tendon

/ˈtendən//ˈtendən/

معنی: وتر، عصب، پی، زردپی، پوره، اوتار
معانی دیگر: (کالبدشناسی) زردپی، تنود، تاندون، درگوشت پوره، تش پی، درجمع اوتار، خدمت کردن، دست به سینه جلوی کسی ایستادن، تیمار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cord or band of tough white fibrous tissue that connects a muscle with a bone or other part; sinew.

- The runner pulled a tendon and will need weeks to recover.
[ترجمه گوگل] دونده تاندون خود را کشید و هفته ها برای بهبودی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] دونده a را کشید و برای بهبودی به چند هفته نیاز خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. tendon cell
یاخته ی تنودی

2. tendon reflex
بازتاب تنودی

3. She did all this tendon damage and it really disabled her.
[ترجمه گوگل]او این همه آسیب تاندون را انجام داد و واقعاً او را ناتوان کرد
[ترجمه ترگمان]اون همه آسیب tendon و از کار انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was running at full speed when a tendon snapped in his leg.
[ترجمه گوگل]او با سرعت تمام در حال دویدن بود که یک تاندون در پایش شکست
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از tendon به پای او افتاد با سرعت تمام می دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whilst playing badminton, I ruptured my Achilles tendon.
[ترجمه محمدرضا سلطانی زرندی] وقتی داشتم بدمینتون بازی می کردم، تاندون آشیلم پاره شد
|
[ترجمه گوگل]در حین بازی بدمینتون، تاندون آشیلم پاره شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدمینتون بازی می کنم، tendon Achilles را پاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The treatment of tendon injuries in competition horses is much argued about amongst horse owners and equine veterinary surgeons.
[ترجمه گوگل]درمان آسیب های تاندون در اسب های مسابقه در بین صاحبان اسب و جراحان دامپزشکی اسب مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]درمان آسیب های نخاعی در اسب ها در میان مالکان اسب و جراحان دامپزشکی بیشتر مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This particular operation involves lengthening the Achilles tendon.
[ترجمه گوگل]این عمل خاص شامل افزایش طول تاندون آشیل است
[ترجمه ترگمان]این عملیات ویژه شامل افزایش the آشیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The group has a single tendon insertion below the elbow into the forearm.
[ترجمه گوگل]این گروه دارای یک تاندون منفرد در زیر آرنج به داخل ساعد است
[ترجمه ترگمان]این گروه یک insertion single را زیر آرنج روی ساعد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Giles toiled away and was economical but his tendon trouble occasionally gave him the look of a wounded pony.
[ترجمه گوگل]گیلز زحمت کشید و به صرفه بود، اما مشکل تاندونش گاهی به او ظاهر یک اسب زخمی می‌داد
[ترجمه ترگمان]جیل با زحمت کنار رفت و صرفه جویی کرد اما مشکل his گاهی به او نگاه یک اسب زخمی را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When I was 14 I tore a tendon and was close to never playing again.
[ترجمه گوگل]وقتی 14 ساله بودم یک تاندون پاره کردم و تقریباً دیگر هرگز بازی نخواهم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۴ سالم بود، یه رگ رو پاره کردم و نزدیک بود که دیگه بازی نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tendon typically tears or detaches at the point where it connects to the kneecap.
[ترجمه گوگل]تاندون معمولاً در نقطه ای که به کاسه زانو متصل می شود پاره می شود یا جدا می شود
[ترجمه ترگمان]The معمولا در نقطه ای که به کاسه زانو متصل می شود گریه می کند یا گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a single tendon insertion into the radius bone of the forearm.
[ترجمه گوگل]یک تاندون منفرد وارد استخوان رادیوس ساعد می شود
[ترجمه ترگمان]یک tendon single در استخوان شعاع ساعد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It consisted of stretching the Achilles tendon.
[ترجمه گوگل]این شامل کشش تاندون آشیل بود
[ترجمه ترگمان] این شامل فشار tendon Achilles
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rips of the quadriceps tendon are a fact of life among professional athletes who stress the tendon during jumping and running.
[ترجمه گوگل]پارگی تاندون چهارسر ران یک واقعیت زندگی در میان ورزشکاران حرفه ای است که در هنگام پریدن و دویدن به تاندون فشار وارد می کنند
