secularization

/ˈsekjʊləraɪˈzeɪʃən//ˈsekjʊləraɪˈzeɪʃən/

معنی: مادیت، دنیا پرستی، عرفیت
معانی دیگر: دنیوی کردن

جمله های نمونه

1. A first step toward secularization was the separation from the Church of Rome and the beginnings of toleration of religious diversity.
[ترجمه گوگل]اولین قدم به سوی سکولاریزاسیون جدایی از کلیسای رم و آغاز مدارا با تنوع مذهبی بود
[ترجمه ترگمان]نخستین گام به سوی غیرمذهبی شدن، جدایی از کلیسای رم و آغاز رواداری مذهبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the future, religion will develop towards secularization and pluralization, and will promote the harmonious development of the world by "the spirit of love".
[ترجمه گوگل]دین در آینده به سوی عرفی شدن و کثرت شدن پیش خواهد رفت و با «روح عشق» به توسعه هماهنگ جهان کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در آینده، مذهب به سمت غیرمذهبی کردن و pluralization رشد خواهد کرد و توسعه هماهنگ جهان را با \"روح عشق\" ارتقا خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Secularization is the major cause, and there are some other causes from the religions themselves.
[ترجمه گوگل]سکولاریزاسیون علت اصلی است و علل دیگری از خود ادیان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Secularization دلیل اصلی است و دلایل دیگری نیز از خود ادیان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I disdain the pervasive secularization and degeneration of humanity in my own life style.
[ترجمه گوگل]من از سکولاریزاسیون و انحطاط فراگیر بشریت در سبک زندگی خود بیزارم
[ترجمه ترگمان]من به غیرمذهبی کردن و انحطاط بشریت در سبک زندگی خودم نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was the secularization of the ecclesial university publications that brought greater effects than other ecclesiastic publications.
[ترجمه گوگل]این عرفی شدن نشریات دانشگاهی کلیسا بود که تأثیرات بیشتری نسبت به سایر نشریات کلیسایی داشت
[ترجمه ترگمان]این، غیرمذهبی کردن انتشارات دانشگاه ecclesial بود که آثار بیشتری نسبت به نشریات روحانی دیگر به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So heart will be also inadvertently been secularization of.
[ترجمه گوگل]بنابراین قلب نیز به طور ناخواسته سکولاریزه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، قلب نیز به طور ناخواسته به خارج از کشور منتقل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boom of secularism stems from the secularization of divinity, the enlightenment of market consciousness and the inchoation of commercial spirit.
[ترجمه گوگل]رونق سکولاریسم از سکولاریزاسیون الوهیت، روشنگری آگاهی بازار و تلقیح روح تجاری ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]رشد سکولاریسم ناشی از غیرمذهبی شدن الوهیت، روشن گری در زمینه آگاهی بازار و ظهور روح تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In social life, the secularization and more seeking for utility.
[ترجمه گوگل]در زندگی اجتماعی، عرفی شدن و بیشتر به دنبال سودمندی است
[ترجمه ترگمان]در زندگی اجتماعی، secularization و seeking بیشتر به دنبال منفعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then feudalization and secularization erode its holy function, and its relationship with Roman Catholic Church makes it an enemy of nations.
[ترجمه گوگل]سپس فئودالیزاسیون و سکولاریزاسیون کارکرد مقدس آن را از بین می برد و رابطه آن با کلیسای کاتولیک رومی آن را به دشمن ملت ها تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]سپس feudalization و غیرمذهبی کردن تابع holy را از بین می برد، و رابطه اش با کلیسای کاتولیک رومی آن را دشمن ملت ها می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Periodization and Sovereignty: How Ideas of Feudalism and Secularization Govern the Politics of Time (Middle Ages S.
[ترجمه گوگل]دوره‌سازی و حاکمیت: چگونه ایده‌های فئودالیسم و ​​سکولاریزاسیون بر سیاست زمان حکومت می‌کنند (قرون وسطی س
[ترجمه ترگمان]خودمختاری و حاکمیت: عقاید ملوک الطوایفی و Secularization، سیاست زمان (قرون وسطی)را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But secularization of modernity society made the two prerequisites impossibility.
[ترجمه گوگل]اما عرفی شدن جامعه مدرنیته این دو پیش نیاز را غیرممکن کرد
[ترجمه ترگمان]اما غیرمذهبی شدن جامعه مدرن، دو پیش نیاز را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The problem of religion secularization rose to an agenda as the growing of human self - awareness.
[ترجمه گوگل]مشکل سکولاریزاسیون دین با رشد خودآگاهی انسان در دستور کار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مشکل مذهب به دستور کار به عنوان رشد آگاهی انسانی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The secularization of social life has not defeated religion, on the contrary, it led to religious reviviscence by various ways in cultural contexts of diversity.
[ترجمه گوگل]عرفی شدن زندگی اجتماعی، دین را شکست نداده است، برعکس، به طرق مختلف در زمینه های فرهنگی گوناگون، به احیای دینی انجامیده است
[ترجمه ترگمان]غیرمذهبی شدن زندگی اجتماعی، دین را شکست نداده است، بلکه برعکس آن را به طرق مختلف در زمینه های فرهنگی تنوع سوق داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conversely, when a nation begins to see itself historically and destroys its mythology, the result is secularization and spiritual malaise.
[ترجمه گوگل]برعکس، وقتی ملتی شروع به دیدن خود از نظر تاریخی می کند و اسطوره شناسی خود را از بین می برد، نتیجه سکولاریزاسیون و ضعف روحی است
[ترجمه ترگمان]بالعکس، زمانی که یک ملت به طور تاریخی خود را می بیند و اساطیر آن را نابود می کند، نتیجه غیرمذهبی کردن و ضعف معنوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادیت (اسم)
objectivity, materialism, secularism, secularization, worldliness

دنیا پرستی (اسم)
secularization, worldliness, secularity

عرفیت (اسم)
temporality, secularization, secularity

انگلیسی به انگلیسی

• act of making secular, act of making nonreligious, act of making worldly

پیشنهاد کاربران

در معنای وسیع می تواند به عنوان فرایند رو به زوال گذاشتن دین یا افول دین و اضمحلال دینی تعریف شود
سکولاریزاسیون فرایندی است که به عرفی شدن و عقلانی شدن نهادهای دینی و انفکاک دین از دنیا و به حاشیه راندن دین از عرصه های اجتماعی اشاره دارد.
منابع• http://aminsearch.com/doc/18212406/سکولاریزاسیون-(SECULARIZATION)-چیست-و-چه-تفاوتی-با-سکولاریسم-دارد؟
عرفی سازی

بپرس