پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٣٥)

بازدید
٢,٧٤٩
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاش بند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه ی استبعاد آنجایی که به چم بعید دانستن است می توان به جایش از برابرهای پارسی "گمان نداشتن" و یا "باور نداشتن" بهره گرفت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور نکردن، باور نداشتن، گمان نداشتن، دور از ذهن دانستن،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوزشمندانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بُردار" بُردار به جای واژه ی تازی ناقل. بن گذشته از ستاک یا مصدر [بردن] پسوند نام ستاک ساز [ار] بردار به چم برنده چیزی از جایی به جایی، بیشتر به ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"پدیدارنده" در برخی گزاره ها واژه ی پدیدارنده را می توان به جای فاکتور/عامل به کار گرفت. در گرمایش زمین چندین فاکتور/عامل موثر بوده است. در گرمایش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آفریننده، سازنده، پدیدار کننده، پدید آورنده، پدیدارنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

"خوردار" بن گذشته[خورد] پسوند نام ستاک ( اسم مصدر ) ساز [ار] مانند گفتار، کردار. در برخی جاها که واژه مصرف برای چیزهای خوردنی به کار می رود می توان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کتابی که هنوز ویراستاری و شیرازه بندی ( صحافی ) نشده می توان گفت " نوشتمان"

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

"پندارین" پندارین به جای مجازی، در برابر با راستین ( حقیقی ) فضای مجازی= پندارپهنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چمبار، چم بار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیاهو، برگرفته از واژه ی [های و هوی]

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان [های و هوی] بوده که با گرفتن یک میانوند ( ا ) ، به "هیاهو" دگردیس شده. به چم شلوغی و ازدحام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنجانده ها، گنجاندگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی " گنجانده" به جای محتوی. گنجاندِگان یا گنجانده ها به جای محتویات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدیداری و دیرینگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدیداری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدید آوری، احداث کردن= پدید آوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دورفرمان به جای کنترل از راه دور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

"دورفرمان" به جای ریموت کنترل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُربَنگل یا انگل گربه ای، توکسوپلاسموز انگلی ست که از گربه در جایگاه میزبان بهره گیری کرده و به دیگر پستانداران نیز گسترش می یابد.

پیشنهاد
٠

انگل گربه ای، گُربَنگل ( گربه انگل )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوچک سری ( میکروسفالی ) یک نابسامانی در رویش عصبی است که در آن سر ( مغز ) بیمار کوچک است. آشکارسازی آن با اندازه گیری دور سر رویان با آوانگاری ( سونو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مِه رگ یا مهرگ به جای آئورت با سپاس از سرور ایرزاد برای پیشنهادهایشان نوواژه ی [مهرگ]، برابر خوبی به جای آئورت است ولی آوایش ( تلفظ ) آن مِهرگ باید ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی فرنود را می توان اینگونه واشکافت: پیشوند فر: به پیش و جلو بودنِ بنِ پس از خود را آشکار می کند. نود: به چم نهاد که در واژه هایی مانند بهنود، خ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نگرش به شناسش ( تعریفی ) که برهان خلف دارد می توان برابرواژه های زیر را به جای آن به کار گرفت: فرنود پس آیند، فرنود پس استوار این فرنود برای استو ...

پیشنهاد
٠

بزرگترین هم بخشیاب ( ب ه ب:بهب )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"هم بخشیاب" به جای مقسوم علیه مشترک این واژه های دراز و بیهوده تازی را باید از زبان ارجمند پارسی دور ریخت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخشیاب به جای مقسوم علیه هم بخشیاب به جای مقسوم علیه مشترک پارسی بگوییم پارسی بنویسیم

پیشنهاد
١

هم بخشیاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اُسپُران به جای مکمل واژه ی پهلوی اُسپور به چم کامل و کارواژه ی اسپوردن به چم کامل کردن بوده است. بن این کارواژه به ریخت امروزی اُسپُر خواهد بود که ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اُسپُران به جای مکمل واژه ی پهلوی اُسپور به چم کامل و کارواژه ی اسپوردن به چم کامل کردن بوده است. بن این کارواژه به ریخت امروزی اُسپُر خواهد بود که ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوواژه ی پیشنهادی "اَکَران" به جای [سرمد] سرمد به چم ( معنی ) بی آغاز و بی پایان، خداوندی که آغاز و انجام ندارد. اَ: پیشوند ناینده یا نفی کننده کران ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" اَکَران" اَ: پیشوند نایسته یا نفی کننده کران: مرز، حد اَکران: بیمرز، بی نهایت سرمد به چم بی آغاز و بی پایان، بی سروته به جای این واژه، نوواژه ی ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه ی "سَهیگ" در پهلوی به چم شایسته، سزاوار، شایان ( worthy ) به کار می رفته که شاید به ریخت [صحیح] درون زبان تازی شده و با درونشد به بابهای گوناگون ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ریاضی " مُک" به جای صحیح واژه ی [مُک] به چم کامل، بی کم وبیش، درست و دقیق است که در کاربردهای روزانه و عامیانه کاربرد دارد: این کیسه برنج، مک ده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"شمارگان مُک" واژه ی [مُک] به چم کامل، بی کم وبیش، درست و دقیق است که در کاربردهای روزانه و عامیانه کاربرد دارد: این کیسه برنج، مک ده کیلو است. چَمَ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

" اُسپور" واژه ای پهلوی ست به چم کامل و با کارواژه ( فعل ) اسپوردن=کامل کردن. ریشه یابی واژه ی اُسپور می پندارم که این گونه باشد: اُس یا اُست که در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" اُسپور" واژه ای پهلوی ست به چم کامل و با کارواژه ( فعل ) اسپوردن=کامل کردن. ریشه یابی واژه ی اُسپور می پندارم که این گونه باشد: اُس یا اُست که در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارزیاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

" ارزیابی" انتقاد یا نقد کردن اگر برای بررسیِ خوب و بد یک جستار ( موضوع ) بی هیچ بدخواهی باشد ( انتقاد سالم ) ، در اینجا برابرواژه ی ارزیابی پیشنهاد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیین بدرودگویی، آیین بدرودمان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدرودمان، درودمان، بدرودگویی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدرودمان، درودمان، بدرود گویی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گُسَستار، گُسَلِش، گسست و گسل، بن های گذشته و کنونی کارواژه گسستن ( =جدا شدن، جدایی ) است، می توان از آنها نام ستاک ( اسم مصدر ) ساخت به چم فاصله ( ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرگشتن به چم تکامل یافتن. فرگشت= تکامل فرگشته= تکامل یافته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشتیبانی کردن، هوای ( کسی را ) داشتن، پشت ( کسی ) بودن، اداره کردن. نمونه: تو برو جلو، من دارمت. او با داشتن دستمزد کم، تونسته به خوبی خانواده اش ر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدِگی، شوِش از ستاک شدن، و دگرش پذیری به جای انفعال منفعل= شده، دگرش پذیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بایمان به جای قانون بایمان: بای=بن کنونی از بایستن، مان=پسوند نامساز. بایمان نامواژه ای ست که بایدها را بازنمایی می کند همان کاری که واژه ی قانون می ...