پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٣٦)
چادرزنی،
باز درود
همسو، همراستا=موازی ( زاب یا صفت ) همسویی، همراستایی=موازات ( نام ) ، #همسوییک
می توان از واژه ی [مِژوک] به جای لنز و عدسی بهره گرفت. این واژه برگرفته از مژو به چم عدسی است.
مژوک
گواهی، سرپرست رده پایین یک نوشته را گواهی ( تایید، پاراف ) می کند سپس سرپرست رده بالاتر آن را امضا می کند.
گواهی کردن، سرپرست رده پایین یک نوشته را گواهی ( تایید، پاراف ) می کند سپس سرپرست رده بالاتر آن را امضا می کند.
آیین نامه، آرمان نامه، نگرش نامه
خوراکنامه
"همرایان" رایانه همراه، همراه رایانه، همرایانه، 🟢همرایان
درود واژه ی شروع مگر پارسی است؟ واژه ی [ری استارت] اگر نام باشد برابرواژه ی "بازآغاز" بهترین است و اگر کارواژه ( فعل ) باشد می توان بازآغازیدن را در ...
"بازآغاز" نوواژه ای ست به جای [ری استارت]
نامواژه ی دیزج، تازیده ( تازی شده ) دژگ یا دژک است به چم دژ کوچک. نمونه های دیگر آن در ایران، دیزین و دیزیچه است. شهر کوچک دیزیچه در اسپهان، کرانمن ...
درود واژه ی زنده، زابِ کُناکی ( صفت فاعلی ) از بُنواژه ی زیستن است، بن کنونیِ این بنواژه [زی] و بن گذشته ی آن [زیست] است. مانند [دان و دانست] که بن ...
واکنش، گاهی می توان به جای [اعتراض کردن]، از [واکنش نشان دادن] بهره گرفت.
سنگین، سخت، گزنده، تندوتیز، . . . اعتراض شدیداللحن= پرخاش سنگین، واکنش سخت، واکنش سنگین، پرخاش تندوتیز، واکنش گزنده و. . .
برابرواژه ی ضد در پارسی پیشوند پاد است لیک در بسیاری از نمونه ها که واژه ی ضد به کار رفته بستگی به نمونه، می توان از یکی از پسوندهای [زُدا، کُش، شکن، ...
بخارزُدا
باکتری کُش
- ناقهرمان، - قهرمان ستیز
کف زُدا، کفزدا
زره شکن واژه ای ست که می توان به جای واژه های ضدزره و یا ضدتانک به کار گرفت.
زره شکن، تانک شکن
زره شکن، تانک شکن
زره شکن
شار، شارِش، شارگر؛ شار به چم جریان مانند شرشر آب، شُره کردن و. . پس می توان از واژه ی شار به چم جریان الکتریکی به جای شارژ بهره گیری کرد. شار کردن ...
شار، شارِش؛ شار به چم جریان مانند شرشر آب، شُره کردن و. . پس می توان از واژه ی شار به چم جریان الکتریکی به جای شارژ بهره گیری کرد. شار کردن، شارید ...
پاد زنگنده، پادزنگ، پادژنگ، زنگ زدن برابر با اکسید شدن.
پاد زنگنده، پادزنگ، پادژنگ، [ زنگ زدن یا زنگیدن ( ژنگیدن ) برابر است با اکسید شدن]
دل گنده
سُهَندشناس
سُهَندزا
سُهَندزا
سُهَندزُدا ( حساسیت زدا ) ، آماس زدا
واکنش برانگیز
- سُهَندزا - واکنش برانگیز
سُهَندزا ( حساسیت زا )
رانش زدا
آگاهییابی خبریابی، خبرگیری. سازمانی برای آگاهی از نیروهای دشمن و یا خبرچینان، جنگ افزارها، برنامه ها و عملیات های در دست کار؛ و سپس فریب دهی و یا ا ...
پادافسردگی، پَدَفسردگی، افسردگی زدا
دردزدایی
پدآتش، آتشکُش
اندرونی
کوبِشگیر، کوبه گیر، ضربه گیر
پادزنگ، زنگزدا
یخزُدا، یخ زدا
دَردکُش= به جای مُسَکِن، تسکین بخش، دردزُدا
دردزُدا، دردکش، آرامبخش
چرک کُش، چرکزدا
چرک کُش، چرکزُدا آنتی بیوتیک، پادزی، پادزیست.