزی که پایه ی ساخت زغال است. دی اکسید کربن= دو ژنگ زغالین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ژَنگزا" ژنگ یا زنگ به چم ( معنی ) اکسید است. مدارید کردار او بس شگفت/که روشن دلش ژنگ آهن گرفت. فردوسی. و اکسیژن همان اکسیدزا ست، به جای اکسیژن ( ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ژَنگارش" ژنگ یا زنگ به چم اکسید است. مدارید کردار او بس شگفت/که روشن دلش ژنگ آهن گرفت. فردوسی. ژنگیدن= اکسید شدن ژنگارش= اکسیداسیون ژنگان یا ژنگ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنگارش، ژنگارش