پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٨١١)
پرورشگاه
گذرگاه
فروگاه، فروشدگاه، ایوارگاه
آشغالگاه
آرامگاه
تخمخانه
خورشگاه
جدایشگاه
واگرایی
آوردگاه
واژه ی دیدارگاه را می توان به جای [محل ملاقات] بکار گرفت.
دیدارگاه
آرامشگاه، خوابگاه
پرستشگاه
ماندگاه، پایگاه، ستاد
گردگاه، باشگاه
گردهمایی ها
خودروگاه
ماندنگاه، ماندگاه، زندگیگاه، زیستنگاه
ماندنگاه چون واژه ی اقامت بیشتر برای یک نشیمن گذرا ( ماندن ) در جایی بکار می رود پس زیستگاه و یا زیستنگاه چندان به جای اقامتگاه درخور نیست لیک واژه ...
خودروگاه
کارسرا، کارکده
کارسرا از این واژه می توان به جای [محل کار] بهره گرفت.
شاید و توانستن به جای امکان داشتن و ممکن بودن شاید=امکان دارد=ممکن بودن [در جمله ی خبری]: امکان داره دوستم هم بیاد= شاید دوستم هم بیاد . توانستن=امک ...
نشدنی است، کار نشدی است
میانپار، میان پار، واژه ا ی گزیده شده به جای سانترومر میانپار: بخشی از فام تن که رشته های دوک هنگام تقسیم یاخته ای به آن می چسبند.
امکان دارد= شاید ممکن است= شاید ممکنه ( یا امکان داره ) منم بیام. شاید منم بیام.
میانپار، میان پار
وامواژه، وام واژه
"فروواژه" فروواژه به جای اصطلاح عامیانه واژه ای که تنها در زبان مردم کاربردی است نه در نوشتار و ادب، واژه ی تراز پایین.
فروواژه، واژه ای پیشنهادی ست که می تواند به جای [اصطلاح عامیانه] به کار گرفته شود.
واژآمیخت
زامه
زامه زایی
هله پوک= هلِ پوک، دانه ی هل تهی و پوک که نمادی از یک چیز بی ارزش یا کم ارزش است. زبانزدِ [دوست مرا یاد کن به یه هله پوک] به چمِ: ای دوست، هتا یک چی ...
[دوست مرا یاد کن به یه هله پوک] هله پوک= هلِ پوک، چیز کم ارزش این زبانزد را به کسی گویند که به ویژه پس از بازگشت از سفر، دوست یا خوشاوند خودش را فرا ...
گیازامه ای
"گیازامه" = آنتروزویید زامه ( کامه ی نر ) در گیاهان پست مانند جلبک ها و سرخسها.
واژه ی لمس به چم بی حس و سست و فلج، همان واژه ی لَس است که در برخی گویش ها به ریخت لَسم واگویی شده و با واژه های لش، لاش و لاشه که اندریافت بی حسی و ...
واژه ی لَس به چم بی حس، همان است که در زبان مردمی [لمس] گفته می شود. لس با واژه های لش، لاش و لاشه که اندریافت بی حسی و ناپویایی در آنهاست همریشه اس ...
پگاه بِکام
چِشته= طعمه خوراک اندکی که در دام نهند.
نیمروز خوش، نیمروز بکام
بیانه= اگزون، میانه= اینترون
پگاه بِکام به جای صبح بخیر
پگاه بکام، روز خوش
رِناتَن
چندلادی
دیسَک
واژه ی "میانه" به جای [اینترون]