پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٤٩٣)

بازدید
٥٩٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

می گویند زبان سومری، پیوندی یا التصاقی بوده وزبان ترکی هم چون پیوندی است پس سومریها ترک بودند!!! آخه این چه جور دلیل آوردنه؟ هم اکنون اقوام بسیاری در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

درود ُ سپاس جناب دودانگه! در سخنی که از بیرونی نقل کردی و همچنین در سخنی که از پورسینا در جای دیگری نقل کرده ای، آن دو بزرگوار گفته اند که زبان پارسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درود ُ سپاس سرزمین شما؟! کجا هست این سرزمین شما؟ اگر منظورت آذربایگان باشد که سرزمین همه ایرانیان است نه فقط شما، چسبیده به پوست و گوشت ماست. مانند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

درود ُ سپاس این واژه من درآوردی جدید الساخت دیگه چیه؟ از کجا آوردی؟ واژگانی مانند نوساز، نوساخته، نوین، تازه ساخت، نونهاد و. . به فراوانی در دسترس هس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

میخگاه، نام ستاره قطبی یا جُدَی در زبان پهلوی ست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشتکار سختگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژگان پوچ، پوک، هوچ، هیچ و هیش ( در گویشهای گونه گون ) همریشه هستند که نمونه آن در انگلیسی ( pouch ) به چم کیسه و ( pack ) و ( pocket ) و در فرانسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کیس یا کیسه در پارسی همریشه با سیست ( cyst ) در انگلیسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مولوی در مثنوی معنوی: یار تو خرجین تست و کیسه ات / گر تو رامینی مجو جز ویسه ات ویسه و معشوق تو هم ذات تست / وین برونیها همه آفات تست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درود ُ سپاس واژه "غُن" در برخی شهرهای خراسان معنای گِرد و جمع کردن دارد؛ ( رختهایت را غُن کن ) به چم ( رختهایت را جمع کن ) ، همچنین واژه "غُند" نیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جِدی= سخت، سفت و سخت، سنگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پره یا پرک، تیغه واژه کژدمه که برگردان و گرته برداری از عقربه است، واژه ی درخوری نیست، درواقع عقربه هیچ همانندی با کژدم یا دم خمیده آن ندارد. در پرو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیک واژه ای که می توان بجای ثانیه در زمان سنجی بکار برد که از آوای برخاسته از جنبش "پره تیک شمار" ( عقربه ثانیه شمار ) بدست می آید. واژگان پارسی کوت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدیو، نامی همتراز بجای صاحب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود ُ سپاس داستان استر و جشن پوریم به گمان بسیار، داستانی ساختگی بدست یهود است چراکه چنین رویدادی به این بزرگی ( کشتار حدود 80 هزار کس به همراه وزیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوشتار درستتر این شماره ( 18 ) ، هژده است، دگرش یافته واژه هشتده: مرا بود هژده پسر در جهان از ایشان یکی مانده است این زمان ( فردوسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حکایت، روایت، حدیث، قول، نقل = گویمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوت ( quote ) می تواند همریشه با واژه "گفت" پارسی باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درود ُ سپاس کاربر بالا ابتدا دم از فرهنگ و ادبیات زده سپس خود نیز در یک چرخش 180 درجه ای در همان راهی گام می زند که رونده آن را سرزنش کرده بود! - و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کومیک، کوم ( کُم ) در لری و گویشهای جنوبی به شکم، کُم گفته می شود که می تواند جایگزنی برای واژه معده باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

می توان از کهن واژه مهستان به جای مجلس[ملی] بهره برد. مهستان جایی ست برای رایزنی و تصمیم گیری بزرگان برای کارها و رویدادهای کشور. در تراز پایینتر می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برخورد، برخوردمان برخورد کردن بجای تصادف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درود ُ سپاس کارواژه "گستردن" به چم پهن کردن، در زبان پهلوی به دیسه " ویسترتن" بکار می رفت، ( پیشوند "وی" در پارسی به " گُ" دگرش می یابد ) ریخت نخستی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیریم که، با پذیرش به فرض درستی این سخن= با پذیرش درستی این سخن/ گیریم که این سخن درست باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیریم که، با پذیرش به فرض درستی این سخن= با پذیرش درستی این سخن/ گیریم که این سخن درست باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درود ُ سپاس ممکنه دوستان از بنمایه ها ( منابع ) ترکی باستانی، یکی را بنویسند؟ اگر منظور دیوان لغات الترک باشد این کتاب صد سال پیش پیدا شده! ولی ادعا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درود ُ سپاس واژه "سخت" در زبان پهلوی به همین ریخت سخت کاربرد داشت. ریشه این واژه به زبان باستانی نیاآریایی باز می گردد به گونه ای که این واژه در زبا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

