پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٤٩٤)
درود در عربی از ریشه سه واجی ( د م ر ) واژگانی مانند دمار، تدمیر و . . ساخته شده ولی این نشان دهنده عربی بودن این ریشه نیست مانند بسیاری از ریشه های ...
درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...
درود "ساز" واژه ای پارسی ست که ریشه آن در زبان پهلوی به ریخت "ساچ"، بُن کنونی از کارواژه ساختن بوده است. این بن در آغازِ راهِ پارسی نو به ریخت "ساز" ...
درود دلیل آوردن از زبان نیاترکی یا نیامغولی که کاربر بالا آن را دستاویز نموده چندان دانشورانه نیست. این دو زبان آنچنان کهن نیستند که با دیدن واژه ای ...
درود در نوشته ی پیشین به روشنی گفتم که واژه ی ساز در آغازِ پارسی نو به هر چیز ساخته ی دست بشر گفته می شد یعنی یک نام همگانی برای هر ابزاری، مانند این ...
مگر قرار است برای ریشه یابی واژه ها سازمان ثبت اسناد و ریشه های تاریخی وجود داشته باشد؟ ریشه یابی واژه ها بر پایه ی همانندی بُن ها و چم ( معنی ) آنها ...
آروم باش پسر جوگیر نباش و عصب نچسبون! روش قورمه کردن گوشت برای نگه داری درازمدت تنهابرای آذربایگان یا کردستان و. . . نبوده، شاید همه جای ایران کاربرد ...
" لق خواندن" پیشنهادیست به جای واژه ی [فالش خواندن] در آواز و نوازندگی.
درود در زبان تازی واج /گ/ نیست، واج/ق/ نیز در تازی مانند پارسی و ترکی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن ...
درود واژگان دخت و دوختر در پهلوی به چم دختر ( فرزند مادینه برابر با daughter ) و واژه کَنیچَک در زبان پهلوی به چم دختر ( ژاد یا جنس دختر برابر با gi ...
خوب گفتی درواقع همون قرقیزها و قزاق ها و اویغورها ترک اند، مردم آذربایگان که از نظر چهره ای ایرانی اند، آذری هایی هستند که در این سه چهار سده ی گذشته ...
درون شدن به دروازه شهر درون شده ، به خانه بازشدند. ( تاریخ بیهقی ) . دیو و فرشته به خاک و آب درون شد دیو مغیلان شد و فریشته زیتون. ناصرخسرو
درود به همانگونه که در بالا هم گفتم، بودن یک واژه در گویشهای یک زبان، دلیل خدشه ناپذیر و دست اولی نیست به ویژه در ترکی که گویشورانش، قبیله هایی کوچرو ...
"درگرفتن" سخن با او به مویی درنگیرد / وفا از هیچ رویی درنگیرد. خاقانی. کدام چاره سگالم که در تو درگیرد / کجا روم که دل من دل از تو برگیرد. سعدی.
درود [ یه جوری میگه proto - turkic هرکی ندونه خودشو آماده می کنه با یه زبان چند هزار ساله ای، پیشاتاریخی، یا فسیلی چیزی روبرو بشه ، نه عزیزجان این خب ...
فروشکاندن، واپاشاندن، فروشکافی کردن، واپاشی کردن
از رویِ، بر پایه ی= به حسابِ گفته های من را به حساب دشمنی نگذار. گفته های من را از روی دشمنی ندان.
در کتابی که صد سال بیشتر نیست پیدا شده! و نهصد سال گم بوده دنبال نمونه و گواه گشتن کاری بس پرخطا و لغزش است، یابندگان یا شاید بهتر باشد بگوییم جور ...
بُنمایه های دانشیک از نگاه دوستان: یکی دیوان لغات الترک است که در اصالت آن شک و گمان فراوان است، دیگری داستان های خرافی تورات و سپس نوشته های ابن خلد ...
از سویی، از سوی دیگر
درود کوشن در زبان مردم آذربایگان به چم زمینهای کشت و کار و کشاورزی و باغی روستاییان است. به نظر می رسد این واژه از [کاشتن] به دست آمده که در زبان بو ...
لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.