[ترجمه ترگمان]Rips of quadriceps یک واقعیت زندگی در میان ورزش کاران حرفه ای است که در طول پرش و دویدن بر tendon فشار وارد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They contain the same cell types - muscle, tendon, skin, bone, and so on - yet they are different.
[ترجمه گوگل]آنها حاوی انواع سلولی یکسانی هستند - ماهیچه، تاندون، پوست، استخوان و غیره - با این حال آنها متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل انواع مشابهی از ماهیچه ها، tendon، پوست، استخوان و غیره هستند - با این حال آن ها متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We should tend on customers warmly.
[ترجمه گوگل]ما باید به گرمی به مشتریان توجه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به گرمی از مشتریان مراقبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. More of the girls, who tended on average to be slightly younger than the boys, were still at school.
[ترجمه گوگل]بیشتر دخترانی که به طور متوسط ​​کمی کوچکتر از پسران بودند، هنوز در مدرسه بودند
[ترجمه ترگمان]تعداد بیشتری از دختران که به طور متوسط از پسران کوچک تر بودند، هنوز در مدرسه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. They also tend on average to be better off, better educated and, more importantly, employed.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به طور متوسط ​​تمایل دارند که وضعیت بهتر، تحصیلات بهتر و مهمتر از آن شاغل بودن داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به طور متوسط تمایل دارند که بهتر، تحصیلات بهتر و مهم تر از آن استخدام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Smart kids tend on balance to do well in school.
[ترجمه گوگل]بچه‌های باهوش معمولاً در مدرسه تعادل دارند
[ترجمه ترگمان]بچه های هوشمند در مدرسه به تعادل خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They commanded the guard to tend on you.
[ترجمه گوگل]به نگهبان دستور دادند که مراقب شما باشد
[ترجمه ترگمان] اونا به نگهبان دستور دادن که به تو رسیدگی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. House and land prices tend on the whole to go up rather than down.
[ترجمه گوگل]قیمت خانه و زمین در مجموع به جای کاهش، افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]قیمت زمین و زمین تمایل دارند که به جای پایین رفتن، بالا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Although Americans have different views on many issues, they tend on agree on one subject: taxes are too high.
[ترجمه گوگل]اگرچه آمریکایی‌ها در مورد بسیاری از مسائل دیدگاه‌های متفاوتی دارند، اما در یک موضوع اتفاق نظر دارند: مالیات‌ها بسیار بالا است
[ترجمه ترگمان]اگرچه آمریکایی ها دیدگاه های متفاوتی در مورد بسیاری از مسائل دارند اما تمایل دارند بر روی یک موضوع توافق کنند: مالیات ها بیش از حد بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This paper focuses on a new design of the manipulator driving device based on the problem of the present tend on driven manipulator and solve the weight problem of motor.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی طراحی جدیدی از دستگاه محرک منیولاتور بر اساس مسئله گرایش کنونی دستکاری کننده محرک و حل مشکل وزن موتور تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی یک طرح جدید از ابزار رانندگی با مهارت محور تمرکز می کند که بر روی مساله present تمرکز می کند و مشکل وزن موتور را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وتر (اسم)
chord, cord, thews, hypotenuse, tendon, nerve, sinew

عصب (اسم)
chord, tendon, nerve

پی (اسم)
scent, foundation, substratum, tendon, nerve, footstep, fundament, sinew

زردپی (اسم)
tendon, hamstring

پوره (اسم)
tendon, mashed potato, puree

اوتار (اسم)
tendon

تخصصی

[عمران و معماری] کابل پیش تنیدگی - کشتی نفت - میله کششی - میله فولادی - تاندون
[زمین شناسی] پی، وتر، زردپی، رگوپی،

انگلیسی به انگلیسی

• cord of fibrous tissue which connects a muscle to a bone or other part, sinew
a tendon is a strong cord of tissue in your body joining a muscle to a bone.
care for, treat, serve

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] تاندون، وتر، زردپی: طناب لیفی از بافت همبند که عضله را به استخوان وصل می کند
بافت فیبری که عضله را به استخوان میچسباند

بپرس