درود ُ سپاس جناب بهداروند! بگمانم شما این واژه را با واژه شاید عربی "زِین" جابجا گرفته اید که در زینت و زینب بکار می رود. تکواژ " زیب" از کارواژه" ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فراهم کردن، سرشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود ُ سپاس هنگامی که برخی دوستان می بینند به زبانی سخنورند که بیشینه واژه هایش را واژگان پهلوی - پارسی ( که زبان نیاکانشان بوده ) و سپس تازی فراهم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نازک کار، ریزه کار نازک بین، باریک بین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مو شکافانه، تیزبینانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژگان غوزه، کوزه، کاسه، کوس ( طبل ) ، ک س ( زهار زن ) ، قوس ( کمان ) ، کوژ، قوز، جوز ( gowz =گردو ) و. . ، همگی از یک ریشه و به چم "برآمده وگرد" است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه جوز ( gowz =گردو ) با واژه هایی مانند کوژ، قوز، غوزه، کوزه، کاسه، کوس ( طبل ) ، ک س ( زهار زن ) ، قوس ( کمان ) و. . ، همگی از یک ریشه و به چم "ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وارد=درون ، وارد شدن = درون شدن یا درون رفتن همچنین وارد به چم زبردست و کاردان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود ُ سپاس "درآیمان و فرستمان" بجای واردات و صادرات کارواژه فرستادن بهترین هماَرز برای صدور است و از بن همین کارواژه می توان واژه ای ساخت بجای صادر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود ُ سپاس "درآیمان و فرستمان" بجای واردات و صادرات کارواژه درآمدن، بهترین هماَرز برای ورود است که واژه درآمد نیز از آن بدست می آید، بن کنونی این ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود ُ سپاس بجای واژه صادر می توان از نوشتن یا نگاشتن یا گواهی کردن بهره برد: شناسنامه به نام نوزاد نوشته شد یا گواهی شد ( صادر شد ) . گسیل کردن به ...

پیشنهاد
٢

درآیمان و فرستمان بجای واردات و صادرات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود ُ سپاس روانشاد استاد دهخدا و فرهنگنویسان دیگری که از او پیروی کرده اند تاج سر ما هستند ولی هرچه ایشان گفته اند که آیه قرآن و وحی منزل نیست که در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درود ُ سپاس "رزم آوران" ورزش رزمی ایرانیست که در سال 58 بدست استاد بزرگ مجید رجایی پایه گذاری گردید. پلکان پیشرفت در این ورزش دربرگیرنده هفت خان و س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درود ُ سپاس زبانهای لری، لکی، کردی، پارسی، آذری، بلوچی، گیلکی، تالشی و. . . و واژگان همانندی که در این زبانهاست همگی ریشه در زبان پهلوی دارند. در گ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هماره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساماندهی، سازماندهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سامان یافته، سازمان یافته، بسامان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاروَندی، کارگزاری، کارگشایی، کنشگری

پیشنهاد
١

بخشیاب هموَند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به پاسِ، برای، بهرِ، به بهانه، ازآنکه = بابتِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

با سپاس از سرور فرتاش به پاس کوشش و رنجه ای که برای شناساندن واژگان پهلوی و اوستایی بر خود هموار می نمایند. من هم با بهره گیری از بن "بخش" و پسوند ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود ُ سپاس اینگونه بنظر می آید که اگر واژه قورمه در ترکی از قورماق به معنای بریان کردن و سرخ کردن گرفته شده باشد، در اصل از واژه پارسی گُر ( گر گرفت ...