درود جناب اشکبوس عزیز جان همه این واژه هایی که گفتی ( خُرد، خِرَد، کوتاه، کوچک ) ریشه در زبان چند هزار ساله ی پهلوی دارند. ولی این واژه ها در ترکی چ ...
درود این که شما دنیا را جایی پر از کاستی و ستم و بدی و سیاهی و. . . می پندارید از روی نگاه نادرست شما به دنیاست، آری این دنیا آمیخته با کمبودها و نار ...
خواستگاه که در جایگاه برابر پارسی برای مقصد آورده شده نادرست است، خواستگاه به چم مبدا است. به جای مقصد، پیشنهادهای دوستان مانند رسشگاه و یا هدفگاه ...
از کار افتاده، خراب شدن= از کار افتادن. خراب کردن= از کار انداختن
خرناس می تواند با واژه هِناس، هناسه یا هه ناس که در گویشهای ایرانی به چم نفس است همریشه باشد. شاید خُرهناس بوده ( خرخر نفس کشیدن ) که کم کم خرناس شد ...
وردیدن یا ورتیتن در پهلوی همان گردیدن است در پارسی نو. دگرش واج /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پارسی نو بسیار دیده می شود. از این کارواژه ی کهن می تو ...
درود کارواژه کَپیدن در پارسی کنونی به چمِ عامیانه ی خوابیدن ( به رو افتادن ) است ولی در گذشته چمِ ربودن و گرفتن را داشت: در خون جگر بسی تپیدم / تا بو ...
واژه " گُر" به چم آتش که کارواژه [گر گرفتن] را می سازد، همریشه است با واژگان" آگر" در کردی ( =آتش ) ، اخگر در پارسی ( =پاره آتش، جرقه ) ، آگ و آگنی د ...
مگه تاکنون سخن راست و درستی هم برای گفتن داشتی که میگی دیگه حرفی نیست؟! یه مشت دروغهای پانترکها رو بازگویی می کنی اینا که حرف نشد. من ریشه واژه های ...
پیوست شده به، پیوند شده به، پیوسته به
سراینده یا شاعر رزمی پهلوانی ( حماسی ) سده ی هشتم هجری که "برزونامه" از اوست. برزونامه کتابی رزمی ست درباره ی جنگهای برزو فرزند سهراب که به پیروی از ...
نیک نگریستن
نیک بنگر
به انجام رسیدن، انجام پذیرفتن= تحقق یافتن
[رَوابینی]، نوواژه روابینی را می توان به جای محرمیت به کار گرفت. روابین = محرم، روابینی یعنی حالتی میان دو نفر که کنش دیدن میان آن دو آزادانه تر ب ...
دو درجا
انجام پذیرفتن، به انجام رسیدن= مُحَقَق شدن
نراَندامه
استان مرکزی نه در مرکز ایران است و نه مرکز و پایتخت است، فقط از روی اینکه زمانی بخشی از استان مرکز یعنی تهران بود، این نام مرکزی روی آن مانده. چند س ...
روش مندانه، روشمندانه هنجارمندانه
لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.
ناآشنا، ناشناخته، بی کاربرد، ناهنجار
پاسخگویی هازمانی
درود در پاسخ به جناب مدبر شما از کجا می دانید که 2500 سال پیش، سرزمین یا دره پازیریک ترکنشین بوده؟ دیرینه ترین یادمان ترکی، سنگنبشته اورخون است که کم ...
واژه قورت در قورت دادن به چم خوردن یا بلعیدن، به گمان بسیار از واژه "خورد" گرفته شده است. قورت دادن = خورد دادن، خورد رفتن، خوردن
بوم به چم متن، زمینه ( کاغذ و پارچه ) گزارنده نقش دیبای روم / کند نقش دیباچه را مشک بوم ( نظامی ) در و دیوار و بوم آسمانه / نگاریده به نقش چینیانه ...
همی می چکد گویی از روی او / همی بوی مشک آید از موی او ( فردوسی ) وآن قطره باران که برافتد به گل زرد / گویی که چکیده ست گل زرد به دینار ( منوچهری ) ...
انجام پذیرفتن، به انجام رسیدن