پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٨١١)
خَب، خف
کارگشا
کارگشا
ریزپرنده با زیرگروه های چارپر، ششپر، هشتپر
ناآرامیها این واژه را می توان در بسیاری از فتادها به جای اعتراضات به کار برد.
خودفروخته
سختترین کیفر
شاید گویا انگار
شهر بوزآباد در نیمروز خاوری کاشان و یکی از بخش های شهر آران و بیدگل است که باشندگان آن به زبان پهلوی گویش راژی سخنور هستند. در بخشبندی های کشوری، ای ...
نام ابوزیدآباد یک نام من درآوردی حکومت عربگرا و تازی زده است، نام دیرینه و درست این شهر کهن در زبان راژی یا راجی، بوزآباد یا به گفته باشندگان آنجا بی ...
درود برخی دوستان ریشه ی واژه مویز را در آمیزواژه ی "مو آویز" ( =انگور آویخته ) دانسته اند. دیدمان دیگری که می توان در نگاه داشت آمیختگی واژه ی مو هم ...
سرور مرزبان اگر مژه از موز به چم پوشش برگیری شده بود پیش از همه و درخورتر از همه باید به موی سر مژه گفته می شد که پوشاننده ی سر است و حتا به ریش گفته ...
در کنونه ( حالت ) سخنگیر ( دوم کس ) بودن: بزرگوار، گرامی
این بنده خدا هم با این همه فشار چجوری داره زندگی می کنه آیا؟! یه آرامبخش کلونازپام با یه لیوان آب سرد بکش بالا تا با این همه فشار چشمات نزده بیرون! ت ...
[واژه ی باردار در پارسی یک واژه ی نوساز است] انگار مثلن واژه باردار تو همین صد سال گذشته ساخته شده! واقعا حیفه که این درافشانیها آراسته به چند بیت سر ...
نامواژه ی کشمش از دو بخش کش و مش فراهم آمده؛ "کش" کوتاه شده کِشک یا کَشک بوده و واژه ی کشک همان خشک است، درواقع کشک که برای نامیدن دوغ خشک شده کاربرد ...
دایزه=خاله دا - دای - دایه - دایک= مادر ایزه= پسوند کوچکساز است مانند دوشیزه، کنیز، مویز. دایزه= مادر کوچک، که برای خواهرِ مادر که همچون مادر دوم ی ...
دا - دای - دایه - دایک= مادر ایزه= پسوند کوچکساز مانند دوشیزه، کنیز، مویز دایزه= مادر کوچک، که برای خواهرِ مادر که همچون مادر دوم می ماند بکار رفته ...
- خوارداشتی، خوارداشت= کوچک کردن، پست نمودن - خوارگونه
چندتا، تعدادی، مقداری ( کاربرد سبُک آلود ) از ایشان به رزم اندرون نیست باک چه مردان بردع چه یک مشت خاک. فردوسی ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه خو ...
سَبُک آلود
- چندتا، چنتا - یک مشت، یه مشت
وندها و ابزارهای بَستساز ( قیدساز ) برای قید شیوه یا حالت: - پسوند ان مانند گریان، خندان، لرزان، و. . . او گریان ( به حالت گریه ) آمدو خندان ( به ...
وندها و ابزارهای بَستساز ( قیدساز ) : - پسوند ان مانند گریان، خندان، لرزان، و. . . او گریان ( به حالت گریه ) آمدو خندان ( به حالت خنده ) رفت. - ...
سخنگو واژه ی سخنگو را می توان به جای روابط عمومی به کار برد هنگامی که می خواهیم بگوییم فلان کارمند، روابط عمومی سازمان یا شرکت ( بنگاه ) است. او س ...
- مرده، بافتمرده این بافت مرده ( نکروز شده ) این اندام، بافتمرده شده. - بافتمردگی، بافتمیری، بافمیری، بافتمیرِش، مرگ بافتی بدبختانه بافتمردگی ...
بافتمیری، بافمیری بافتمیرش، بافتمردگی، مرگ بافتی
زیبخشان گروه ب
زیبخشان گروه ب
زیبخش، زی بخش واژه ی ویتامین از دو بخش ویتا ( Vita ) و آمین فراهم آمده است. ویتا واژه ای لاتینی به چم زندگی ست و آمین ( NH۲ ) ، آمیزه ای نیتروژن دار ...
گروه ب، ویتامین های گروه ب
پسوند جایی، پسوند جایگاه
چگالش=فشردگی ژالش=ژاله ای شدن ( میعان ) برای پیشگیری از گنگی واژه، چگالش را برای ترادیس ( تبدیل ) شدن گاز به جامد بکار بریم و ژالش را برای ترادیس شد ...
چگالش=فشردگی ژالش=ژاله ای شدن ( میعان ) برای پیشگیری از گنگی واژه، چگالش را برای ترادیس ( تبدیل ) شدن گاز به جامد بکار بریم و ژالش را برای ترادیس شد ...
ترادیساندن= تبدیل کردن ترادیسیدن= تبدیل شدن
ترادیسیدن به جای تبدیل شدن ( ترادیسش ) ترادیساندن به جای تبدیل کردن ( ترادیسانش ) در سرمای زیر صفر، آب به یخ می ترادیسد. سرما، آب را به یخ ترادیسا ...
لِرد گرفتن
لِرد کردن، ته نشستن، ته نشین شدن
لِرد کردن= ته نشستن، ته نشین شدن، رسوب کردن
لِرد گرفتن= رسوب گرفتن
لِرد به چم ته نشست، رسوب، دُرد لرد گرفتن= رسوب گرفتن لرد کردن= ته نشستن، ته نشین شدن
لِرد آبرفتی
لِردان، دُردان
در شیمی: ته نشستن، تهنشینی، تهنشینش ( رسوب کردن ) ته نشاندن، تهنشانی، تهنشانش ( رسوب دادن، باعث ته نشین شدن )
گذشته رسا ( نقلی ) : کاری که در گذشته انجام شده ولی اثرش هنوز هست. نمونه: او به سفر رفته است ( هنوز هم در سفر است ) . من ناهار خورده ام ( هنوز سیر ...
کارواژه ( فعل ) گذشته ی دور: کاری که پیش از یک زمان دیگر در گذشته روی داده است. رفته بودم خوانده بودی گرفته بود
گذشته دورتر، گذشته دورِ رسا ( بعید نقلی ) ؛ کارواژه یا فعل گذشته ی دورتر که آمیخته ای از گذشته ی دور ( بعید ) و گذشته ی رسا ( نقلی ) است. 🟢 این کار ...
گذشته دورتر، گذشته دورِ رسا ( بعید نقلی ) ؛ کارواژه یا فعل گذشته ی دورتر که آمیخته ای از گذشته ی دور و گذشته ی رسا ( نقلی ) است. 🟢 این کارواژه ی گذ ...
بیماریزانه ( بیماریزا - انه ) ، بیماریزایانه، بیماریزاوار، بیماریزاسان این ترکیزه ( باکتری ) ، بیماریزا نیست ولی بیماریزانه رفتار می کند.
از واژه ی لیان به چم تابان، می توان دانشواژه ی " گرمالیان" را ساخت به جای [ترمولومینسانس]؛ گرمالیان: روشی که در آن با گرما دادن به برخی کانیها و رسید ...