پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٨١٧)
بِهتَنی، درستی= سلامتی بهتن= سالم
بِهتَن، درست، تندرست= سالم، سلامت بهتنی، بهبودی، تندرستی= سلامتی
برخی کژاندیش و کوته بین گمان می کنند اگر هر روز بیایند و به دیدگاه های درست و دانشورزانه نپسند ( منفی ) دهند می توانند راستی و حقیقت را بپوشانند یا گ ...
کژندیش، کج اندیش
برقساز، برقزا
دهانبان، دهنبان
بَرقبان
برقبان
درود ریشه ی بنواژه ی قاپیدن درپایه "کَپ" است که امروزه به ریخت کف در بنواژه های [کف رفتن، کف زدن=ربودن، قاپیدن] هم دیده می شود. از ریشه ی کپ، بنواژ ...
"کشتمان" می توان از واژه ی کهن کشتمان برای جایی که هم کشتزار و هم پرورشگاه چارپایان است بهره گرفت.
همسنجی واژه های بازار و باجه ( بازچه ) : واژه ی بازار که در پهلوی واچار و وازار بوده در پارسی کنونی به ریخت بازار درآمده است. این واژه جدای از ریشه ...
پرتابگر
بَشن ( bashn ) = تن، قد و قامت
برآمدن= طلوع کردن، برآمد و برآیش=طلوع
جناب یوسفی می توانی بگویی در کدام نسخه ی کهن و دستنویس واژه ی پهلوی را به ریخت پایگاوی نوشته است؟ شاید بگویی برو از خود جهانگیر تاوادیا بپرس! خب باشد ...
دلی، دلبخواهی
اندیشه رها، آزاد، آرام
درود بر کاربر ذریه برای این خواسته می توانید از واژه های [نشیب یا نشیبگاه] بهره ببرید.
خورآمد برآمد خورشید یا طلوع خورشید
خورشُد رفتن خورشید، فروشُد خورشید خورشد= غروب خورشید
برآمد= طلوع خورآمد= آمدن خورشید، طلوع خورشید، sunrise فروشُد= غروب خورشُد= رفتن خورشید، غروب خورشید، sunset
فروشُد= غروب خورشُد= رفتن خورشید، غروب خورشید، sunset برآمد= طلوع خورآمد= آمدن خورشید، طلوع خورشید، sunrise
خورشُد فروشُد خورشید
خورآمد، برآمدِ خورشید
"برآمد" برآمدن= بالا آمدن، برآمد= طلوع فروشد= غروب چو فردا برآید خور از خاوران برآئیم یکسر به مازندران. فردوسی. بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سو ...
"فروشُد" فروشدن، پایین رفتن واژه ی فروشد به جای غروب و برآمد به جای طلوع. بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سود که در وقت فروشد چو برآمد. مسعودسعد. ...
از، از سرِ در برخی جاها " از" و "از سرِ" بجای به خاطرِ و به علتِ گریه او " از" خوشحالی ست. این سخن او "از سر" شکم سیری بود!
در پیِ بهرِ
در پیِ بهرِ
دگرش پذیر
دگرش پذیر
درود پشیمان=پیشِمان این واژه در خاستگاهها و پسگشتهای کهنِ پارسی دری و پهلوی به ریخت پشیمان نوشته شده نه پیشمان. هرچند می توان گفت [پشی] ریخت دیگری ...
گیتی پرستی
سرآمد، بلندپایه، پیشرفته
مبدل شدن= دگر شدن، دگر گشتن، دگردیس شدن مبدل کردن= دگر کردن، دگرش دادن، دگردیس کردن
دگر کردن، دگرش دادن
دگر گشتن
پادکار، چاره جویی
پادکار، چاره جویی، واکنش
دوستمان مهر ورزیده فرمودند که فارسی کنونی پیوندی با پهلوی ندارد تنها شمارگان یکسان است بازمانده اش از کجا آمده خدا می داند لابد از ترکی آمده! بنده خد ...
درود [ازم استدی] ترکی است؟!!! ازم ترکی است یا استدی؟ از ( افزونواژ یا حرف اضافه ) که ریشه در پارسی میانه یا همان پهلوی دارد، فرنام یا ضمیر چسبان _َ م ...
اشاره به= نمایاندنِ، نشان دادنِ
آب بی یون، آب یون زدوده، آب وایونیده فرآیند ساخت این آب با آب چکیده ( مقطر ) یکسان نیست، آب چکیده به روش چکانش ( تقطیر ) بدست می آید ولی آب یون زدو ...
بی یون، یون زدوده، وایونیده، آب دیونیزه= آب یون زدوده، آب وایونیده
یونیده
وایونش، یونزدایش
یون زدوده
آب بی یون، آب یون زدوده فرآیند ساخت این آب با آب چکیده ( مقطر ) یکسان نیست، آب چکیده به روش چکانش ( تقطیر ) بدست می آید ولی آب یون زدوده به روش برق ...
تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...
تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...