پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٢١٤)

بازدید
٦,١٨٦
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوچند، جفت، دولا، دولایه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوچند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درود در بسیاری از باره ها به جای واژه ی دوباره و یا واژه ی تازی مجدد و نمونه های اینچنینی، می توان از پیشوند [باز] بهره گرفت: شروع مجدد= بازآغاز نوشت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازآراستنی، بازآرایی پذیر، بازگرداندنی، بازگشت پذیر، بازنشاندنی، بازنشان پذیر

پیشنهاد
٠

بازآرایی، بازآراستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازآرایی، بازآرایش = دوباره سامان یافتن، دوباره تنظیم شدن

پیشنهاد
٠

بازسپرد، بازسفارش، بازسپاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازآرایی

پیشنهاد
٠

بازگزارش، باز ویچار

پیشنهاد
٠

بازگرفت، بازپسگیری

پیشنهاد
٠

بازتباهی کردن، بازتباهی، بازگناهی، بازگنهکاری، بازتبهکاری

پیشنهاد
٠

بازانجام، دوباره کاری کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازسازی، بازفرآوری

پیشنهاد
٠

بازآموزی

پیشنهاد
٠

بازآرایی، بازسازمانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازخوانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بسیاری از باره ها به جای واژه ی دوباره و یا واژه ی تازی مجدد و نمونه های اینچنینی، می توان از پیشوند [باز] بهره گرفت: شروع مجدد= بازآغاز نوشتنِ د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بسیاری از باره ها به جای واژه ی دوباره و یا واژه ی تازی مجدد و نمونه های اینچنینی، می توان از پیشوند [باز] بهره گرفت: شروع مجدد= بازآغاز نوشتنِ د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیشوند دُش و دُژ به چم [بد، پلید، سخت] در واژه هایی همچو دشمن، دشوار، دژخیم، دژآگاه و. . . در پارسی برگرفته از دوش و دوژ در پارسی باستان و اوستایی، ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشوند dis برگرفته از dis در لاتین و به ریخت dys در واژه های دانشیک، برگرفته از dys در یونانی ( δυσ=dus در یونانی باستان ) است. [مانند واژه ی duskolo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشوند dis برگرفته از dis در لاتین و به ریخت dys در واژه های دانشیک، برگرفته از dys در یونانی ( dus در یونانی باستان ) است. [مانند واژه ی duskolos=دش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صد اندر صد این دشت جای من است بلند آسمانش هوای من است. فردوسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رُمبیدن، رمباندن، رمبش، فروریختن، فروریزی، فروریزش فروپاشیدن، فروپاشی، فروپاشش افت، افت کردن، دچار افت شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَبَهگشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سختی، به فراوانی، به شدت، بسیار فراوان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدجور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدجور، بدجوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدجوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوند ( علت ) های فراگیر در یک دست کشیدن و کج رفتن خودرو: - ناترازی چرخها - فرسایش ناهمسان لاستیکها - ناهمسانی فشار باد چرخها - نارسایی در سامان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می توان از واژه ی [ناهمسان] بجای نامنظم بهره برد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در خودرو: [یک دست کشیدن] یک فرواژه است به چم کجرویِ خودرو به چپ یا راست، هنگامی که فرمان رها می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روامند، گسترده، پرکاربرد، کاربردی، فراگیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامواژه ی [سَرادَ] در پارسی باستان، همان سرادک در پارسی میانه و سرا/سرای در پارسی نوین است که به ریخت سرادق درون تازی و سارای درون ترکی هم شده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاگی= بیضی، خاگیک= بیضوی، [خاگ= تخم، تخم مرغ]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برساخته، دستساز، کارخانه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاردان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاردان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ ساختگی، سنگ ساختنی، سنگ کارخانه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساخته ها، ساختِگان، دستسازها، سازمندان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازمند، ساختمند، دستساز، کارساخت، کارخانه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستساز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمند، ساختمند، ساخته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمند، ساختمند، ساخته پرداخته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همنَهِشتی، همنهادی، همگذاشتی ساختگی، ساختنی سازمند، ساختمند دستساز، کارخانه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهره گیر، کاربر، بکارگیرنده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می توان از واژه ی [گَردان یا گردانی] به جای تعویض بهره گرفت: تعویض روغنی= روغنگردانی تعویض کننده ی روغن= روغنگردان تعویض خون= خونگردانی ✅️ دستگا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونگردانی، خون گردانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغنگردانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موآلو، پشمالو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه ی جُند ( =لشکر ) ، تازیده یا معرب واژه ی گُند ( =لشکر ) در پهلوی است. گُند= هر چیز پیچیده، گرد شده، فراهم آمده همچو لشکر که فراهم آمده و جمع ش ...