پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٣٥)

بازدید
٢,٧٤٩
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژَنگیده، ژنگیده= زنگ زده، اکسید شده= اکسیده ژنگ یا زنگ به چم اکسید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژَنگان یا ژنگارنده به جای اکسیدان ژنگ یا زنگ به چم ( معنی ) اکسید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درود جناب رضایی اینگونه درست است: صد سال پیش نود درصد مردم، یکجانشین بودند که در بردارنده ی هشتاد درصد روستانشین ( کشاورز ) و ده درصد شهرنشین. در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگدان بلطف سخن تیزرو بود مرد/ولی دیگدانش عجب بود سرد سعدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خسرمادر در پارسی دری افغانستان.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نای و نایین ( Nayin ) = منفی نای پنج= ۵ - قطب نایین= قطب منفی بار نایین= بار منفی آر و آرین ( arin ) = مثبت آر پنج= ۵ قطب آرین، بار آرین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" نایَنده" ناینده به جای واژه های تازی [نافی و مُنافی] نافی به چمِ ( معنی ) نفی کننده، انکار کننده است، برای برابرسازی، می توان از پیشوند" نا" که د ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود به کاربر سیامک گرامی نیازی به جاده خاکی زدن نیست. کجای نوشته های من بوی دشمنی و عناد به ترکزبانان می دهد یا نشانی از گردن کلفتی دارد؟! نوشته ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود کاویدن، ریخت دیگری از بنواژه ی "کافتن" است و همچم با بنواژه ی شکافتن به چم چاک دادن، شکاف زدن. کافتن و کاویدن به چم جستجو و تهی کردن نیز است: س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی جاها "همه گیر" و گاهی "همه گیرانه": سران آمریکا جنگ تمام عیار میان حزب الله و اسرائیل را نزدیک می دانند. سران آمریکا جنگ همه گیر میان حزب ال ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرفت کردن، [تودگانه] پس شاشیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میمون پنجه دار، پنجه کَپی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوزگربه یا گربه وحشی نام پارسی سِروال است که در آفریقا می زیَد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی [واژگون] در سخنگان و ادب هزاره ی گذشته به ریختهای [باشگونه، باژگونه و واشگونه] نیز دیده می شود: ای کار تو ز کار زمانه نمونه تر/او باشگونه و تو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناوَردگان ناوردگان نوواژه ای پیشنهادی ست به جای تورنمنت واژه ی "ناورد" به جای مسابقه و رقابت: به گرز و سنان اسب تازی گرفت/به ناورد صد گونه بازی گرف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناوَردگان، ناورد= مسابقه، رقابت ناورد گرفتن= مسابقه دادن: چو لَعلم با شکر ناورد گیرد/تو مرد آر آنگهی نامرد گیرد. نظامی به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَچَک یا واچَک واژه ای در پارسی میانه به چم جمله است. واژه ی "واچَک" همریشه با واژه های واج، واژ، واز، آواز و. . است، بِواج= بگو، حرف بزن. واچک= گف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

"پندارگاه" سپاس از سرور نقدی از برای پیشنهادشان همانگونه که کاربر گرامی کمال هم گفته اند خواسته و منظور از فضا در فرواژه ی "فضای مجازی"، کیهان و آسم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناگایشی، سترون، سردسرشت، سردمزاج

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مینویی مینویی به جای معنایی و معنوی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدایش، بخش، دیوارک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"گزینه ای" به جای واژه ی بیگانه ی [تستی]، نیازی به افزودن چهار یا چند، پیش از واژه ی[گزینه ای] نیست، می توان از واژه ی گزینه ای به جای تستی بهره گرفت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"نوشتاری" آزمون نوشتاری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش پشت به منزلت ستوری داند که بر آن نشیند وچنانکه خواهد میراند و می گرداند و اگر رام و خوش پشت نباشد بتازیانه بیم می کند در وقت. ( تاریخ بیهقی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردشبَر، گردش بر. واژه های بیگانه رو بریزیم دور.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"ناوَرد" واژه ی ناورد به جای مسابقه و رقابت. به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ به ناورد صد گونه بازی گرفت. اسدی توسی. سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/نه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"ناوَرد" واژه ی ناورد به جای مسابقه و رقابت. به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ به ناورد صد گونه بازی گرفت. اسدی توسی. سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/نه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی "ناورد" به جای مسابقه و رقابت: به گرز و سنان اسب تازی گرفت/به ناورد صد گونه بازی گرفت. اسدی توسی. سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/نه در اسب و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناوَردگان، ناورد= مسابقه، رقابت ناورد گرفتن= مسابقه دادن: چو لَعلم با شکر ناورد گیرد/تو مرد آر آنگهی نامرد گیرد. نظامی به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردشبر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"گردِشبَر" گردشبر واژه ای ست پیشنهادی به جای [تور لیدر]. گردشبر= راهنمای گردشگران

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"ریززی" ریز زی: زنده ی بسیار کوچک. در پاسخ به کاربری که [دُشزی] را پیشنهاد کرده باید گفت این پیشنهاد، درخور برای و به جای باکتری ( آن هم از گونه ی ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظامی در آغاز اسکندرنامه خود را اینگونه "پیر پاسیگوی" شناسانده: بر آنگونه کز چند بیدار مغز/شنیدم درین شیوه گفتار نغز بسی نیز تاریخها داشتم/یکی حرف ن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود برای اینکه تبار یک واژه یا وند آشکار گردد به ویژه درباره ی واژگانی که در دو یا چند زبان همباز و مشترک اَند به جز ریشه یابی آن واژگان و وندها، پی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژک: پسوند بسیارکوچکساز، ژه: پسوند کوچکساز مانند مژه ( مو ژه ) ، نایژه، دریاژه ( دریاچه ) ژک مانند مژک ( موی بسیار کوچک ) ، نایژک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dispatch= فرستادن، فرستش، فرستمان Dispatched= فرسته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پادبست، پادپالایه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پالایش

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسیل، فرستش، فرستمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرسته، بسته ی پستی= فرسته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"بومبُرد" بوم راهبرد، زمین راهبرد؛ بومبرد= ژئواستراتژی، بومبردی= ژئواستراتژیک

پیشنهاد
٠

"بومبُردی" بوم راهبردی، زمین راهبردی، راهبرد زمینی، راهبرد بومشناسانه؛ بومبرد= ژئواستراتژی بومبردی= ژئواستراتژیک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

"تازیده" تازیده= تازی شده، معرب

پیشنهاد
١

موج پز، موجپز، تندپز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

موج پز، موجپز، تندپز دستگاه آشپزخانه ای برای تند گرم کردن خوراک۵

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موج پز، موجپز، تندپز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَفسُرِش، فِسُرِش، فسردگی، شَجاییدگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پسرفت، پسروی، پسرفتن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَراگو به جای دوبلور، تراگفت به جای دوبلاژ.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"تَراگفت" می توان از این نوواژه به جای واژه ی دوبلاژ بهره گرفت. تراگفت= دوبلاژ تراگو= دوبلور